فرزند شهید حمید باکری با اشاره به فیلم «شیار 143» گفت: از آنجا که پدرم مفقودالاثر بوده و پیکر او به دستمان نرسیده، من با دیدن این فیلم بسیار تحتتاثیر قرار گرفتم.
آسیه باکری در گفتوگویی با ایسنا، با بیان این مطلب ادامه داد: در میان سینماگرانی که فیلمهای جنگی ساختهاند شاید بیش از همه فیلمهای حاتمیکیا و مرحوم ملاقلیپور به دلمان مینشست و حس میکردیم از زبان ما سخن میگوید اما با دیدن این فیلم من حس کردم چهره مادران و همسران افرادی که مفقودالاثر میشوند را بر روی پرده سینما دیدهاند.
وی با اشاره به شباهتی که میان اتفاقات «شیار 143» با زندگی خانواده این افراد وجود دارد، یادآور شد: زمانی که به مدرسه میرفتم، بسیاری از دوستانم چنین وضعیتی داشتند و پدرانشان مفقودالاثر بودند. اکنون من در «شیار143 » چهره این افراد را میبینم. در واقع این فیلم آنقدر خوشساخت است که من در آن چهرهی مادر، عمهها و مادربزرگ و دوستان خود را احساس میکنم، چرا که شخصیتپردازی این فیلم به خوبی صورت گرفته و شخصیتهای فیلم بسیار قابل لمس هستند.
وی ادامه داد: من نمیدانم مردم عادی تا چه اندازه این موضوع را حس میکنند، اما برای ما که طی سالهای گذشته با این موضوع مواجه بودهایم، این مساله بسیار ملموس بود.
فرزند شهید باکری ادامه داد: به هرحال هشت سال از عمر این مملکت به جنگ گذشته است و زندگی بسیاری افراد با این جنگ متحول شده است. اکنون ما یک حادثه تاریخی را تجربه کردهایم و زندگی ما پس از آن دستخوش تغییراتی شده است، اما شاید این مسائل کمتر دیده شده باشد و اکنون در این فیلم مادران ما و همسران شهدا به خوبی مورد توجه قرار گرفتهاند.
باکری ادامه داد: طی سالهای گذشته اگرچه فیلمهای متعددی دربارهی جنگ ساخته شده اما فیلمی که دربارهی همسران شهدا باشد و یا به مادران آنها پرداخته شده باشد، کمتر دیده شده است و شاید بعد از فیلم «بوسیدن روی ماه» آن هم دربارهی مادران افرادی است که تا سالها پیکر آنها به دست خانواده نرسیده، این فیلم اولین فیلمی باشد که به همسران این شهدا میپردازد.
فرزند شهید باکری در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما نمیتوانیم در شرایط امروز جنگ واقعی را در فیلمها بازسازی کنیم و شاید بر روی این بخش جنگ هم تاکنون حرفهای مختلفی در قالب سینما گفته شده باشد، اما همچنان بخشی از جنگ که مربوط به خانواده شهدا و یا افراد مفقودالاثر میشود ناگفته باقیمانده است. اکنون ممکن است از دیدگاه مردم تنها سهمیههایی که به ما تعلق میگیرد و یا بخش رسیدگیهای دولت مطرح شود اما واقعیت این است که این شرایط، شرایط سختی است که ما آن را تجربه کردهایم و در این میان زندگی ما قسمتهای دردناکی داشته است که این درد و رنج را میتوان به عنوان یک موضوع اجتماعی مورد توجه قرار داد، چرا که به هرحال این مساله یک جنبهی اجتماعی هم دارد.
وی ادامه داد: تعداد شهدا و افراد مفقودالاثر و خانوادههای آنها کم نبوده و مشکلاتی که این افراد داشتهاند هم کمی نبوده است، اما شاید هیچگاه اجازه داده نشده که به مشکلات ما پرداخته شود.
فرزند شهید باکری در عین حال عنوان کرد: این فیلم به نظر من اگرچه تلخ بود، اما زندگی صدها آدم بود که این شرایط را تجربه کردهاند.
وی در عین حال به حس زنانهای که در «شیار 143» وجود داشته اشاره کرده و گفت: شاید یکی از نقاط قوت فیلم حس زنانه آن باشد. این حس را تنها یک مادر میتواند درک کند و به نظرم یک زن واقعا بهتر میتواند این مساله را به تصویر بکشد.
فرزند شهید باکری در ادامه عنوان کرد: همواره حس میکردم در فیلمهای جنگی ما نوعی خلأ وجود دارد و کمتر به جنبههای اجتماعی این موضوع توجه شده، اما اکنون کارگردان این فیلم شجاعت به خرج داده و فیلم خوبی ساخته است که علاوه بر پرداخت معضلات ما مردم عادی را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی ادامه داد: افراد عادی هم که این فیلم را دیدند نسبت به آن حس خوبی داشتند. من به شخصه همواره فیلمهایی که ابراهیم حاتمیکیا و رسول ملاقلیپور ساخته بودند بسیار دوست داشتم و حس میکردم این فیلمها از زبان ما سخن میگویند، اما اکنون با دیدن این فیلم حس کردم در چهره مریلا زارعی مادر یا عمههای خودم و دوستانم را میبینم.
فرزند شهید باکری با بیان اینکه «شیار 143» خیلی بر روی آن اثر گذاشته اظهار کرد: از آنجا که پدر من هم چنین شرایطی داشته و هنوز پیکر او به دست ما نرسیده است، این فیلم را خیلی خوب درک میکردم. حال ممکن است افرادی که این نوع آثار را از دور میبینند تنها در حد دیدن یک فیلم با این اثر ارتباط برقرار کنند، اما آنچه در این فیلم آمده شرایطی است که ما آن را زندگی کردهایم.
فرزند شهید باکری در بخش پایانی سخنانش گفت: اینکه جشنواره فیلم فجر چگونه با این آثار برخورد میکند خیلی بحث ما نیست اما از نظر من «شیار 143» یک فیلم خوب است که بازیهای خیلی خوبی هم دارد و در آن مریلا زارعی به خوبی ایفای نقش کرده است.
وی در عین حال مطرح کرد: البته من فکر نمیکنم که جامعه یا هنرمندان ما چیزی به ما بدهکار باشند که بخواهند زندگی ما را درج کرده و برای آن ارزشگذاری ویژهای صورت بدهند، اما حتی اگر این فیلم در جشنواره هم آنطور که لازم است دیده نشود کارگردان آن باید بسیار خوشحال باشد که مخاطبان «شیار 143» آن را درک کردهاند و شاید برای آنها همین که مخاطبان این اثر آن را درک کردهاند، هم کافی باشد.