مردمی که با سیل جمعیت از در مترو به بازار قدم میگذارند، درشکهها
بهجای تاکسی انتظار آنها را میکشند. دو درشکه که هرکدام چهارنفر ظرفیت
دارد و کرایه آنها برای یک مسیر کوتاه و مستقیم از خروجی ایستگاه مترو
15خرداد تا ناصرخسرو 500 تومان است. محدودهای که پوشیده از سنگفرش است و
اصولا هیچ وسیلهنقلیهای جز ترامواهایی که شهرداری قرار داده نباید
رفتوآمد کنند که اتفاقا رفتوآمد هم میکنند.
درشکهها برای بعضی جذاب
است و مایه نشاط آنها را فراهم میکند اما برخی جنبه خدماتی آن را در نظر
میگیرند و با بارهایشان انتظار درشکه بعدی را میکشند. دیگرانی هم هستند
که اصلا ترجیح میدهند روی نیمکتهایی که برای استراحت گذاشته شده از دور
نظارهگر رفتوآمد درشکهها باشند.
با اینکه از ورود اولین کالسکه به ایران که هدیه به شاهعباس دوم بود
سالها میگذشت، درشکه از زمان ناصرالدینشاه به یک وسیلهنقلیه در شهر
تبدیل شد. کرایهها در آغاز ساعتی یکهزاردینار بود و هرکسی هرچندساعت که
میخواست، میتوانست کالسکهها را در اختیار داشته باشد. در همان دوره بود
که سنگبنای بازار تهران هم گذاشته شد. این بازار بهعنوان میراث فرهنگی
باارزشی در طول تاریخ حدودا300سالهاش کارکردهای مذهبی، تاریخی و تجاری
داشته است.
خانمی میانسال روی یکی از نیمکتهای خیابان اصلی بازار نشسته تا خستگی در
کند. چادرش را روی سرش مرتب میکند و میگوید: «هفتهای سه، چهاربار از
خیابان پیروزی برای خرید به بازار میآیم. برای درشکهسواری شوقی ندارم.
جوانتر که بودم علاقهام بیشتر بود ولی حالا حوصله درشکهسواری ندارم و
بیشتر از تراموا استفاده میکنم.»
حدودا دوسال پیش بود که شهرداری تهران طرح تراموا یا بهقولی قطار تفریحی
را در کنار درشکهها عملی کرد که با طی مسیری طولانیتر رایگان هم هستند؛
نوعی همزیستی مسالمتآمیز بین سنت و مدرنیته.
خانم جوان دیگری که خرید از بازار را نوعی سرگرمی برای خود میداند،
استفاده از تراموا را بر درشکه ترجیح میدهد و میگوید: «از وقتی درشکهها
را در بازار گذاشتهاند، با وجود رفتوآمد زیاد به بازار، یکبار هم از
درشکهها استفاده نکردهام. از بوی اسبها خوشم نمیآید و با وجود
طولانیبودن صف تراموا، استفاده از آن را ترجیح میدهم چون هم رایگان است و
هم مسیر طولانیتری را طی میکند.»
پیرمرد و پیرزنی که خستگی در چشمان
آنها موج میزند، بارهایشان را روی زمین میگذارند و بیحوصله جلو بازار
زرگرها چشمبهراه درشکه هستند و میگویند چون پیاده نمیتوانند مسیر را طی
کنند، درشکه وسیله خوبی برای جابهجایی آنهاست. دختران جوانی در درشکه
خندهکنان با گوشیهایشان از هم عکس میگیرند؛ گویی از درشکهسواری لذت
بردهاند و رضایت خود را در لبخندی به درشکهچی بابت این تفریح کوتاه تحویل
میدهند.
اسماعیل، جوانی اهل مشهد است؛ از شدت سرما گوشبند دارد و رنگ
کاپشنش را با کتانیهای آبیاش هماهنگ کرده است. دهنبند اسب را محکم در
دستش گرفته تا کنترل حیوان از دستش خارج نشود. از وضعیت کاریاش زیاد راضی
نیست و با چهرهای اعتراضآمیز میگوید: «قبل از تهران، در مشهد درشکهرانی
میکردم. آنجا واقعا جنبه تفریحی داشت و مردم از آن لذت میبردند ولی
اینجا بیشتر جنبه خدماتی دارد.»
مسوول درشکهها که پسری حدودا 25 تا 26ساله
است و مدام پولهایی را که از مسافرها میگیرد در دستش تکان میدهد، وسط
حرفش میپرد و میگوید: «همهجور افراد از پیروجوان و کوچک و بزرگ و حتی
توریستها، از درشکهها استفاده میکنند ولی بیشتر مشتریهای ما خود
بازاریها هستند چون قیمت درشکه خیلی باصرفهتر از گاریهای حمل بار است.
مردم هم اکثرا از درشکهها بهعنوان وسیلهای برای حملونقل استفاده
میکنند.» اسماعیل ادامه میدهد که از 10سالگی درشکهسواری میکند و حسابی
به کارش وارد است و آن را دوست دارد.
طرح ساماندهی بازار تهران از نیمه سال 1387 کلید خورد. شهرداری اول مسیر
کوتاهی را سنگفرش کرد و نیمکتهایی در اطراف آن قرار داد. در این مسیر
عبورومرور هرگونه وسیلهنقلیه برای جلوگیری از ترافیک ممنوع اعلام و ابتدا و
انتهای خیابان بسته شد. بعد از آن، نوبت به درشکهها رسید تا بهجای
ماشینها نقش وسایلنقلیه را بازی کنند. هدف این بود که گذشته را در امروز
بازنمایی کنند، بُعد تاریخی بازار را پررنگتر کنند و جذابیتی برای
گردشگران و توریستها داشته باشد.
احمد حشمتی، کارشناس میراث فرهنگی، با
بیان اینکه طرح کالسکهها از روی عکسهای قدیمی بازسازی شده است، میگوید:
«طرح ساماندهی بازار از سوی شهرداری تهران مطرح شده که همه موارد آن از
سوی سازمان میراث فرهنگی مورد قبول نبوده و ایراداتی به این طرح گرفته شد.
از جمله اینکه با توجه به تغییر وضعیت بازار، این طرح کاملا با قدیم انطباق
ندارد چون در زمان پهلوی در سال 42، میدان اصلی تغییر میکند و کفسازیها
متفاوت میشود.» او میافزاید: «شهرداری حتی طرحی داشت که در خیابان
ناصرخسرو منوریل بگذارد که باز سازمان میراث فرهنگی بهدلیل اینکه در آن
قسمتی که شهرداری در نظر گرفته، نقطههای ترافیکی وجود دارد، این طرح را
نشدنی اعلام کرد و در موردی شهرداری شروع به کندن خیابان ناصرخسرو کرد و
چون شکل تاریخی بازار را بههم میریخت، آن را لغو کرد. بعد از این قضایا
بود که بحث درشکه را مطرح کردند.»
کارشناسان میگویند که توسعه فرهنگی باید ریشه در هویت دینی و تاریخی و
فرهنگ و عقبه مردم داشته باشد و ارزشهای تاریخی و فرهنگی در متن حیات
عمومی شهر و ارتباط با سایر ارزشهای زندگی جمعی، در نظر گرفته شود. از این
نظر، حشمتی درباره جذابیت درشکهسواری در بازار برای مردم میگوید: «شاید
اگر خیلی تخصصی به این قضیه نگاه کنیم، مشکلاتی وجود داشته باشد ولی
بههرحال، این درشکهها برای عموم مردم جذابیت دارد و باعث جذب توریست
میشود.»
تعدادی گردشگر خارجی، از جلو بازار زرگرها که درشکهها آنجا مسافر سوار
میکنند، دوربینبهدست بدون توجه به درشکهها، از کنار آن رد میشوند.
حشمتی، کارشناس میراث فرهنگی میگوید: «وقتی در میدان نقش جهان اصفهان
درشکهها راهاندازی میشود، بهدلیل کارکرد فرهنگی محض این میدان میتواند
در بازسازی تاریخ موفقتر عمل کند ولی در کلانشهری مثل تهران با این حجم
جمعیت و با توجه به اینکه بازار جنبه تجاری دارد و مردم زیادی در روز تردد
میکنند، درشکه واقعا جوابگو نیست. مگر اینکه بازار از بعد تجاری بیرون
بیاید و بعد گردشگری آن پررنگتر شود؛ آنوقت است که حضور این درشکهها در
کنار دیگر بناهای تاریخی به اثر فرهنگی تبدیل میشوند.»
مسیر تردد درشکهها
بهوسیله یک پیمانکار از شهرداری اجاره شده که هرماه پولی بابت آن به
شهرداری پرداخت میکند. حقوق هر دو درشکهران و مسوول آنها، روزی
20هزارتومان است. درشکهها هرروز از ساعت 8:30 تا 17 کار میکنند. فقط
روزهای بارانی و برفی است که کار خود را تعطیل میکنند. اینها را محمدی،
مسوول درشکهها در حالی که دارد پول مشتریها را حساب میکند، میگوید و
ادامه میدهد درشکهها و اسبها در اصطبلی در نزدیکیهای خیابان شاپور
نگهداری میشوند. بهگفته او، تعداد اسبهای نگهداریشده به 13تا 14 راس
میرسد و هرروز اسبها برای استراحت تعویض میشوند.
اصطبل اتاقکهای
جداگانه برای نگهداری اسبها و درشکهها دارد. حتی یکی از درشکهچیها هم
در آنجا در یک اتاق زندگی میکند. سن اسبها زیاد است. دو اسبی که آنجا به
درشکه وصل هستند، یکی 10ساله و یکی 17ساله است. برای اینکه مسیر تردد
اسبها تمیز بماند، مخزنهای ویژهای در پشت اسبها نصب شده تا از ریختن
فضولات جلوگیری شود. دکتر محمدحسین انصاریفرد، دامپزشک درباره حضور اسبها
در بازار و مسایل بهداشتی آنها به «شرق» میگوید: «از زمان قدیم، درشکهها
بهعنوان وسیلهای نقلیه مورد استفاده قرار میگرفتند. از آنجایی که اسب
حیوان باهوشی است، خیلی زود خودش را با شرایط جدید وفق میدهد و آسیب روحی
نخواهد دید. اگر تردد خودروها کمتر شود، حتی حیوان از دیدن انسانها در
محیطی آرام خوشحال هم میشود.»
او درباره سن زیاد اسبها میگوید: «برای
درشکهسواری معمولا از اسبهای پیرتر و کوتاهقدتر استفاده میکنند چون
اسبهای جوان چموش هستند و ممکن است رم و به مردم آسیب وارد کنند.» بهگفته
انصاریفرد، درشکهچی باید با توجه به شناختی که از اسب دارد، زمانی را
برای استراحت حیوان در نظر بگیرد. اگر هنگامی که اسب عرق میکند به آن
امکان استراحت داده نشود، دچار قلنج و حتی گاهی اوقات سبب مرگ اسب میشود.
این دامپزشک درباره وضعیت بهداشتی اسبها نیز میگوید: «باید برای این
اسبها کارت بهداشت صادر شود تا بیماریهای مشترک اسب و انسان مانند مشمشه و
طاعون اسبی، سلامتی انسانها را تهدید نکند و نظارت مداوم درخصوص بهداشت
آنها انجام گیرد.»
درشکههای بازار تهران وقتی که به راه میافتند، از مسیر تاریخ میگذرند؛
مسیر آنها از جلو راسته زرگرها شروع میشود. کمی که حرکت میکنند،
سبزهمیدان در سمت چپ خودنمایی میکند کمی جلوتر کاخ دادگستری در سمت راست
قرار دارد که بازار را تاریخیتر کرده است. درشکه میایستد و درشکهچی با
حالتی نشان میدهد که وقت پیادهشدن نیست. درشکه پشت یک تراموا گیر کرده و
هرچه به چپ و راست میرود، راهی برای عبور پیدا نمیکند. دختری جوان که
حسابی عجله هم دارد، با پوزخند میگوید: «اینجا هم ترافیک.»