هرچه یافتن دلایل اقبال برخی چهرهها و گروههای اصلاحطلب به بحث نامزدی «میرحسین موسوی» در شرایط كنونی آسان به نظر میرسد، تحلیل وقوع اتفاقی مشابه در اردوگاه رقیب دشوار است.
اینكه چه علل و دلایلی است كه باعث شده «بزرگان» جریانی كه در سال 75 از هراس حاكم شدن مجدد دیدگاههای چپگرایانه اقتصادی آخرین نخستوزیر، دست به دامان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز شدند، امروز به نزد میرحسین بروند و از او برای نامزدی در انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری دعوت كنند، در وهله اول نشاندهنده تفاوت عمدهای است كه در آرایش نیروهای سیاسی نسبت به دهههای 60 و 70 رخ داده است.
این تغییر آرایش است كه باعث شده امروز اصولگرایان حتی به اشخاصی مانند میرحسین موسوی هم برای دستیابی به مقاصد خود امید ببندند و در كمال تعجب، برخی جریانات سیاسی و رسانهای اصلاحطلب نیز ناخواسته و بیتوجه به این اهداف، با جریان حاكم همراه شوند.
در واقع آنچه باعث شده اصولگرایان امروز و محافظهكاران دیروز، با عدول از مواضع و نگاه سابق خود به آخرین نخستوزیر به هر طریق ممكن مشوق حضور موسوی در انتخابات آینده باشند، وحشتی است كه این جریان از نامزدی «سیدمحمد خاتمی» در انتخابات دارد. محافل سیاسی- رسانهای جریان حاكم به خوبی میدانند كه در صورت قبول كاندیداتوری از جانب موسوی، خاتمی به طور قطع از حضور در انتخابات آتی خودداری میكند و به همین دلیل هم هست كه راستگرایان اخیرا و همزمان با افزایش احتمال نامزدی خاتمی، راه دفتر و خانه آخرین نخستوزیر را پیدا كردهاند و از او برای حضور در انتخابات دعوت میكنند.
البته اصولگرایان احتمالا این را فراموش كردهاند كه میرحسین موسوی دقیقا تمام خصوصیات خاتمی را كه به قول «سیدمصطفی تاجزاده» به عبور سلامت از «هفتخوان انتخابات» میانجامد، دارد. آخرین نخستوزیر ایران شخصی است كه هم امكان و توان رد صلاحیت او وجود ندارد، هم بسیاری از اشخاص، مقامات و نهادهای مورد وثوق با كاندیداتوری او همراهی میكنند (یا لااقل در برابرش سنگاندازی نمیكنند)، هم از چنان آرای مردمی برخوردار است كه دغدغه تخلفات احتمالی در شمارش آرا و اعلام نتایج انتخابات را به حداقل میرساند و هم از چنان قابلیتها و تواناییهای لازمی برخوردار است كه یك دولت مقتدر تشكیل دهد و مانع زیادهخواهی و دستاندازیهای مخالفان شود.
میرحسین در عین حال و با تمام تلاشی كه راستگرایان انجام میهند و سكوت و گوشهنشینی سالیان اخیر خود او نیز به شكلگیری این توهم كمك كرده، یك «اصلاحطلب» است و در این مسئله كمتر شك و تردیدی وجود دارد. میماند برخی تفاوتهای دیدگاهی میان او و طیفی از اصلاحطلبان در حوزههایی همچون اقتصاد و سیاست خارجی كه به نظر میآید دلخوشی رقیب هم به سوءاستفاده از همین نقاط افتراق باشد.
به رغم این مسائل، اگر قرار باشد سیدمحمد خاتمی نامزدی در انتخابات را بپذیرد و آوردگاه آتی به دوقطبی میان او و احمدینژاد بدل شود، برای راستگرایان مناسبتر و بهتر آن است كه «میرحسین موسوی» جایگزین خاتمی در رقابت با رئیس دولت نهم باشد. جریان حاكم در این راه، حساب خاصی را روی كوتاهمدت بودن حافظه تاریخی ایرانیان و ناشناخته بودن میرحسین در بخشی از افكار عمومی و رأیدهندگان امروز ایران، باز كردهاند.
اینگونه است كه دامن زدن به بحث نامزدی آخرین نخستوزیر ایران در انتخابات آینده ریاستجمهوری به «تاكتیك» اصلی اصولگرایان بدل میشود تا شاید از این نمد، كلاهی برای آنها در بیاید. به این اظهارنظرات دقت كنید:
میرحسین موسوی از ظرفیتهای بالایی برخوردار است كه میتواند نقاط قوت خاتمی را بدون نقاط ضعف برای اصلاحطلبان داشته باشد، ولی برای مجاهدین انقلاب و مشاركتیها بهرغم تعارفات، كاندیدای مطلوب نیست چون او تحت تاثیر اوامر تشكیلاتی قرار نمیگیرد و خود را بزرگتر از آن میداند كه فرمانبر كسی گردد؛ فراموش نكنیم كه افراطیون همین خرده را بر خاتمی هم میگرفتند كه او همه جا با ما همراه نبود.
میرحسین از سوی دیگر میداند كه عواملی كه پیشترها او را از كاندیداتوری اصلاحطلبان بازمیداشت هنوز وجود دارد ولی در هر حال موسوی بدون شك از توان اجتماعی بالاتری در میان اصلاحطلبان برخوردار است و گفتمان عدالتگرایانه او میتواند شعارهای احمدینژاد عدالتطلب را خنثی كند.
امیر محبیان، عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت
ما از حضور هر چهرهای در عرصه رقابت كه انتخابات را پرشورتر كند، استقبال میكنیم و فرصت را مغتنم میشماریم. میرحسین موسوی یكی از چهرههایی است كه به پرشور شدن و افزایش نشاط انتخاباتی كمك میكند. حضور او عرصه رقابت را جدیتر میكند. اینكه اصلاحطلبان بخواهند چهرهای مانند میرحسین را مصادره به مطلوب كنند، كار درستی نیست.
ابوالقاسم رئوفیان، عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری
حضور میرحسین موسوی در عرصه انتخابات كشور موجب برهم خوردن معادلات سیاسی میشود. در صورت حضور میرحسین موسوی در عرصه انتخابات، علاوه بر اصلاحطلبان و اصولگرایان، بخش سومی هم وارد عرصه میشوند كه در دو طیف سیاسی جای نمیگیرند. میرحسین موسوی اعتقاد و التزام خاصی به نظام، امام(ره) و رهبری دارد كه موجب جذب افرادی به سمت وی میشود و از سوی دیگر به دلیل اعتقاد راسخ موسوی به حاكمیت دینی و نظام جمهوری اسلامی، ممكن است افرادی كه حاكمیت دینی را برنمیتابند، از وی حمایت نكنند.
ناصر ایمانی، عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت
دامن زدن و پیگیری بحث نامزدی میرحسین موسوی از جانب اصولگرایان در شرایطی است كه نوع نگاه آخرین نخستوزیر ایران به مسائل اقتصادی و جهتگیریهای دولت او در سالهای جنگ، خود یكی از عوامل اصلی به وجود آمدن دوقطبی «راست و چپ» در ساختار نظام در دهه 60 بود كه در نهایت به انشعاب تعدادی از اعضای جامعه روحانیت مبارز و تشكیل مجمع روحانیون مبارز با حمایت و تایید بنیانگذار جمهوری اسلامی انجامید.
درست است كه استقبال كنونی راستگرایان از نامزدی میرحسین در انتخابات آینده ریاستجمهوری و حتی تشویق او به این مسئله در راستای اهداف جریان حاكم به شمار میآید، اما در نفس خود نشاندهنده تغییر و تحولات زیادی است كه عرصه سیاست در ایران نسبت به دهه 60 و حتی 70 پذیرفته است.