bato-adv
کد خبر: ۱۷۲۷۳

دو شرط کارگزاران براي شرکت در انتخابات

گفت و گو با محمد هاشمی
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۲۵ آبان ۱۳۸۷
«مهندس محمد هاشمي» عضو برجسته حزب کارگزاران سازندگي و رئيس دفتر سياسي اين تشکيلات راه پيروزي را ائتلاف با جناح ميانه مي داند و صادقانه مي گويد تنها در صورتي که انتخابات از پيش مديريت نشود ائتلاف کنندگان پيروز و برنده ميدان خواهند بود.

خط پايان در رقابت هاي انتخابات دهم زماني به دست مي آيد که نيروهاي سياسي درباره نامزد انتخاباتي خود ويژگي هاي اين فرد جهت اداره امور کشور به توافق برسند و از سوي ديگر فرد منتخب بتواند با نفوذ و مقبوليت خود نزد شهروندان و راي دهندگان معادلات موجود در اردوگاه هاي سياسي چپ و راست را به هم بريزد. هاشمي همچنان از تئوري خود مبني بر ضرورت ائتلاف با نيروهاي خردگرا و ميانه رو تاکيد دارد و از سوي ديگر سمبل اين گرايش را هم حزب کارگزاران سازندگي و حزب اعتدال و توسعه مي داند و با صراحت مي گويد که مديريت انتخابات و برخي از انتقادها مانع از تحقق اين تئوري در انتخابات نهم شد.

آرايش نيروهاي سياسي کشور در آستانه انتخابات رياست جمهوري دهم يکي از مهم ترين مباحثي است که مي توان به آن پرداخت زيرا تحليل دقيق و واقع بينانه آرايش نيروهاي سياسي مي تواند راهي مطمئن به سوي ارزيابي تحولات آينده و پيش بيني جهت گيري نيروهاي حاضر در صحنه انتخابات به شمار آيد. بازيگران عرصه سياست ورزي در ايران اکنون به خوبي مي دانند که براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري دهم هر يک از جناح هاي سياسي نيازمند بازيافت تشکيلات و آرايش جديد در اردوگاه خويش هستند.

اهميت انتخابات دهم بر هيچ کس پوشيده نيست و در حال حاضر نيروهاي سياسي و کساني که تعهد دارند تا در رقابت هاي آتي نقش ايفا کنند به درستي دريافته اند که پس از يک دوره تمرکز قدرت سياسي و اجرايي کشور در دستان اصولگرايان و حضور احمدي نژاد و مردان کابينه اش در دولت، رقابت با اصولگرايان کار آساني نيست و چاره يي جز نزديکي گروه هاي همفکر وجود ندارد. اکنون اصلاح طلبان با ساز و کارهاي گوناگون سير ائتلاف و وحدت درون گروهي را دنبال مي کنند و از سوي ديگر برخي از چهره هاي سياسي حاضر در اين جناح معتقدند که بايد به قصد پيروزي بر جناح حاکم به جناح اعتدالگرا و تکنوکرات هاي معتدل که از مقبوليت بهتري برخوردارند نزديک شوند.

-برخي از تحليل هاي سياسي حاکي از اين است که در انتخابات رياست جمهوري دهم فرصتي براي و نقش آفريني اصلاح طلبان مهيا نخواهد شد يا به عبارت ديگر اين بار بازي، بازي اصولگرايان خواهد بود. شما آرايش نيروهاي سياسي کشور در اين دوره از انتخابات را چطور ارزيابي مي کنيد؟ آيا اصلاح طلبان شانس پيروزي دارند؟
من اين تحليل را قبول ندارم و بنابراين به ذکر دلايل هم نخواهم پرداخت. آنچه از ديدگاه من در مورد آرايش نيروهاي سياسي در وضعيت فعلي کشور اهميت دارد شناخت يک تقسيم بندي است و اين تقسيم بندي از سال هاي 64 و 65 هم در فضاي کشور وجود داشته است يعني به گونه يي مي توانيم بگوييم اين تقسيم بندي از دوران مجلس سوم در کشور رخ داد. 

براساس اين تقسيم بندي سه نيروي سياسي در کشور حضور دارند؛ اول جناح راست، دوم جناح چپ و سوم جناح اعتدال گرا يا همان جناح ميانه که همواره سه راس اين تقسيم بندي را تشکيل مي دهند و در دوره هاي مختلف آراي آنان يا ضريب نفوذ آنها در جامعه تقريباً در يک حد و معيار مشخص بوده است. جناح راست معمولاً 20 تا 25 درصد ضريب نفوذ داشته و جناح چپ اندکي کمتر از آن و جناح ميانه هم در مقاطعي ضريب نفوذ خود را به مرز 35 تا 40 درصد رسانده است. اکنون هم اگر آرايش نيروهاي سياسي در کشور را رصد کنيم خواهيم ديد که ضريب نفوذ اين سه جناح تغيير چنداني پيدا نکرده است البته ممکن است در برخي مواقع اندکي بالا يا پايين رفته باشد اما به طور کلي به همين شکل است. زماني اين سه جبهه را به صورت خط يک و خط دو و خط سه لقب مي دادند و الان هم به آنها اصلاح طلبان، اصولگرايان و اعتدال گرايان يا همان نيروهاي فردگرا و تکنوکرات مي گويند که از نظر سمبليک مي توان اعتدال گرايان را در قالب حزب کارگزاران سازندگي و حزب اعتدال و توسعه مشاهده کرد. 

خب، براساس اين تقسيم بندي و آرايش نيروهاي سياسي و همچنين آنچه که نظرسنجي ها نشان مي دهند اگر دو جبهه از اين سه جبهه با همديگر ائتلاف کنند مجموعه آراي آنان بالاي 50 درصد خواهد بود و بسته به نوع کانديد يا کانديداهايي که در انتخابات معرفي خواهند کرد مي توانند درصدي از آراي خاموش جامعه را هم به خود اضافه کنند و اصلاً اين گونه نيست که فرض کنيم مثلاً جبهه اصلاحات شانس پيروزي ندارد و جبهه اصولگرا اين شانس را دارد حداقل مي توانم بگويم که نظرسنجي ها اين را نشان نمي دهد ولي يک عامل مهم که بايد به آن توجه کرد اين است که وقتي نظرسنجي ها براساس ميزان نفوذ گروه ها و تشکل ها انجام مي شود يک نتيجه و يک سري آمار را نشان مي دهد ولي هنگامي که نسبت به شخصيت ها نظرسنجي صورت مي گيرد نتايج متفاوت خواهد بود. يعني اگر اصولگرايان و اصلاح طلبان هر يک مي توانند بين 20 تا 25 درصد از آراي جامعه را جذب کنند وضعيت يک جور است ولي اگر مساله ضريب نفوذ يک جبهه يا تشکيلات مطرح نباشد و نظرسنجي حول محور شخصيتي انجام شود وضعيت فرق مي کند.

مثلاً برخي از شخصيت هاي موجود در جبهه اصلاحات مي توانند بالاي 40 درصد از آراي نظرسنجي ها را داشته باشند در حالي که خود اين جبهه اين ميزان ضريب نفوذ را ندارد. جمع بندي اينکه در انتخابات آينده اولاً مهم اين است که کانديدا يا نامزد هر جرياني چه اشخاصي باشند و مساله ديگر اينکه اگر از ميان اين سه جبهه دو جبهه با همديگر ائتلاف کنند در شرايطي که انتخابات از پيش مديريت شده نباشد، ائتلاف کنندگان برنده خواهند بود.

-اما شما نمي توانيد برخي از موانع و مشکلات موجود از جمله مساله فقر رسانه يي و عدم فرصت تبليغي برابر براي اصلاح طلبان و همچنين برخي رفتارهاي حذفي را ناديده بگيريد. آيا در تحليل شما اين موارد رعايت شده است؟
اين تحليل در شرايط فعلي کشور صادق است و اين گونه نيست که اگر فرضاً يک گروه تبليغات رسانه يي بيشتر يا کمتري داشته باشد تغييري چنداني در ضريب نفوذ آن به وجود بيايد. البته اگر انتخابات مديريت نشود ممکن است يک طيف يا يک جناح که از نظر تبليغي و رسانه يي امکانات بيشتري دارند کمي اوضاع را تغيير دهند.
 
اما تجربه نشان داده است که اين وضعيت سال هاي پس از پيروزي انقلاب تغيير چنداني نکرده است و عوامل بيروني خيلي در آن موثر نيستند. مگر آنکه انتخابات مديريتي باشد و در برخي موارد مانند انتخابات مجلس اخير رقابت ها مساوي نباشد. مثلاً فرض کنيد در شهري يا استاني اشخاصي که در يک جريان سياسي صاحب نفوذ هستند حذف شوند در حالي که در جبهه مقابل اشخاص مشهور حضور داشته باشند و با يک سري امکانات تبليغي در يک مدت طولاني فعاليت کنند. به هر حال بنده معتقدم ضريب نفوذ گروه ها خيلي تغيير نکرده است و تنها اشخاص مي توانند اين معادلات را تغيير دهند.

-آيا رفتار مسوولان برگزاري انتخابات و حذف نيروها و نامزدهاي يک جناح در کنار محروميت يک طيف سياسي از فرصت هاي تبليغي هم تاثير چنداني ندارد؟
در مورد مسوولان برگزارکننده انتخابات نکته قابل بحث اين است که انتخابات از قبل مديريت نشود، زيرا اگر از قبل مهندسي شود در جهتي تاثير خواهد داشت اين يک شرط مهم است. همچنين در مورد رسانه ها هم بايد بگويم که رسانه تاثير بسيار زيادي دارد ولي چون مردم در خلال اين 25 سال گذشته تجربه اندوخته و يک شناخت کلي از جريانات سياسي و عملکرد آنها دارند اين تقسيم بندي در مورد درصد آراي ايشان مصداق دارد. 

زيرا وقتي مردم تصميم بگيرند که تعلقات خود را نشان دهند شايد کمتر تحت تاثير فضاي رسانه يي و تبليغي قرار بگيرند. اما از سوي ديگر آراي خاموش کشور که در برخي از ادوار مختلف به صحنه آمده اند و در برخي ادوار هم در صحنه حضور نداشتند و مي توانند راي يک نامزد را افزايش دهند و سابقه هم نشان مي دهد که اين افراد بيشتر به خاطر اشخاص به صحنه مي آيند نه به خاطر جبهه ها يا گروه هاي سياسي،

-به هر حال اردوگاه اصلاح طلبان در حال حاضر با اين مشکلات مواجه است و برخي موانع بر سر راه آنان قرار دارد. آنها از چه طريقي مي توانند موانع را کاهش دهند و چگونه بايد براي پيروزي قدم بردارند؟
همان طور که قبلاً هم اشاره کردم اگر جبهه اصلاحات با جبهه ميانه و اعتدال گرا ائتلاف کند يا حتي اگر جناح است با جبهه اعتدال گرا ائتلاف کند. خلاصه هر جبهه يي که به صورت ائتلافي به صحنه بيايد مجموع آراي اين دو جريان سياسي بالاي 50 درصد خواهد بود و برنده انتخابات است. اگر هدف پيروزي است بايد اولاً با يک کانديداي واحد وارد شد و ثانياً بايد ائتلاف کرد.

-اجازه بدهيد اين سوال را بکنم که چرا اين تئوري شما در دوره دوم انتخابات رياست جمهوري نهم صادق نبود؟ و چرا به رغم اينکه جناح اصلاح طلب و جناح ميانه به آقاي هاشمي رفسنجاني راي دادند پيروز ميدان کس ديگري بود؟
خب معلوم است. چون تقريباً همه تحليل ها حاکي از اين بود که اين انتخابات از پيش مديريت شده بود و در آن زمان همه اين پديده را قبول کردند و به همين دليل است که من مي گويم اگر انتخابات مديريت شود شانس پيروزي وجود نخواهد داشت.

-اصلاح طلبان در حال حاضر سازوکارهايي را براي رسيدن به وحدت دروني و پيروزي در انتخابات دهم دنبال مي کنند. به نظر شما آيا اين سازوکارها از جمله شوراي حکميت موثر است؟
بله. برخي مکانيسم هايي که در جبهه ائتلاف اصلاح طلبان مطرح مي شود نظير شوراي حکميت يا اينکه جمعيتي جمع شوند و مبتني بر راي گيري تصميم بگيرند و اگر هم به نتيجه نرسيدند از طريق حکميت اقدام کنند، مي تواند موانع دروني اين جناح را از سر راه بردارد ولي بحث مهم تر اين است که کانديداي جبهه چه کسي است؟ اگر آنها بتوانند به يک فرد واحد برسند حتماً موفق خواهند شد. ولي در غير اين صورت انتخابات چندقطبي مي شود مثلاً شاهد يک انتخابات سه قطبي يا چهارقطبي خواهيم بود و طبعاً هم ممکن است هيچ کدام از جناح ها به پيروزي نرسند و در دور دوم هم ممکن است حوادث ديگري پيش بيايد.

-شما از احتمال کانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري خبر داديد. آيا اگر فرد ديگري از سوي شوراي حکميت اصلاح طلبان معرفي شود شما و حزب کارگزاران از اين تصميم تبعيت خواهيد کرد؟
اولاً درباره آنچه من مطرح کردم مساله همان است که از زمان حضورم در برنامه مثلث شيشه يي تاکنون مطرح کرده ام و طي اين مدت همواره همين موضع را داشته ام من مي گويم در قالب احتمالات همه چيز ممکن است ولي رسانه ها برداشت خودشان را نوشتند. نکته بعدي هم درباره حزب کارگزاران اين است که اين حزب اعلام کرده است که دو شرط دارد؛ اولاً اينکه حزب در انتخابات با جبهه اصلاحات حرکت خواهد کرد و ثانياً با کانديداي واحد به انتخابات وارد مي شود. اين تصميم شوراي مرکزي حزب است.
 
الان نمي توان به راحتي تصميم گيري کرد زيرا بايد شرايط نامزد را ارزيابي کنيم و ببينيم که آيا او توانايي اداره کشور را دارد و مي تواند براي برون رفتن از بحران و سبد بحران موجود اقدام کند؟ اجازه بدهيد الان با قاطعيت پاسخ مثبت يا منفي ندهم و تصميم نهايي را بعداً اعلام کنيم.

-آيا شما ائتلاف با راست ميانه يا راست متعادل را براي برون رفت از بحران موجود و پيروزي بر جناح حاکم توصيه مي کنيد؟
اولاً من هيچ وقت در اين باره اظهارنظر نکردم. همه اين مسائل به شرايط برمي گردد و بايد ديد شرايط به چه صورت جلو مي رود. به خاطر دارم زماني بحث جبهه وحدت ملي مطرح شده بود که در گروه هاي اصلاح طلب واکنش هاي متفاوتي داشت. عده يي از تشکل ها موافق بودند و عده ديگري مخالف نبودند، در حالي که طراح آن يکي از اصولگرايان معتدل بود درباره ائتلاف بايد بگويم که به اعتقاد من اگر يک گروه به دنبال پيروزي باشد بايد با ائتلاف وارد شود چون يک زمان ممکن است يک گروه بخواهد در انتخابات وزن کشي کند شايد لازم است به صورت انفرادي حضور يابد اما اگر هدف پيروزي است حتماً بايد ائتلاف کرد ولي درباره سوال شما بايد ابتدا بگويم که همکاري و ائتلاف در جبهه اصلاحات وجود دارد و به نظر مي رسد جبهه اصلاحات تا حد بسيار زيادي به جناح ميانه نزديک شده است ولي چون در جبهه اصولگرايان نماينده يا نمايندگاني از جبهه اعتدال وجود ندارد يا حداقل من آنها را نمي شناسم اين کار ممکن نيست.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین