ویلیام گالستون در وال استریت نوشت: بيش از يك دهه قبل از 11 سپتامبر 2001 كه ملت امريكا به اين روز بيفتند،
والتر راسل ميد مقاله روشنگرانهيي درباره جامعه امريكا با عنوان «سنت
جكسوني» منتشر كرد كه استدلال ميكرد جكسونها كساني هستند كه يك كد مشخص
دارند، اصول كليدي آنها عبارتند از اعتماد به نفس، فردگرايي، وفاداري و
شجاعت.
جكسونها مراقبت عاشقانه از دسته دوم امريكاييها، يعني جفرسونها
دارند. آنها به قدرت فدرال مشكوك هستند، درباره عملكرد خوب دولت خارج از
كشور و داخل ترديد دارند. آنها مخالف ماليات فدرال هستند اما از مزاياي آن
مانند امنيت اجتماعي و بيمه دفاع ميكنند. جكسونها مخالف نخبه گرايان
هستند. آنها باور دارند كه معمولا غرايز سياسي و اخلاقي مردم عاقلانهتر از
كارشناسان است.
آقاي ميد نوشته بود: «در حالي كه مشكلات پيچيده است،
راهحلها ساده هستند.» اين تيپارتي امريكاي جكسوني است كه با خشم در
برابر نخبگان جديد مورد حمايت امريكا شورش كرده است كه به جمعيتشناسي جديد
امريكا برميگردد كه منافعشان، ارزشهاي قديميها را به خطر انداخته است.
اين بيش از حدس و گمان يك روزنامهنگار است.
استن گرينبرگ، يك محقق مطالعه
دموكراتيك به تازگي يك مطالعه روي تيپارتي منتشر كرده است. او دريافت
كرده كه حاميان تيپارتي معتقدند پرزيدنت اوباما يك ضد مسيحي است كه از
اختيارات اجرايي رييسجمهور استفاده گسترده ميكند. به اعتقاد آنها، اوباما
به دنبال استراتژي آگاهانه ايجاد پشتيباني سياسي با افزايش وابستگي
امريكاييها به دولت است. گسترش كوپن غذا و برنامههاي حمايت از كار
افتادگي و فشار براي اصلاحات مهاجرت گامهاي مهمي براي اين هدف هستند. اما
تيپارتي معتقد است كه اوباما كار
(Obamacare) نقطه اوج آن استراتژي است. مگر اينكه قانون اختيار محدودي براي
دولت، اما آزادي فردي و مسووليت شخصي گسترده در آن تعريف كند. و امريكاي
جديد جايي براي تسلط اقليتهاي وابسته نيست كه ادعاي «حقوق»، بدون پذيرش
مسووليتهاي خود دارند. براي تيپارتي «اوباما كار» خيلي بيشتر از اختلاف
سياسي است. در واقع آن يك مبارزه حياتي است. با توجه به دو نظرسنجي معيار
كه توسط نيويورك تايمز و موسسه تحقيقات مذهب عمومي انجام شده، حاميان
تيپارتي مجموعهيي از عقايد محافظهكارانه با شدت خاص دارند. 58 درصد فكر
ميكنند كه دولت توجه بيش از حد به اقليت دارد و 65 درصد معتقدند مهاجران
به عنوان يك بار تحميلي براي كشور هستند.
بسياري از پاسخدهندگان پرزيدنت
اوباما را به عنوان كسي كه آنها را درك نميكند و ارزشهاي خود را به آنها
تحميل ميكند، ميشناسند. در نگاه آنها او يك ليبرال افراطي است كه سياستش
همواره به نفع فقراست. در واقع 92 درصد بر اين باورند كه او در حال انتقال
كشور به سوي سوسياليسم است. بسياري از ليبرالهاي نااميد و تعداد نه چندان
كمي از صاحبنظران فكر ميكنند افرادي كه اين اعتقادات را به مردم منتقل
كردهاند اطلاعات و تحصيلات كمي دارند. نظرسنجي نيويورك موارد مخالف را هم
يافته است.
تنها 26 درصد از حاميان تيپارتي خود را به عنوان طبقه كارگر
معرفي كردهاند. در مقابل از ميان 34 درصد نظردهندگان، 50 درصد خود را از
طبقه متوسط و 15 درصد در نظر خود را طبقه متوسط به بالا معرفي كردهاند. 23
درصد فارغالتحصيلان دانشگاه هستند و 14 درصد در مقطع كارشناسي ارشد
بودهاند. تنها 29 درصد از حاميان تيپارتي تحصيلات دبيرستان يا كمتر
داشتهاند در مقابل 47 درصد بزرگسال بودهاند. اگر چه برخي از حاميان
تيپارتي ليبرال هستند، بسياري از آنها را نميشود ليبرال دانست.
موسسه
تحقيقات مذهب عمومي يافته است كه 47 درصد آنها خود را به عنوان اعضاي راست
مسيحي معرفي ميكنند و 55 درصد بر اين باورند كه امريكا يك كشور مسيحي مدرن
است. درباره مسائل مهم اجتماعي همچون سقط جنين و ازدواج همجنسگرايان،
آنها با محافظهكاران اجتماعي موافق هستند. 71 درصد از حاميان حزب چاي خود
را به عنوان محافظهكاران معرفي ميكنند. در نهايت طبق اين نظرسنجي از
تيپارتي يك نيروي مستقل به جمهوريخواهان تحميل ميشود. 76 درصد از حاميان
را جمهوريخواه يا متمايل به حزب جمهوريخواه معرفي ميكنند.
در عوض، آنها يك
جنبش مخالف اصلاحات در درون اين حزب هستند كه مصمم به حركت به عقب به سمت
محافظهكاري واقعي است پس از آنچه آنها ارتداد از سالهاي بوش و
بيعدالتيهاي دولت اوباما ميدانند. بسياري از حاميان تيپارتي بازرگانان
كوچك هستند كه ماليات و مقررات را به عنوان تهديد مستقيم امرار معاش خود
ميدانند. برخلاف جمهوريخواهان كه دستاوردهاي بالقوه برنامههاي دولت مانند
بودجه زيرساختها را مفيد ميدانند، اين تيپارتيها بيشتر معتقدند بودجه
دولت هدر رفته است. از آنجا كه بسياري از آنها كسب و كار كمدرآمد دارند،
آنها بر اين باورند كه هيچ چارهيي جز مبارزه با اقدامات دولت مانند برنامه
بهداشت و درمان ندارند. اين تصادفي نيست كه جدايي تيپارتي از هسته مركزي
حزب جمهوريخواه تقويت شده است. تصور اينكه امريكا چگونه ميتواند اداره
شود، دشوار است مگر اينكه امريكا حزب جمهوريخواه را براي مبارزه با
تيپارتي يا جدايي از آن تشويق كند.
عضو ارشد مؤسسه بروكينگز