bato-adv
کد خبر: ۱۶۵۴۷۹

"شیرین" قربانی اسیدپاشی: کمکم کنید

شیرین دختری که قربانی اسید‌پاشی شده و هفته پیش پرونده‌اش در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد با نوشتن نامه‌ای به وزیر بهداشت و اعضای شورای شهر تهران از آنها درخواست کمک کرد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۲۰ مهر ۱۳۹۲
شیرین دختری که قربانی اسید‌پاشی شده و هفته پیش پرونده‌اش در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد با نوشتن نامه‌ای به وزیر بهداشت و اعضای شورای شهر تهران از آنها درخواست کمک کرد.

شیرین که اکنون 19ساله‌ است در سال 91 از سوی جوانی به نام جمشید با اسید مورد حمله قرار گرفت و یک چشم‌، یک گوش و بخشی از بینی‌اش را از دست داد و قسمتی از صورت و سایر اندامش دچار سوختگی شدید شد.  

شیرین که برای تامین هزینه‌های درمانش به‌شدت دچار مشکل شده با ارسال نامه‌ای که در اختیار روزنامه «شرق» نیز قرار گرفته ‌است از وزیر بهداشت و اعضای شورای شهر تهران درخواست کمک کرده ‌است.

در ابتدای این نامه‌ آمده ‌است: اول فروردین سال 91 وقتی که همه مردم شهر داشتند برای گذران تعطیلات خوب آماده می‌شدند، وقتی پدران داشتند دختران نوجوانشان را از خواب بیدار می‌کردند و بوسه‌های خود را روی گونه‌های آنان می‌چسباندند، وقتی مادران داشتند میز صبحانه را آماده می‌کردند تا اعضای خانواده را دور هم جمع و اولین روز سال را با دستان پرمهرشان میان اعضای خانواده تقسیم کنند، وقتی دختران نوجوان جلو آینه ایستادند تا صورت شاداب و جوانشان را نگاه کنند، من در خیابان‌های خلوت تهرانسر می‌دویدم و با همه وجودم فریاد کمک سر می‌دادم. کسی در خیابان نبود و جوانی که دم از عشق من می‌زد و خود را مالک من می‌دانست با ظرفی اسید همه زندگی‌ام را دگرگون کرد.

من جیغ می‌کشیدم و کمک می‌خواستم اما کسی در خیابان نبود. صورتم داشت مثل شمع آب می‌شد و می‌ریخت. چشمانم داشت کور می‌شد و گوشت از صورتم جدا می‌شد و من کاری به‌جز اینکه فریاد بزنم نمی‌توانستم بکنم. مثل همه روزهای عمرم تنها بودم و فریاد‌رسی نداشتم.» 

شیرین در ادامه این نامه به جانبازی پدرش اشاره کرده و نوشته ‌است: تازه وارد 17سالگی ‌شده‌ و دنبال آینده‌ای درخشان بودم مثل همه دختران نوجوان برای خودم رویاهایی هم داشتم اما وقتی اسید به صورتم پاشیده‌ شد، رویاهایم مثل چشم و دهانم سوخت. تا رسیدن من به بیمارستان و آغاز درمان ساعت‌ها طول کشید. نتیجه این شد که یک چشمم به‌طور کامل کور شد و یک چشمم درصد بالایی از بینایی‌اش را از دست داد. لب‌ها و یک گوشم از بین رفت و از دختری شاداب که داشت درس می‌خواند تا برای خودش آینده‌ای بسازد به دختری غمگین که حالا دیگر توان درس‌خواندن هم ندارد تبدیل شدم. پدرم، مرد همیشه فداکار زندگی من، که جان و عمرش را در راه وطن گذاشت و علاوه بر 30درصد جانبازی و سه‌سال اسارت، دچار بیماری اعصاب شده ‌است، در این سال‌ها نتوانسته‌ بود مانند یک پدر از من حمایت کند و در کنارم باشد. او خانه‌اش را که همه دارایی‌اش بود به‌خاطر من فروخت و آن را خرج 24 عملی کرد که به‌دلیل عفونت ناشی ‌از زخم‌ها روی صورت و بدنم ایجاد شده‌ بود.

حالا من شیرین دختر 19ساله ایرانی هستم که آرزوهایش سوخته اما امیدش نه. دختری هستم که می‌خواهد توان خندیدن و تماشای زیبایی‌های زندگی و شنیدن حرف‌های مهربان پدرش را یک‌بار دیگر به دست آورد. دختر تنهایی که برای درمان کوری چشم، درمان گوش و صورت سوخته شده از تعصب و غرور بی‌جای یک جوان به کمک شما نیاز دارد. احتمالا خیلی از شما دختر دارید و بارها گونه‌های او را بوسیده‌اید، بگذارید من هم صورتی داشته ‌باشم که بتوانم روی صورت پدرم بچسبانم و از او مهر پدری را طلب کنم، بتوانم یک‌بار دیگر ببینم و زندگی را لمس کنم.

او در پایان از مسوولان خواسته است تنهایش نگذارند: من نیازمند کمک شما هستم و می‌دانم شما شیرین را تنها نخواهید گذاشت.  

سارا نجیمی یکی از وکلای شیرین روز گذشته ضمن تاکید بر اینکه موکلش برای درمان جراحاتش به‌شدت به کمک مسوولان نیاز دارد گفت: دادگاه حکم بر قصاص یک چشم و لاله گوش جوان اسید‌پاش و پرداخت دیه برای سایر نقاط آسیب‌دیده ‌بدنش داده است. حتی در صورت تایید این حکم و به فرض داشتن تمکین مالی خانواده جوان اسید‌پاش سال‌ها طول می‌کشد تا این پول در اختیار شیرین قرار گیرد این در حالی است که قربانیان اسید‌پاشی به‌دلیل آسیب شدیدی که می‌بینند نیاز به درمان فوری و مداوم دارند و اگر به شیرین حالا کمک نشود ممکن است دیر شود و او هیچ‌وقت سلامتی‌اش را به دست نیاورد.  

وی ادامه داد: شیرین قربانی فرهنگ غلط است و جامعه و مدیرانش در برابر او مسوولیت دارند بنابراین من و همکارم حسن ‌آقاخانی درخواست داریم به این خواسته موکلمان توجه شود.
برچسب ها: شیرین اسید پاشی
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین