اولین سفر حسن روحانی، رییسجمهوری جدید ایران به نیویورک برای شرکت در
اجلاس عمومی سازمان ملل، موجی از امید را در دل مردم ایران زنده کرده است.
امید برای حل برخی مشکلات کشور در عرصه سیاست خارجی و به همراه آن
تحریمها. اما کارشناسان حوزه دیپلماسی معتقدند نمیتوان از یک سفر یا یک
دیدار انتظار زیادی داشت.
علی خرم، کارشناس روابط بینالملل درباره
انتظارات مردم از سفر روحانی به «بهار» میگوید: «حوزه دیپلماسی قطعا
زودبازده نیست؛ اما میتوان نسبت به آثار روانی این سفر امید بست.» آثاری
مانند افت هر روزه قیمت طلا و دلار. اما تغییر فضای حاکم بر روابط دو کشور،
حتی پیش از انجام سفر رییسجمهوری ایران به نیویورک، یک دستاورد دیگر نیز
داشته است. خرم میگوید این طور که از شواهد برمیآید. دو کشور قصد دارند
برای اولینبار از آنچه گذشته، بگذرند و براساس منافع ملت دو کشور، برای
فردا تصمیم بگیرند.
بخش وسیعی از مردم ایران امیدوار هستند سفر حسن روحانی و سخنرانی
او در اجلاس عمومی سازمان ملل در نیویورک، حاوی دستاوردهای فراوانی باشد.
این میزان از امیدواری به اولین سفر رییسجمهوری باعث شده وزیر امور خارجه
ایران در آخرین پست فیسبوکش از مردم بخواهد تا واقعیتهای عالم دیپلماسی
را مدنظر داشته و انتظار نداشته باشند که خیلی زود همه مشکلات بهزودی حل
شوند. ایجاد این حد از امیدواری ممکن است در صورت برآورده نشدن انتظارات به
سرخوردگی عمومی بینجامد. تا چه حد میتوان به اولین سفر ریس جمهوری به
نیویورک برای حل مشکلات عدیده مردم ایران، امید بست؟
قطعا کسانی که صاحب دانش، تجربه و فکر در حوزه دیپلماسی هستند، میدانند
کار در این حوزه، کاری زودبازده نیست. در 35سال گذشته زخمی بر پیکر رابطه
ایران و آمریکا وارد شده است؛ زخمی که هم کهنه شده و هم عمیق. این زخم را
نمیتوان به صورت معجزهآسا و در یک جلسه دیدار یا مذاکره درمان کرد.
اگر
کسی هم قصد بهبود رابطه ایران و آمریکا را در کوتاهمدت داشته باشد، باید
بداند تصمیمی شکننده گرفته است. در عالم دیپلماسی، عجله و شتاب جایی ندارد.
آجرهای دیپلماسی تکتک و بهتدریج روی هم قرار میگیرند. آرامش و متانت
مشخصه عالم دیپلماسی است، در این عالم عجله و شتاب جایی ندارند. اگر این
واقعیت را در نظر داشته باشیم متوجه میشویم که نمیتوان و نباید درباره
این سفر و دستاوردهای آن به دامن افراط یا تفریط بغلتیم.
بخشی از امید مردم معطوف به حصول توافقی حداقلی بین مسئولان ایران و آمریکاست. این امید هم افراطی است؟
به توافق رسیدن مسئولان ایران و آمریکا در مذاکرات دوجانبه و در اجلاس
عمومی سازمان ملل نباید به عنوان هدف سفر رییسجمهوری به نیویورک القا شود.
زیرا قرار نیست در این سفر مذاکراتی انجام شود تا به نتیجه برسد و براساس
آن نتایج توافقاتی حاصل شود تا اقداماتی در زمینه رفع مشکلات و مسائل، صورت
گیرد. نگاه ما باید بیشتر معطوف به فضاسازی حاصل از این سفر باشد.
ممکن است بیشتر توضیح دهید؟ اگر بخواهیم اصل دیدار مسئولان ایران و
آمریکا را در نظر نگیریم، چه فضای دیگری قرار است در اثر این سفر، حاصل
شود؟
در طرف ایرانی اداره مستحکمی وجود دارد که برخلاف هشت سال گذشته با آرامش و
متانت و ادب که از خصیصههای عالم دیپلماسی است، با جهان سخن بگوید. از
سوی دیگر، اوباما با شعار تغییر به ریاستجمهوری آمریکا انتخاب شد. او از
شش سال پیش تاکنون تاکید داشته است که میخواهد با زبان دیپلماسی و مذاکره
مشکلات دیرینه این کشور را با ایران حل کند. هرچند به دلیل سیاستهای دو
دولت پیشین ایران فرصتی برای اعمال سیاستهای مد نظرش نداشت. امروز طرفین
براساس آنچه ادعا کردهاند علاقهمند و مصمم هستند که مشکلات را از راه
گفتوگو و مذاکره صمیمانه حل کنند.
این اراده همان فضایی است که برای
پیشبرد اهداف در اختیارمان قرار گرفته است. دکتر روحانی با رای اکثریت مردم
و به صورت سالم بر سر کار آمد. صحت و سلامت انتخابات ایران را همه دنیا
تایید کرد. از همینرو آمریکا و همه دنیا برای آقای دکتر روحانی احترام
قائل است. دنیا حسن روحانی را فردی میداند که برخاسته از رای و نظر مردم و
مورد اعتماد نظام و رهبری است. به همین دلیل جهانیان او را فردی میدانند
که میتواند مورد اعتماد باشد. فردی که با تکیه بر او میتوان از مسائل
گذشته عبور کرد. هرچند نمیتوان از زخمی 35 ساله در اینباره چشمپوشی کرد.
تا پیش از این هر وقت دو طرف ایرانی و آمریکایی به هم نزدیک میشدند،
زخمهای گذشته سر باز میکرد و مسائلی مانند کودتای 28 مرداد، ماجرای
گروگانگیری سفارت آمریکا و غیره مطرح میشد. اما امروز این تصور وجود دارد
که هر دو طرف قصد دارند بدون فراموش کردن گذشته، به آینده نگاه کنند.
براساس چارچوبهای آکادمیک دیپلماسی نباید انتظارات زیادی از سفر
رییسجمهوری به نیویورک داشت. اما واقعیتهای عینی در کشور نشان میدهد که
مطرح شدن گمانهزنیهایی درباره دیدار احتمالی حسن روحانی و باراک اوباما
باعث پایین آمدن نرخ طلا و دلار شده است. همین عوامل باعث ایجاد امیدواری
بیشتر در مردم شده است.
همانطور که پیشتر هم گفتم؛ نباید عجله کرد یا شتاب داشت و امید واهی در
مردم ایجاد کرد. اما دیدار احتمالی روحانی با اوباما، یا حتی دیداری در
سطوح پایینتر بین مدیران اجرایی دوکشور، تاثیر روانی شگرفی خواهد داشت.
بخش عمده این تاثیر بر مسائل اقتصادی کشور ماست. حباب قیمت دلار و طلا به
دلیل مسائل روانی و احساسی ایجاد شده بود. در صورت وجود سیاستی اندک از
بهبود رابطه ایران و آمریکا، جو روانی در داخل کشور شکسته خواهد شد و قیمت
دلار یا طلا افت میکند. شروع مذاکره، در هر سطحی، بین ایران و آمریکا باعث
میشود این دو کالا از جایگاه مصنوعی و سیاسی خود خارج شوند. اما نمیتوان
امیدوار بود که ناگهان تمام آسیبهای اقتصادی کشور ما درمان شود.
دیدار اتفاقی یا حداقل از پیش برنامهریزینشده حسن روحانی و باراک
اوباما، در حاشیه اجلاس عمومی سازمان ملل، آنقدر که بعضی در ایران در
انتظار آن هستند، به خودی خود چقدر میتواند در حوزه دیپلماسی عمومی ایران و
جهان، تاثیرگذار باشد؟
بخشی از این انتظارات را تنها میتوان همان «انتظار» و «امید» خواند. اما
همین انتظارات هستند که بر بازار ارز و طلای ایران تاثیر گذاشتهاند. شاید
واقعیات به اندازه این انتظارات یا برداشتهای عمومی نمیتوانست بر بازار
طلا و ارز تاثیر بگذارد.
پس با این حساب بهتر است به جای تلاش برای مهار انتظارات مردم از اولین سفر رییسجمهوری به نیویورک، به آنها دامن هم زد.
نه، توصیه به مهار انتظارات مردم از سفر حسن روحانی به نیویورک، توصیه مهم و
لازمی است. اما در واقعیت همین انتظارات توانسته است تا حدی بازار ایران
را به سمت تعادل سوق دهد. اما نمیتوان از این سفر و حتی دیدار یا مذاکره
احتمالی انتظار معجزه داشت.
احتمال برقراری ارتباط بین ایران و آمریکا، طیفهای تندرو، مانند
لابی صیهونیستی در آمریکا، را آزردهخاطر کرده است. آیا ممکن است این
گروههای ذینفوذ بر روند بهبود رابطه ایران و آمریکا تاثیر بگذارد؟
مسلما گروههای مختلفی در دنیا نظارهگر نحوه بهبود رابطه ایران هستند.
نباید انتظار داشته باشیم که همه دنیا در حالت ایستا به سر برد و تنها ما
هستیم که در دنیا تغییر میکنیم یا به سوی جلو گام برمیداریم. گروههای
ذینفوذ زیادی هستند که در جهت تخریب این رابطه گام برمیدارند. البته تنها
تندروها نیستند که از برقراری مجدد رابطه ایران با آمریکا نگران میشوند،
طیف وسیعی از کشورهای منطقه و گروههای سیاسی در دنیا، نان قطع رابطه
ایران و آمریکا را خوردهاند. این کشورها یا گروهها سعی دارند در مقابل
برقراری رابطه ایران و آمریکا از خود مقاومت نشان دهند. اما این مسئولان دو
کشور هستند که باید براساس منافع کشورها و ملتهای ایران و آمریکا، بر
کابوس برقراری مجدد رابطه غلبه کنند و فضای مصنوعی را که مخالفان بر قراری
رابطه ایجاد کردهاند، بشکنند.
طیف وسیعی از کشورهای منطقه و گروههای سیاسی در دنیا، نان قطع رابطه ایران و آمریکا را خوردهاند.