bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۵۶۸۶۹

خانه ناامن است

تاریخ انتشار: ۱۸:۰۰ - ۲۹ تير ۱۳۹۲

یادداشت زیر را آقای رضا قلندرآبادی برای فرارو ارسال کرده‌اند

از پدر و مادرها شنیده ایم و البته خود نیز تجربه کرده ایم که هیچ کجا خانه ی آدم نمی شود و هر کجا که برویم و با هرکس که باشیم،باز هم دوست داریم نهایتا به خانه خود برگردیم و سر را در خانه ی خود به بالش بگذاریم.بیماران رو به مرگ،را هم اگر دیده باشید،چنانچه در بیمارستان یا جایی در غیر خانه ی خود باشند،معمولا آخرین خواهششان این است:مرا به خانه ی خودم منتقل کنید.

تمام آنچه گفته شد بیانگر یک چیز است:خانه ی آدم آرامشگاه و مامن او است و جایی است که فرد باید در آن احساس آرامش و امنیت کند و با خیال آسوده و فارغ از هر دغدغه و عامل مزاحم خارجی در آن آزادانه نشست و برخواست کند و عمر بگذراند.حتما به یاد دارید این ضرب المثل رایج را که :چاردیواری اختیاری.

از مقدمات فوق خود به خود یک نتیجه منتج می شود:از حقوق اساسی و اولیه ی هر فردی این است که در چاردیواری خود احساس امنیت و آرامش داشته باشد.حالا این چاردیواری می تواند منزل او باشد و یا ماشین او و یا دفتر کارش.حالا فرض کنید وارد خانه و یا دفترتان می شوید در حالی که می دانید چشم ها و گوشهایی شما را در محاصره قرار داده اند و شما تحت نظارت شبانه روزی آن چشم ها و گوش ها هستید و یا بد تر،شما تحت نظارت هستید و خود نمی دانید و بعد ها متوجه می شوید!واقعا در چنین شرایطی،چه حسی به فرد دست می دهد و واکنش اولیه و طبیعی چنین فردی چه باید و می تواند باشد؟!

سالها است که از افراد مختلف چه سرشناس و چه گمنام نقل قول هایی می شود مبنی بر اینکه در منزلشان یا دفترشان دوربین و ابزار شنود نصب است و تمام رفتارهایشان تحت نظارت است.البته به این گفته ها،چون گویندگانشان سمت رسمی و نفوذ کافی نداشته اند،توجهی نشده و اهمیتی داده نشده است تا اینکه این بار صدای یک نماینده ی مجلس در آمده که:در دفتر کارش ابزار شنود و دوربین مدار بسته کار گذاشته اند!!!

کتابچه ی قانون اساسی کشور را باز می کنم و به فصل سوم آن نگاهی می اندازم.از اصل نوزدهم می گذرم و به اصل بیستم می رسم:" همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني , سياسي , اقتصادي , اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند."

جلوتر می روم و با گذر از اصل بیست و یکم به اصل بیست و دوم می رسم:" حيثيت , جان , حقوق , مسكن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردي كه قانون تجويز كند."بعد به اصل بیست و پنجم می رسم:" بازرسي و نرساندن نامه ها, ضبط و فاش كردن مكالمات تلفني،افشاي مخابرات تلگرافي وتلكس,سانسور,عدم مخابره و نرساندن آنها,استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگربه حكم قانون .

قانون اساسی را می بندم و به ماجراهای مختلفی که این سالها اتفاق افتاده،فکر می کنم .مدام این جمله مثل خوره در ذهنم رژه می رود:پس وظیفه ی حراست و اجرای قانون اساسی مظلوم این کشور با کیست و چرا عزمی جدی برای اجرای آن وجود ندارد؟دیگربار قانون اساسی را باز می کنم و فصل ششم آن را مطالعه می کنم.به اصل شصت و هفتم که مربوط به قسم نامه ی نمایندگان مجلس است می رسم.بر اساس این قسم نامه نمایندگان مجلس در برابر قرآن مجيد, به خداي قادر متعال سوگند ياد مي كنند همواره به استقلال و اعتلاي كشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پاي بند باشند و از قانون اساسي دفاع كنند.

سراغ فصل نهم قانون اساسی می روم و اصل صد و بیست و یکم را که مربوط به قسم نامه ی رئیس جمهور است نگاهی می اندازم.در متن این قسم نامه نیز آمده که رئيس جمهور باید در پيشگاه قرآن كريم و در برابر ملت ايران به خداوند قادر متعال سوگند ياد كند كه پاسدار مذهب رسمي و نظام جمهوري و قانون اساسي كشورباشد و همه استعداد و صلاحيت خويش را در راه ايفاي مسئوليت هائي كه برعهده گرفته است به كار گيرد واز آزادي و حرمت اشخاص و حقوقي كه قانون اساسي براي ملت شناخته است حمايت كند.

یاد این جمله ی دکتر علی مطهری می افتم: زمانی که با یک نماینده شناخته شده مجلس این گونه رفتار می کنند، معلوم نیست چه ظلم هایی در حق مردم عادی روا داشته می شود!

نا امید از دولت محترم دهم و مجلس مکرم نهم،سخنان آقای دکتر روحانی در اولین کنفرانس خبری اش در ذهنم متجلی می شود: بنده اجرای قانون اساسی، وظیفه ام است و به این عهد، پایبند خواهم بود برای اجرای تمام اصول قانون اساسی، مخصوصا فصل سوم قانون اساسی.

آقای روحانی دیگران قول و قسم هایشان یادشان رفت،لطفا شما حافظه ای قوی داشته باشید...
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین