پسر جوانی که اتهام ارتکاب دو قتل را در پروندهاش دارد در حالی پای میز محاکمه میرفت که مدعی است در دفاع از خودش دست به جنایت زده است.
به گزارش شرق، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی تهران روز 17اردیبهشت سال گذشته از کشف دو جسد در مغازهای مطلع شدند و وقتی به آنجا رفتند متوجه شدند هردو مرد بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن خفه شده و جانشان را از دست دادهاند. تحقیقات مقدماتی فاش کرد یکی از مقتولان صاحب مغازه به نام جمشید و دیگری از دوستان وی به نام محمود است.
کارآگاهان وقتی مطمئن شدند سرقتی از مغازه انجام نشده است تلاش کردند فرد یا افرادی را که از قبل با مقتولان درگیری داشتند شناسایی کنند. آنان پی بردند پسر جوانی به نام سامان در مغازه جمشید کار میکرد اما از زمان قتل به آنجا مراجعه نکرده است.
جستوجوها برای یافتن ردی از سامان در بدو امر بینتیجه بود زیرا وی به محل سکونت خود نمیرفت و در محل نامعلومی پنهان شده بود. کارآگاهان بعد از مدتی تحقیق متوجه شدند سامان قصد دارد در کنکور دانشگاه شرکت کند به همین دلیل حوزهای را که قرار بود وی در آنجا در آزمون شرکت کند، زیرنظر گرفتند و بالاخره متهم هنگامی که سر جلسه کنکور حضور یافت، بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شد.
سامان ابتدا خودش را بیگناه معرفی کرد و درباره علت حاضرنشدن در محل کارش گفت از قبل با جمشید تسویه حساب کرده بود و قرار نبود دیگر به مغازه وی برود. سامان درباره علت فرارش نیز ادعاهایی را مطرح کرد اما کارآگاهان قانع نشدند و به بازجویی از وی ادامه دادند.
متهم سرانجام به قتل اعتراف کرد و گفت: «من دوران سربازیام را سپری و ساعات بیکاریام در مغازه جمشید شاگردی میکردم اما از مدتی قبل با وی دچار اختلاف شدم و تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم. جمشید از من خواسته بود تا آخر ماه در مغازه او بمانم تا بتواند شاگرد دیگری پیدا کند. من هم قبول کردم.»
متهم ادامه داد: «روز حادثه وقتی به مغازه رفتم دیدم جمشید در حال تماشای فیلمی غیراخلاقی است. او حرفهای زشتی زد و من به وی تذکر دادم و گفتم از این صحبتها اصلا خوشم نمیآید. محمود که در گوشهای از مغازه دراز کشیده بود با شنیدن حرف من، ناسزایی گفت و در همین هنگام جمشید به طرفم حمله کرد تا مرا مورد آزار جنسی قرار دهد. من رزمیکار هستم و با استفاده از فنونی که بلد بودم، جمشید را به گوشهای پرتاب کردم و خواستم از مغازه بیرون بروم که محمود از پشت به من حملهور شد و رشته سیمی را دور گردنم انداخت. من خودم را رها کردم و در حالیکه به شدت عصبی بودم همان سیم را از دست محمود درآوردم و آن را دور گردنش فشار دادم بعد سراغ جمشید رفتم و او را هم به همین طریق خفه کردم و به سرعت فراری شدم.»
سامان در ادامه اعترافاتش گفت: «من برای دفاع از خودم ناچار به این قتلها شدم تا قبل از آن هیچ خلافی مرتکب نشده بودم و امید داشتم در دانشگاه قبول شوم و زندگی تازهای را شروع کنم اما آن روز جمشید و محمود در حالت طبیعی قرار نداشتند و حرفها و رفتارشان بسیار زننده و توهینآمیز بود. من بعد از اینکه جمشید را از خودم دور کردم به سمت در رفتم تا از مغازه خارج شوم اما محمود مانعم شد و میخواست مرا خفه کند اگر من فنون رزمی را بلد نبودم او من را کشته بود.»
بنا بر این گزارش بازپرس جنایی سامان را در هر دو قتل مجرم شناخت و بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم صادر شد پرونده در اختیار قضات شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت تا جلسه محاکمه در آیندهای نزدیک برگزار شود.