مطلب زیر را آقای سهند برای پایگاه فرارو ارسال نمودهاند
آینه نشکن. گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست.
اخلاق حرفه ای جزیی جدائی ناپذیر ذر فرهنگ ها و جوامع امروزی میباشد در این بین بعضی از مشاغل از حساسیت ویژه برخوردارند .نظامیان و مشاغل امنیتی - قضات -اطبا...
سر درد دل من امروز به سمت اطبا است ..همیشه عادت کرده ایم این افراد را در قشر شریف و زحمتکش جامعه قلمداد کنیم . طوری که از یاد برده ایم همه اقشار مردم در جمهوری اسلامی شریف هستند .توجه ویژه و یا شاید توجه افراطی به این جامعه باعث شده این طایفه خود را تافته جدا بافته از جامعه بدانند تو گوئی برگشته ایم به نظام طبقاتی قرون وسطی.
در تصادفات رانندگی با ارائه کارت نظام پزشکی و یک کارت ویزیت به افسر راهنمائی رانندگی در بیشتر موارد مجادله به نفع این جامعه رقم میخورد .در محدوده تردد ممنوع و پارک ممنوع از تخلفات این جامعه چشم پوشی میشود .حتی من در مواردی در یک مجتمع مسکونی مشاهده کردم مدیر مجتمع از اخذ شارژ عمومی از این طایفه چشم پوشی کرده تا شاید از خدمات بدون ویزیت آقایان و خانمها بهره مند گردد.ما را چه شده ؟ و به کجا میرویم؟
اخیرا برخوردی از این افراد مشاهده کردم که مجبور به نوشتن این درد دل شدم .به علت چکاپ چشم فرزند نوجوانم (12 ساله)به یکی از کلینیک های شکیل چشم پزشکی شهر مراجعه کردم که بعد از اپتومتری اولیه با دستگاه مشخص شد ایشان نیاز به استفاده عینک دارند .بعد از ویزیت دکتر ایشان ما را برای آزمایش تخصصی دیابت روانه آزمایش نمودند برای اطمینان، که نتیجه عادی بود بعد برای آزمایش شبکیه و عمق میدان دید به دیگر همکارشان ارجاع دادند.
این مراحل هرکدام شامل اخذ وقت و نوبت دهی های طویل مدت و انتظار های چند ساعته در نواحی بسیار پر ترافیک شهر (در محدوده میدان ونک و حوالی آن بود) بعد از تشکیل پرونده قطور ی که هر برگ آن ریپورت دستگاههای مختلف و البته صرف وقت و هزینه نجومی بی حساب و کتاب که در هیج جا رصد نمیشود بود.
برای اظهار نظر قطعی برای مسئله ای که تا امروز برای من مشخص نشد به طبیب حاذق و بقول ایشان نامبر وان ایران برای( استرابیسم و نوروافتالمو لوژی) معرفی شدم و مجبور به تکرار تمامی آزمایشات انجام شده تا حتی تعیین نمره عینک که هنوز چند هفته از این آزمایش نگذشته بود در مرکزی که در چند قدمی مطب ایشان بود و احتمالا جزو اموال کاری ایشان، حضرت اشرف حتی راضی نشد به نامه اعمال قبلی هم پیشه گانش نیم نگاهی انداخته تا مبادا وقت واقعا گرانبهایش تلف شود.
بعد از انجام تمام این خان ها مجددا به ایشان مراجعه کردم با کمال ناباوری نامبرده دستور ام آر ای از مغز با کنتراست و بدون کنتراست دادند و در حضور فرزند نوجوانم اظهار داشتند احتمالا ضعف بینائی ناچیز فرزندم به علت تومور مغزی است ..چه بر ما گذشت تا به یکی از مراکز تصویر برداری ام آر آی مراجعه کنیم تا تصویر برداری انجام شده و برویت این طبیب حاذق شهر برسانیم با توجه به سن فرزندم و حساسیت دارویی و غذایی و شوکی که به او از خبر پیش بینی تشخیص این نادره دوران دست داده بود .
عکس ام آر آی را بدون فوت وقت گرانبهای خبره الاطبا به مطب ایشان رساندیم. بعد از مدتی تو گوئی از استرس بنده و خانواده ام آرامشی به ایشان دست داده با طمانینه گفتند چیزی دیده نشده و با پوز خندی ما را روانه کردند برای چند ماه آینده.
یادم نیست چطور در ساعات پایان روز در پارک اطراف مطب روی یک نیمکت برای دقایقی ولو شدم و حتی بیاد نیاوردم خودرو را در کدامین کوچه پارک کردم و تا ساعاتها از این شوک حتی امروز هنوز خود را پیدا نکرده ام . و هنوز در خجالت چهره فرزند و همسرم در همراه کردن آنها در این سیکل معیوب هستم .و بدون رو در بایستی عرض کنم :با وجود تحصیلات عالی در یکی از رشته های مهندسی احساس حماقت عجیبی میکنم.
البته اینطور خواسته ایم و این طور هم بماند. تا فیلم انتقادی ساخته میشود توهین به یک حرفه تلقی کردیم .تا مقاله نوشته میشود رسانه ای مجبوربه عذر خواهی میشود .... بله من امروز باور دارم :پزشک فاقد تعهد و سودجو و بی اخلاق و نانجیب هم داریم . انتظار هم ندارم این درد دل منعکس شو د تا برای شما مشکلی بوجود آید .
یکی از شما هم این نوشته را بخواند و در احساس من به عنوان یک پدر شریک شود کافیست .هر دخل و تصرف و اصلاح بر نوشته الکن من برای این سایت مجاز است .ارادتمند همه شما به امید روز های بهتر
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست....