قرار است امروز اصلاحطلبان برای نحوه حضورشان در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری تصمیمگیری کنند. گرچه هاشمیرفسنجانی در قامت نامزد حداکثری مورد حمایت اصلاحطلبان با تصمیم شورای نگهبان از گردونه این رقابت خارج شد، اما اصلاحطلبان هنوز فرصت انتخاب دارند. یک نامزد اصلاحطلب و دو نامزد مستقل اما مجانب با جریان اصلاحات انتخابهای محتمل اصلاحطلبان هستند.
اینکه از کدام یک حمایت شود یا برای کنارهگیری یکی به نفع دیگری تلاش شود موضوعی است که آنها باید بهزودی درباره آن تصمیم بگیرند. آذر منصوری، از فعالان سیاسی اصلاحطلب، در اینباره معتقد به اجماع بر سر موضعی است که حافظ مبانی اصلاحطلبی و سرمایه اجتماعی آن باشد.
اصلاحطلبان با حمایت از آقای هاشمی، راضیکردن ایشان به ثبتنام و پس از آن نشان دادند که میخواهند در صحنه انتخابات بایستند...بله، اصلاحطلبان با توجه به شرایط و چالشهایی که پیش روی کشور قرار دارد از مدتها پیش بحث حضورشان در انتخابات را پیگیری کردند. آنها نهایت تلاششان را بهکار گرفتند که این حضور با برنامه و در چارچوب مبانی اصلاحطلبی و قانون باشد تا تداعیگر اتفاقهایی نباشد که در سالهای گذشته افتاد و رقبای اصولگرا بر آنها تاکید میکردند. برهمین مبنا اصلاحطلبان روی دو مسئله تاکید داشتند.
یکی اینکه برخلاف انتخابهای گذشته با نامزدی واحد در انتخابات شرکت کنند و این اجماع را به حداکثر ممکن نزدیک کنند. دیگر آنکه نامزدی را معرفی کنند که توان و تجربه کافی برای حل چالشها و مشکلات کشور را داشته باشد. علاوه بر آنکه فردی را پیشنهاد کنند که از اقبال اطمینانبخش آرای مردم جامعه برخوردار باشد. تمام برنامهریزیهایی هم که از ابتدای حرکت اصلاحطلبان در این انتخابات انجام شد، در همین چارچوب بود. درنهایت هم اجماعی میان اصلاحطلبان شکل گرفت که به نظرم مهمترین اتفاق این انتخابات بود. اصلاحطلبان توانستند با این اجماع روحیه امید و نشاط را در جامعه، بهویژه در بدنه اجتماعی خودشان زنده کنند.
به این ترتیب اصلاحطلبان نامزد حداکثری خودشان را که ابتدای آقای خاتمی و بعد آقای هاشمی در کنار ایشان بود به حضور در عرصه انتخابات ترغیب کردند و درنهایت آقای هاشمی در همین چارچوب در انتخابات حضور یافتند، اما متاسفانه حضور آقای هاشمی با سد غیرمنتظرهای مواجه شد و متاسفانه اصلاحطلبان نتوانستند با نامزد حداکثری خودشان در انتخابات حضور پیدا کنند.
حال پس از این اتفاق اصلاحطلبان چه رویکردی در پیش خواهند گرفت؟بعد از ردصلاحیت آقای هاشمی، اصلاحطلبان در وضعیتی جدید قرار گرفتند. حضور هاشمی به گواه اخبار و اطلاعاتی که از سراسر کشور به ما میرسید و در نظرسنجیها دیده میشد، میتوانست برد صددرصدی اصلاحطلبان در این انتخابات را تضمین کند و روزنههای امید برای حل مشکلات کشور را پیش روی نظام، مردم و اصلاحطلبان قرار دهد، اما در وضعیت جدیدی که اصلاحطلبان قرار گرفتهاند توجه به چند نکته ضروری است. آنها باید سرمایه اجتماعی را که یکبار دیگر در این چند ماه تبدیل به بدنهای فعال و پویا کردند حفظ کنند.
حرکتهای آینده اصلاحطلبان باید بیشتر متمرکز بر این رویکرد و مبنا باشد. اینکه در فرصت باقیمانده اصلاحطلبان به چه شکل حرکت میکنند و چه تصمیمی میگیرند تابع نگاه همهجانبه به مبانی «اصلاحطلبی» و «پشتوانه و سرمایه اجتماعی» است. این بدنه اجتماعی مهمترین سرمایهای است که اصلاحطلبان دارند.
آیا حفظ این سرمایه اجتماعی به مصلحتهای سیاسی اصلاحطلبان و اهدافشان ارجحیت دارد؟ مثلا اگر بدنه حامیان اصلاحطلبان مخالف حضور در انتخابات باشند آنوقت آیا باید حفظ بدنه را به اتخاذ سیاستورزی درست ترجیح داد؟این دو در تلازم با هم هستند. هر برنامهای که اصلاحطلبان برای حرکت آیندهشان داشته باشند باید هم براساس اصل سیاستورزی و هم حفظ سرمایه اجتماعی باشد. اصلاحطلبان سیاستشان را از ابتدا به این شکل تعیین کردند که هر تصمیم و هر سیاستورزی که پیشرویشان قرار میگیرد و بهکار میگیرند باید با اقناع بدنه اجتماعی همراه باشد. به این شکل نیست که اصلاحطلبان فراخوان بدهند و با توجه به فراخوان آنها این بدنه اجتماعی حرکت کند. در این انتخابات هم این دو مسئله برای ما مهم است.
بههرحال با ردصلاحیت آقای هاشمی یک موج گسترده از یاس و ناامیدی در بدنه اجتماعی جریان اصلاحطلبی شکل گرفته است؛ موجی که با تایید ایشان میتوانست امید را در کشور زنده کند، اما بههرحال این اتفاق افتاده و همچنان این امید در جامعه وجود دارد که تصمیمی که درباره آقای هاشمی گرفته شده این تصمیم به نوعی دچار تغییر شود.
اما ممکن است این اتفاق نیفتد و بههرحال این بزرگان هستند که باید امید را به بدنه بازگردانند.به فرض اینکه این اتفاق نیفتد دو مسئله باید مورد توجه قرار گیرد؛ یکی اینکه تصمیمی که گرفته میشود باید کاملا اجماعی باشد. چه بنا باشد اصلاحطلبان اعلام کنند که ما نامزدی در این انتخابات نداریم و چه اینکه بخواهند با یک نامزد در عرصه انتخابات شرکت کنند. این اجماع را نباید با استراتژی و تاکتیک اشتباه خدشهدار کرد. راهش هم این است که این تصمیم باید حاصل خردجمعی جریان اصلاحطلبی باشد. اتفاقا همین ملاحظاتی که مطرح میکنید است که اهمیت این تصمیم را بیشتر میکند. بنابراین لازم است در فرصت باقیمانده که چندان فراخ هم نیست با درنظرگرفتن این نکتهها تصمیمی گرفته شود که هم اجماع را حفظ کند و هم سرمایه اجتماعی را دچار ریزش نکند.
موج مثبتی را که پشت هاشمی بود چطور میشود به نامزدی منتقل کرد که مورد اجماع قرار میگیرد.من سخنگوی اصلاحطلبان نیستم و بنابراین درباره اینکه اساسا اصلاحطلبان پس از ردصلاحیت هاشمی چه تصمیمی میگیرند نمیتوانم اظهارنظر صریحی داشته باشم. علاوه بر اینکه معتقدم باید به اجماعی که صورت میگیرد اتکا کنیم. درباره انتقال موجی هم که پشت نامزد حداکثری اصلاحطلبان وجود داشت این خردجمعی است که باید بررسی و تصمیمگیری کند. علاوه بر اینکه باید ببینیم این تصمیم در آینده جنبش اصلاحطلبی چه تاثیری میگذارد.
شما نگران این نیستید که جریان اصلاحات به جای کنشگری دچار واکنش شود.این موضوعی است که باید کاملا دربارهاش فکر شود و بعد اظهارنظر کنیم. اتفاقا این هم مسئلهای است که جریان اصلاحطلبی باید دربارهاش تصمیمگیری کند. دیدگاهها در این زمینه متفاوت است، اما با توجه به جمعبندی که در این مجموعه صورت خواهد گرفت قطعا اصلاحطلبان در فرصت باقیمانده بهترین راهکار را اتخاذ خواهند کرد، اما چون جمعبندی هنوز صورت نگرفته من نمیتوانم اظهارنظر مشخصی داشته باشم. با این وجود قبول دارم که این ملاحظه، ملاحظه جدی است.
با شناختی که از نامزدهای مستقل یا اصلاحطلب تاییدصلاحیتشده و افراد حاضر در حلقه تصمیمساز اصلاحطلب دارید احتمال رسیدن به اجماع را چقدر قوی میبینید؟من فکر میکنم با توجه به ظرفیتی که از قبل نیز وجود داشته قابلیت اجماع به شکل قابل توجهی در میان اصلاحات اعم از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و هم در شورای مشورتی حلقه اطرافیان آقای خاتمی شکل گرفته است، قطعا هر تصمیمی که گرفته شود اجماعی خواهد بود. با توجه به درکی که از شرایط کشور نزد نامزدهای مورد نظر وجود دارد هم قطعا تصمیم اجماعی اتخاذ میشود. زیرا این اجماع است که آینده اصلاحطلبان را تعیین میکند. اما اجماع میتواند اصلاحطلبان را به پیروزی برساند.
درنهایت تا چه حد معتقد به امکان استفاده از ردصلاحیتی که پیش آمده و محدودیت ایجاد شده در راستای ایجاد فضای تازه هستید؟هنر این جریان سیاسی این است که بتواند تهدیدی را که پیش رویش قرار گرفته به فرصت تبدیل کند. من فکر میکنم عاملی که باعث شد آقای هاشمی از گردونه انتخابات به شکل غیرمنصفانهای حذف شود این عامل مباحثی که مطرحشده نیست و دلایل سیاسی است. حضور و ثبتنام ایشان و برخوردی که با حضور ایشان شد یک فضای جدیدی را پیش روی جریان اصلاحطلبی و جریانهای دلسوز انقلاب قرار داد که قطعا بهعنوان یک فرصت مغتنم از آن بهره خواهند گرفت و از این تهدید به یک فرصت برای آینده جنبش اصلاحطلبی استفاده خواهند کرد، اما اجازه بدهید پس از جمعبندیهایی که در چند روز آینده صورت خواهد گرفت در اینباره بیشتر صحبت کنیم.