مطلب زیر را یکی از خوانندگان برای فرارو ارسال کرده است
علم را بیاموزید ولو در چین . رسول اکرم ( ص )
وقتي كه درمان نيست ، درد را بايد پايان يافته دانست و آخرين اميد را از آن بريد !
شکسپیر
معلم هستم ، مقطع راهنمایی ، این بار درد از کمی حقوق نیست ، زبان به شکایت از کم بودن خدمات وزارت آموزش و پرورش نیست ، این بار درد از خانه ای است که روی ستونی خیلی کج بنا می شود .
معلم هستم ، زبان انگلیسی تدریس میکنم ، در مدرسه ای در حاشیه ی ورامین ، درد زیاد است ، نمره های یکی که در پایان سال باید تبدیل به نمره قبولی شوند ، در برخی موارد حتی بالای 13 ، درد از دانش آموزانی است که بدون هیچ گونه تلاشی به مقاطع بالاتر می روند ، چون باید درصد قبولی مدرسه بالا باشد ، چون مدیر مدرسه نیازمند ارزشیابی بالا است ، چون در پرونده اش نباید میانگین و درصد قبولی پایین درج شود .
معلم هستم ، تمام 8 ماه تدریس را با تمام وجودم درس دادم ، امتحان گرفتم ، سخت گیری کردم تا دانش آموزان با علم و دانشی که خودشان به دست آورده اند امتحانات پایان سال تحصیلی را بگذرانند ، و در پایان تکه ای کاغذ به نام مدرک در دستشان نباشد .
معلم هستم ، زبان انگلیسی تدریس میکنم ، دیروز روز آزمون خرداد زبان انگلیسی بود و امروز وقتی مدرسه رفتم با خبر شدم که مدیر محترم مدرسه جواب همه ی سوالات را به دفتر دار مدرسه داده و دفتر دار محترم مدرسه برگه ی جواب را سر جلسه ی آزمون برده و نه اینکه دانش آموزان را راهنمایی کند که جواب بعضی سوالات سخت را بدهند ، بلکه جواب را به آنها نشان داده که بنویسند که خدای نکرده تجدید نداشته باشیم تا خدای نکرده درصد قبولی دانش آموزان کم نشود که خدای نکرده ما در کشور بی سواد نداشته باشیم .
معلم هستم ، زبان انگلیسی درس می دهم و دلم خیلی برای تلاشی که در این 8 ماه کردم تا دانش آموزان چیزی یاد بگیرند می سوزد ، خیلی دلم می سوزد.
معلم هستم ، زبان انگلیسی درس می دهم ، اما از سال آینده کوچکترین تلاشی نخواهم کرد ، هیچ . همین
معلم هستم ، درد بدی در دلم جای گرفته ، برای آینده ی این کشور که دانش آموزانی در آن رشد می کنند که دانش ندارند و آموزنده ی خوبی هم ندارند . درد هست و درمان نیست چون درمانگران همه به فکر سیاست هستند ، درد هست و درمان نیست ، امید را باید از آن برید و درد را پایان یافته دانست .
پ ن 1 : می دانم این درد آنقدر کم است که در این هیاهوی انتخابات جایی برای بیان ندارد ، می دانم کشور مشغول چیزهای خیلی مهمتر و جدی تر از این نسلی است که قرار است آینده را بسازد ، می دانم که درد و دلم در دلم می ماند و غمباد می شود ، فقط گفتم و نوشتم که بعدها عذاب وجدانی در کار نباشد که چرا نگفتی و ننوشتی .
پ ن 2 : مشکل بیان شده فقط در مورد درس زبان انگلیسی نیست ، همه ی درس ها و همه ی معلمان مدرسه چنین مشکلی را دارند ، نمره های اجباری
( امضاء محفوظ )
البته مدرسمون هم ناظم مدرسه را بعنوان معلم کلاس فوق العاده گذاشته بود که با ما ریاضی کار کنه و 2000 ریال بابت این کلاس از ما می گرفتن....یادش بخیر؟؟؟؟؟؟