احمد خورشیدی در روزنامه بهار نوشت:
مشایی همان احمدینژاد است. این تاکید خود احمدینژاد است. احمدینژادی که در طول این سالها نشان داده که هرچه بر زبان جاری میکند از تفکرات مشایی نشات گرفته است.مشایی این روزها بعد از یکسال غیبت با همراهی محمود احمدینژاد در سفر به مصر به عنوان «رییس دبیر خانه جنبش عدمتعهد» دوباره در راس خبرها قرار گرفته است. حضوری که در روزهای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری بیحکمت هم نخواهد بود.
مشایی میآید تا با حضور پررنگش و حاشیههای جنجالی که در آن استاد شده آرای خاکستری را در انتخابات ریاستجمهوری برای کاندیدای مورد حمایت دولت جذب کند. البته تحلیل در این خصوص کار چندان دشواری هم نیست. غیبت یکساله مشایی و ظهور یکباره او آن هم با نزدیکی به انتخابات و همه مواضع اخیر او و احمدینژاد ظرف چند روز اخیر گواه این واقعیت بوده که هدف تنها انتخابات است و بس.
انتخاباتی که برای مشایی و احمدینژاد در این دوره از اهمیت ویژهای برخوردار است. اهمیتی که گویا به خاطر آن حاضرند غائلهها راه بیندازند. غائلهای که همانند زنجیر به هم پیوسته است. غائلهای که در مجلس کلید خورد، در جلسه سخنرانی لاریجانی و حمله به وی شدت یافت و تا انتخابات نیز ادامه خواهد داشت.
احمدینژاد در وسط میدان ایستاده و مشایی با ظهورش بعد از غیبت یکسال کنار او ایستاده تا با موضعگیریهای جدیدشان برای رسیدن به دولت آینده با آبروی افراد بازی کنند. احمدینژاد از تهدید ابایی ندارد، و میگوید دولتش پاکترین دولت است. میگوید که مردان دولتش پاکترین مردان هستند. پس باید دولت پاک با پاکترین مردان ادامه داشته باشد. دولت با مشایی یا احمدینژاد برایشان فرقی نمیکند.
احمدینژاد و مشایی تلاش میکنند که کار انتخاباتی انجام دهند. اما آقای احمدینژاد به واقعیت توجهی ندارد. واقعیت اجتماعی چیز دیگری میگوید. هرچه جنجالها بیشتر و غائلهها و تحرکات بیشتر شود، این مردم هستند که در مقابله با آن واکنش نشان خواهند داد. واکنشی که این روزها احمدینژاد و یارانش نشان میدهند، اقبال چندانی در بین افکار عمومی ندارد.