سیدحسن خمینی گفت: اگر با کسی اختلاف داریم نباید با شخص او اختلاف داشته باشیم، بلکه باید با خطای او اختلاف داشته باشیم.
به گزارش ایسنا، تولیت آستان امام خمینی(ره) در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت شهدای گروه توحیدی منصورون و خانوادههای آنها، با اشاره به پیشگام بودن آنها در انقلاب شکوهمند اسلامی، به آیه 86 سوره اعراف اشاره و اظهار کرد: در این آیه فرازی وجود دارد که فلسفه وجودی چنین جمعهایی را میتوان از آن برداشت کرد.
این آیه میفرماید: "فاذکروا اذ کنتم قلیلا و کثرکم" (به یاد آورید آن وقتی که کم بودید و خداوند شما را زیاد کرد)؛ گروه کوچکی بودید، بعد تبدیل به طایفه شدید؛ نهر کوچکی بودید و تبدیل به جویبار شدید.
وی افزود: در این جمله اگرچه خطاب به مسلمانان صدر اسلام است، اما یک نکته هم وجود دارد و آن اینکه تمام کارهای بزرگ از نقاط کوچک شروع میشود. وقتی فتح و پیروزی نصیب میشود(اذا جاء نصرالله و الفتح)، یدخلون فی دین الله افواجا هم محقق میشود؛ به حکم قرآن هنگام فتح و ظفر است که یدخلون فی دین الله افواجا اتفاق میافتد والا وقت سختی اینگونه نیست؛ وقتی که باد به پرچم می خورد سر و کله عدهای پیدا میشود که مقدمشان مبارک است، اما "مرد روزهای سختی" آن گروههایی هستند که عامل جمع کردن آنها حول یک عقیده، ایمان آنها به حقانیت راهشان است و حاضر به تحمل هزینه بوده و دلبسته به حطام دنیا نیستند.
وی با نقل روایتی از امیرالمومنین در "کافی" گفت: ایشان میفرمایند: "فارفض الدنیا؛ فان حب الدنیا یعمی و یصم و یبکم و یذل الرقبات" (دنیار را ترک کن؛ حب دنیا کور و کر و لال می کند و باعث گمراهی می شود)؛ حب دنیا آدمی را کور می کند، زیرا وقتی در محاسبه قرار میگیرید، منافع دنیایی خودتان را میبینید و هزینههایی را خواهید داد. کر میکند، زیرا انتقاداتی که به شما میشود و حقایق موجود را نمیبینید و سروش قدسی برایتان ناآشنا و حتی ناشنیدنی میآید؛ لال میکند؛ زیرا در مقابل حرفی که می زنید باید هزینه دهید. در اصطلاحات عربی جمله "حب الدنیا یعمی و یصم" را شنیدهایم که یکی از مصادیق آن، این آیه است.
وی با اشاره به آیه اولی که در سخن خودبه آن استناد کرد، به طرح این سوال که چرا دوران قلیل بودن را باید به یاد بیاوریم، پرداخت و گفت: عمده دلیل به این برمیگردد که اگر به آن موضوع توجه نکنیم، فلسفه وجودی حرکت را فراموش کرده و در مسیر زندگی گمراه میشویم. همه آن چیزی که به نام مبارک پیامبر(ص) در یک سوم یا یک چهارم جهان وجود دارد و بر مأذنهها صدایش بلند میشود، از یک جمع بسیار محدود برخاسته است.
حسن خمینی افزود: فکر نکنید پیامبر(ص) راحت شروع کرده است. سختیهای پیامبر(ص) در مکه بدن انسان را به رعشه میاندازد؛ وجود مبارک پیامبر(ص) گاهی به حیاط منزل میآمد و میفرمود اگر دین ندارید، من همسایهتان هستم؛ همسایه را اذیت نکنید! ایشان کنار دیوار نماز نمیخواندند، زیرا از بالای دیوار همسایه روی سرشان آشغال میریختند؛ فردی که نام ملعون او در تاریخ ثبت است، هنگام نماز خواندن پیامبر(ص) پایش را روی سر ایشان میگذاشت که خود پیامبر(ص) فرموند من چند بار گفتم گردنم شکست! در آن گرمای سوزان عربستان شنهای کف زمین به صورت ایشان میچسبید و وقتی میخواستند سرشان را بلند کنند نمیتوانستند! جمعیت هم به این وضعیت میخندید!
وی ادامه داد: شما وضعیت پیامبر(ص) را وقتی که وضو میگرفتند و آب از دستشان به زمین نمیرسید، نبینید! ایشان وقتی شروع به کار کرد، در مکه چنان وضعیتی را داشت. وقتی وجود پیامبر(ص) به طائف رفتند، همراهان جرأت نمیکردند ایشان را به مکه برگردانند، زیرا قطعا در روز روشن ایشان را میکشتند! تا اینکه یک نفر پیدا میشود که به ایشان امان میدهد؛ یعنی فخر عالمین باید از یک فرد عادی امان بگیرد، فقط برای اینکه به منزل خودش برود.
وی یادآور شد: روزگار از اول به وفق مراد نبوده است؛ زندگی سختی و فراز و فرود دارد. دو تن از دختران پیامبر(ص) بعد از اعلام نبوت آن حضرت، توسط شوهرانشان طلاق داده میشوند. یعنی دعوا در منزل پیامبر(ص) هم شروع میشود، اما قرآن می گوید ما شما را کثیر کردم، و الا شما چیزی از خودتان نداشتید؛ به چه می نازید؟ حتی تو(محمدبن عبدالله) به چه مینازی؟ همه چیز را ما به تو دادیم؛ توجه داشته باش که از آن خرابهها، اتاقهای دربسته، غار حرا و آن بیچیزیها به اینجا رسیدی!
حسن خمینی تصریح کرد: یک فایده تامل در گذشته این است که مغرور نشویم و فکر نکنیم هرچه داریم از خودمان است و فایده دیگر اینکه، اگر این نعمت کم و زیاد شد، فاجعهای اتفاق نیفتاده است( و لا تأسوا علی مافاتکم). وظیفه ای داشتید که خداوند لطف کرد و در انجام آن نصرت و لطف عطا کرد؛ اکنون باز هم تلاش کنید تا کثیر شوید، اینکه فاجعه نیست!
وی در ادامه با ذکر مجدد آیهای که در ابتدای سخن خود به آن استناد کرد، اظهار داشت: این آیه می گوید ممکن است، مجددا قلیل شوید، اما باز هم تلاش کنید و از خدا کمک بخواهید. روایت لطیفی از پیامبر(ص) در کتاب بحارالانوار علامه مجلسی هست که میفرماید: ان الله یحب السائل اللحوح. خداوند درخواست کنندگان سمج را دوست دارد، خداوند کسانی را که از درگاه او بطور مداوم درخواست می کنند، دوست دارد.
وی با بیان اینکه «مگر امام(ره) وقتی حرکت خود را شروع کرد با آسایش شروع کرد؟ ایشان هم با سختی شروع کرد» ابراز عقیده کرد: امروز نسل جوان هم با سختی شروع کند و تلاش کند. ما نسبت به گذشته خودمان نه تنها خوش بینیم، بلکه افتخار میکنیم؛ اما نسبت به وضع امروزمان نه تنها منتقدیم، بلکه نسبت به بسیاری از قسمتهای آن معترضیم، اما نسبت به آینده نه تنها باید امیدواریم باشیم، بلکه باید آن را بسازیم. نباید فکر کرد دنیا به آخر رسیده است؛ همیشه این فراز و فرودها بوده است. دوره صدر اسلام را که نگاه کنیم، هم دوره پیامبر(ص) بوده، هم دوره امیرالمونین(ع) و هم دوره سیدالشهدا(ع). ما نسبت به گذشتهمان افتخار میکنیم و امروزمان باید بهتر از این باشد که در این جهت باید تلاش کنیم. اگر نشد، اشکال از من و شماست؛ پس تلاش کنیم فردایمان بهتر شود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با قرائت روایتی امیرالمومنین(ع) گفت: ایشان میفرمایند کسانی که دیندار و اهل دین هستند، علائمی دارند که به آنها شناخته میشوند. اولین علامتی که ایشان برمیشمرند "صدق حدیث" است. یعنی ببینید که یک فرد چقدر راست میگوید؛ دروغ چقدر از زبان او دور است؟ علامت دوم "اداء الامانه" است؛ چقدر فرد امانتدار است؟ امانت فقط پول تو جیبی که از کسی گرفتهاید و میخواهید پس بدهید نیست؛ اعتمادی هم که او به شما کرده، یک امانت است. خونهای شهیدانی که ما را وامدار خویش کرده است یک امانت است؛ چقدر آن را رعایت میکنیم؟ علامت سوم "وفای به عهد" است. چقدر به پیمانمان وفا میکنیم؟
سیدحسن خمینی با بیان اینکه «علامت چهارم اهل دین "صله الرحم و رحمه الضعفا" است» ادامه داد: ما چه مقدار به ضعفا رحمت داریم؟ ضعفا الزاما ضعیفان مالی نیستند، بلکه گناهکاران هم ضعیف هستند. فلسفه جزاء در اسلام مبارزه با مجرم نیست، بلکه مبارزه با جرم است. اگر جزائی ترتیب داده شده، برای ریشه کن کردن جرم است؛ وگرنه مجرم بیمار است و دست او را باید گرفت و بلند کرد. بیتردید دل سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا بیشتر از خود شمر، برای او میسوخت. زیرا او نوه رحمه للعالمین و امام است و باید دست همه را بگیرد و از جا بلند کند.
وی با بیان اینکه «خیلی اوقات دعواهای ما شخصی میشود» تأکید کرد: اگر با کسی اختلاف داریم نباید با شخص او اختلاف داشته باشیم، بلکه باید با خطای او اختلاف داشته باشیم. یکی از مواردی هم که معمولا انتقادات گزنده میشود همین موضوع است که در انتقادات از فرد انتقاد میکنیم، بلکه باید از فعل و کار افراد انتقاد کنیم و سعی کنیم کار را از فرد مجزا کنیم و بر این اساس هر کاری ممکن است از هر کدام از ما سر بزند.
وی با نقل جملهای از امام(ره) که میفرمودند بحثهای طلبگی نباید به بغض و کینه بینجامد، افزود: فرق بحث طلبگی با سایر دعواها این است که در آن افراد با هم اختلاف ندارند، بلکه با حرف یگدیگر مشکل دارند و در حالت عادی پشت سر هم نماز میخوانند و در یک حجره زندگی میکنند.
حسن خمینی در نتیجهگیری این بخش بحث خود، اظهار کرد: بر اساس این نوع نگاه اگر ما در کسی خطایی میبینیم به این معناست که آن فرد ضعیف است و باید به او رحمت داشته باشیم. هرچقدر از این منش دور شویم خودسازی از بین میرود و مشکلها پیدا میشود.
وی با بیان اینکه «از جمله موارد دیگری که امیرالمومنین(ع) در آن روایت به آن اشاره میکنند "حسن الخلق" است» گفت: افراد باید با هم خوش اخلاق باشند؛ چقدر عبوس باشیم؟ ما ایرانیها یک خصلتی داشتیم که اگر فرضاً در جایی اخلاق نداشتیم، با ادب آن را جبران میکردیم؛ ملت مودبی بودیم و همه هم میگفتند. یعنی در روی کسی بدی او را نمیگفتیم که البته باعث نوعی دو رویی میشد؛ اما بالاخره ادبی داشتیم. متاسفانه همان ادب هم در جامعه ما روز به روز کمرنگ تر شده است و با ضمیمیه شدن جوهره بیادبی به جوهره بیاخلاقی، وضعیت بدتر میشود.
وی با تأکید بر اینکه «هزاران نکته در شخصیت امام(ره) هست که میتوان از آن صحبت کرد که یکی از آنها ادب ایشان است»، گفت: بنده وقتی امام فوت کرد 17 ساله بودم؛ فارغ از این موضوع که رابطه من با ایشان از حیث موقعیت اجتماعی، سواد و... که قابل مقایسه نیست، اما بالاخره هرکس به فرزند خودش راحت دستور میدهد، اما ایشان یکبار به من حتی "تو" هم نگفت؛ همیشه می گفت "شما"! این از ادب حضور ایشان حکایت دارد. تمام آداب اجتماعی امام هم اینگونه بود و کسی یک رفتار خلاف ادب اجتماعی از امام سراغ ندارد که باید همه ما از آن بزرگوار الگو بگیریم. نه اینکه یکباره تغییر رفتار داده و بیادبی کنیم و حرمت بزرگانمان را نداشته باشیم؟ یک بچه طلبه انگار نه انگار که در مقابل یک پیرمرد ایستاده است! پس این توصیه پیامبر که میفرمایند "وقرّوا کبارکم" چیست؟ بعضیها چشم را میبندند و دهان را باز میکنند! و البته برخی بدتر چشم را هم باز میکنند و دهان را هم باز میکنند؛ در روی طرف نگاه میکنند و هر حرفی را میزنند.
سیدحسن خمینی گفت: یکی از دوستان از یکی از معلمین اخلاق نقل میکرد که تعبیر "فاصفحوا، صفح الجمیل" با عفو کردن(بخشیدن) فرق دارد؛ به معنای نادیده گرفتن است که تعبیر قرآن هم این است. یعنی در برخی جاها چیزی را نباید ببینید و بگذرید!
وی با اشاره به نشانههای دیگر گرفتاران دنیا در روایت امیرالمومنین(ع) گفت: نشانه دیگر "بذل المعروف" است؛ یعنی آدمهای خوبی باشیم و خوبی کنیم. فراز دیگر این است که "اتباع العلم" کنیم. یعنی حرف بی دانش نباید بزنیم و و وقتی یقین نداریم نسبتی را ندهیم.
وی تصریح کرد: امروز در جامعه ما متاسفانه نسبتهای ناروا بسیار رواج پیدا کرده است. خیلیها هم برای اینکه تیراژشان بالا برود این اخبار را دائم تکرار میکنند. در مورد خود بنده، به جز خبرهای رسمی که منتشر میشود، در مورد سایر خبرها 95 درصد موارد و حرفهایی که در مورد من نقل میشود، دروغ است؛ کاری به محتوای مثبت و منفی خبرها ندارم، بلکه منظورم صحت آنهاست. مثلا میگویند فلانی به فلانی حرفی را زده است؛ منبع این خبر کجاست؟
سیدحسن خمینی با اشاره مجدد به آیه ابتدای سخن خود اظهار کرد: خداوند می فرمایند اگر قلیل و ضعیف هستید، من شما را زیاد و قوی میکنم؛ از فحش و بد و بیراه و دشنام هم نترسید! در ادامه آیه تعبیر زیبایی است که میفرماید "وانظروا عاقبه المفسدین". یعنی یادتان بیاید که قبلا در چه موقعیتی بودید و ما شما را به کجا رساندیم و آنگاه عاقبت مفسدین را هم مشاهده کنید؛ یعنی این طرف قضیه را هم ببینید که اگر حب دنیا داشتید و فساد کردید چه عاقبتی در انتظارتان خواهد بود.
وی در پایان سخنان خود با توصیف «دلسوخته بودن و درخشان بودن گذشته جمع حاضر» خطاب به آنان گفت: نسبت به گذشتهمان افتخار کنیم و از فراز و فرودها ناراحت باشیم، اما فکر نکنیم دنیا به آخر رسیده است.
می دونم!