کسنیجر آن چه از پرزیدنت سادات شنیده بود را به اطلاع واشنگتن رساند، و دوباره در روز 12 ژانویه 1974 به مصر بازگشته و با انور سادات در استراحتگاه ریاست جمهوری در اسوان قدیم دیدار کرد.
محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار مشهور مصری و جهان عرب به تازگی کتابی را با عنوان "حسنی مبارک و زمانه اش..از تریبون تا میدان" به رشته تحریر در آورده است که در آن به زندگی سیاسی مبارک و چگونگی رسیدنش به قدرت، تداوم ریاست جمهوری اش تا تظاهرات میدان التحریر و سرنگونی او می پردازد.
همان طور که از عنوان کتاب پیدا است، دوران حکومت مبارک و زمانه ای که باعث شد او به قدرت برسد و از تریبون های سخنرانی به ریاست جمهوری منصوب شود تا میدان التحریر که در حقیقت انقلابی علیه او را شکل داد، موضوع اصلی این کتاب است.
روزنامه الشروق مصر روزهای پنج شنبه و روزنامه السفیر لبنان روزهای دوشنبه هر هفته با هماهنگی هیکل هر بخش این کتاب را منتشر کرده اند.
دیپلماسی ایرانی، نیز در نظر دارد هر هفته در روزهای جمعه به طور مرتب همه بخش های این کتاب را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان قرار دهد. هیکل برای این کتاب خود ملاحظه و مقدمه ای نوشته است که ما نیز در دیپلماسی ایرانی عینا آنها را منتشر کردیم.
اکنون چهل و پنجمین بخش از کتاب هیکل تحت عنوان "حسنی مبارک و زمانه اش..از تریبون تا میدان" در اختیارتان قرار می گیرد:
چرا مبارک شرم الشیخ را به عنوان مقر اصلی اقامتش انتخاب کرد؟! از ابتدای جنگ اکتبر «امنیت نظام» و «امنیت رئیس جمهور» به یک قضیه حساس و حیاتی برای استمرار سیاست جدید بر اساس ظرفیت هایی که هفته دوم پس از جنگ اکتبر و تاثیرات آن به وجود آمده بود، تبدیل شده بود.
موضوع امنیت و تامین آن برای نخسین بار در خلال نشست پرزیدنت انور سادات با وزیر امور خارجه امریکا، هنری کسینجر، در استراحتگاه اسوان در روز 21 ژانویه 1974 مطرح شده بود. ارزیابی هر دو نفر این بود که تحولات بزرگی در مصر و سیاست های جدید آن در بعد استراتژیک بعد از جنگ اکتبر به وجود آمده است که این مساله ایجاب می کند که حمایت گسترده تری از رئیس جمهور و نظام او به عمل آید تا بتواند از این تحولات استفاده کند و از آن به سلامت عبور کند!!
موضوع اصلی امنیت و تامین آن بود – پرزیدنت سادات در این باره به اقناع نهایی رسیده بود و تلاش می کرد به شکلی آن را به آینده مصر گره بزند – او نیز قانع شده بود هر اقناعی بنا به واجبات آن به وجود می آید – بدین ترتیب نظر خود را به طور قاطع از این طریق بیان کرد:
1- آینده برای امریکا است و او می خواهد که در این آینده مصر با امریکا باشد نه با کسی دیگر.
2- برای رسیدن به این هدف او در سیاست های بین المللی و عربی راه دیگری را می پیماید که با همه سیاست های قبلی مصر تفاوت دارد.
3- سپس و به اقتضای اختیاراتش در بعد از جنگ اکتبر – از الآن خود را آماده می کند که به تنهایی به سمت سیاست جدیدی حرکت کند، بدون ان که منتظر باقی دنیای عرب باشد، سپس در کنار ایالات متحده امریکا در مواجهه با اتحاد جماهیر شوروی خواهد ایستاد.
4- به موازات آن او تصور می کند که جنگ اکتبر 1973 علیه اسرائیل، آخرین جنگ مصر با آن خواهد بود و بر اساس همان سیاست به طور نهایی بر سیاست های جدیدش تاکید می کند.
5- علاوه بر آن، تصور او از توسعه اجتماعی مصر با تصورات سلفش فرق می کند، او به یقین رسیده بود که متغیرها دنیا را در آینده به سمت تثبیت دنیای سرمایه داری هدایت می کند.
در وهله اول کسینجر تصور کرد که این سیاست ها فراتر از حقایق موجود در مصر هستند، و شاید حتی با آن برخورد کنند، برای همین درباره توانایی های پرزیدنت سادات به شک افتاد.
کسینجر به اظهارات پرزیدنت سادات در دیدار اولشان در ظهر روز دوشنبه 5 نوامبر 1973 گوش داد، سپس درباره آن به طور غیر مستقیم عصر همان روز در دوازدهمین دیداری که میان ما در هتل هیلتون داشتیم، گفت: «من به آن چه پرزدینت سادات از تصوراتش گفت اعتمادی ندارم.»
اما کسینجر بدون هر گونه ذکر جزیئاتی از میزان قدرت داخلی پرزیدنت سادات پرسید، چقدر توانایی دارد که چنین چیزی را مطرح کند و در سیاست جدید مصر اعمال کند، من به این عبارت بسنده کردم و پاسخ دادم: «رئیس جمور می تواند به آن چه وعده می دهد، عمل کند.» و موضوع را رها کردم – تا خطوط فکری ما به هم برخورد نکند – سپس به حرفم با او ادامه دادم تا موعد ساعت فرار رسید، حرف ما در آن شب درباره موضوع مقاله طولانی ای بود که در تاریخ 16 نوامبر تحت عنوان «مناقشه با کسینجر» در روزنامه الاهرام منتشر شده بود!!
کسنیجر آن چه از پرزیدنت سادات شنیده بود و با او بحث کرده بود را به اطلاع واشنگتن رساند، و دوباره در روز 12 ژانویه 1974 به مصر بازگشت، با پرزیدنت سادات در استراحتگاه ریاست جمهوری در اسوان قدیم دیدار کرد.
پرزیدنت سادات همچنان بر مواضعش بود، و کسینجر آماده بود تا آن چه از ضروریت های مرد آینده ]مصر[ می داند و مخاطراتی که می تواند به موضوعات اساسی در امور مصر تبدیل شود، اشاره کند، همچنین استراتژی جدیدی که می تواند مسئولیت سیاست های جدید مصر را موجب شود!!
کسینجر در جلسه دومش با پرزیدنت سادات طرح امنیتی خود و چگونگی اجرای آن را در سه محور مطرح کرد:
1- امنیت شخصی رئیس جمهوری که لازم است حراست از مکان های اقامت در هر مکان و زمانی بازسازی شود.
2- امنیت منطقه ای کشور در حرکت به سوی خطوط استراتژیک جدید که شامل دو عنصر می شود:
کشور The Country باید زیر چتر امنیت دفاعی منطقه ای تحت فرماندهی مرکزی امریکا که مسئول دفاع از خاورمیانه را بر عهده دارد، برود.
و به همراه این چتر نظامی، چتر امنیتی منطقه ای که شامل شبکه ای از سازمان های امنیتی بزرگ در منطقه می شود، همراه شود که در چارچوب آن دو سازمان امنیتی بزرگ فعالیت کنند:
یکی سازمان امنیت مرکزی امریکا که با شورای امنیت ملی در کاخ سفید همکاری دارد.
دیگری سازمان امنیت ملی زیر نظر وزارت دفاع امریکا N.S.A ــ National Security Agencyکه می تواند پوشش کاملی – چه مدنی چه نظانی – از طریق مرزهای میان کشورها تا عمق داخلی آن کشورها داشته باشد!!