علي مرادي، فرد شناخته شدهاي در ورزش ايران است. حضور 12 سالهاش در راس فدراسيون وزنهبرداري ايران و پست دبير كلي وزنهبرداري آسيا كه به تازگي وارد نهمين سال آن شده از او چهرهاي مصمم و با تجربه ساخته است. ميگويد از موفقيت وزنهبرداري ايران در المپك لندن به وجد آمده و و در عين حال از مديريت فدراسيون حسين رضازاده به شدت انتقاد دارد.
او كه عصر يك روز زمستاني به همراه «حميد هيدارن» مدير روابط عمومي كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا مهمانما در تحريريه روزنامه «قانون» بود، تاكيد ميكند كه در سال 2006 «ايوانف» به او خيانت كرده و عليآبادي هم به جاي حمايت از او خواسته استعفا كند.
وی به شدت از رفتار رضازاده و مسئولين ورزش ايران در جريان انتخابات كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا گلهمند است و اميدوار است روزي پاي سياسيون از ورزش حذف شود. گفتوگوي مفصل ما با علي مرادي دبيركل وزنهبرداري آسيا را در پي مي خوانيد.
از انتخابات كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا شروع كنيم. جايي كه براي سومين دوره متوالي توانستيد عنوان دبير كلي وزنه برداري آسيا را به خود اختصاص دهيد. شنيديم مشكلاتي از داخل براي شما در انتخابات درست شده است.
در رابطه با انتخاباتي كه در سطح كنفدراسيون آسيا صورت گرفت، خوشبختانه با وجود همه فراز و نشيبهايي كه بود به لطف خدا و البته به عنوان نماينده ورزش كشورمان دوباره به اين عنوان رسيدم. به نظرم اين يك پيروزي بزرگ بود كه موفقيت در آن كمتر از المپيك نیست. متاسفانه آنقدر كه ساير كشورها به حضور من در اين پست اصرار داشتند مسئولين داخلي ميلي به موفقيت بنده نداشتند. من نميخواهم برگردم به وقايع تلخي كه متأسفانه در انتخابات رخ داد. واقعا رفتار آقايان(مسئولين فدراسيون وزنهبرداري ايران) برايم هم تازگي داشت و هم تلخ بود. تكرار آن وقايع و بازگو كردن آنها سخت است ولي به هر صورت گذشت.
از برنامههايتان در كنفدراسيون آسيا بگویيد. به نظر كار كردن در فضاي آسيا كه بايد برنامهريزيها جامعتر باشد و كل قاره كهن را در بر بگيرد قدري سخت از فعاليت در داخل است.
بله. طبيعي است كه برنامه ريزي براي يك قاره آنهم قاره اي به وسعت آسيا قدري سختتر و پيچيده تر باشد. به طور كلي ما برنامههاي خود را بر مبناي تعريف سختافزاري و نرمافزاري به صورت كاملا زيربنايي انجام ميدهيم. در رابطه با مباحث سختافزاري ما كمك به كشورهايي كه حتي وضعيت وزنهبرداري آنها در سطح بالايي نيست را هم در دستور كار قرار ميدهيم. بعد از انتخابات، ما به همه كشورهاي عضو كنفدراسيون آسيا دو «ست» وزنه هديه كرديم كه البته با توجه به قيمت بالاي وزنه بنده براي كشورمان 4 «ست» وزنه اختصاص دادیم كه مباحث زيادي در را بطه با آن هم مطرح شد. اما در بحث نرمافزاري هم ما در مواردي همچون وسايل مورد نياز، مديريت آي.تي مسابقات و امكاناتي كه اگر نياز باشد به ساير كشورها كمك ميكنيم. البته ما يك بحث نرمافزاري هم در بحث كمپهاي آموزشي داريم كه در كشورهاي صاحب عنوان آنها را تدارك ميبينيم.
بحث را به سمت وزنهبرداري خودمان ببرم. كلا فدراسيون وزنهبرداري ما به خاطر حضور شما ظاهرا رابطه خوبي با كنفدراسيون آسيا ندارد. قبول داريد؟
خب البته به تعبيري متاسفانه اينگونه است، ولي نبايد آقايان فراموش كنند كه من نماينده اين مملكت هستم. ما اخيرا مجموعهاي را در كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا راهاندازي كرديم تا پيشكسوتان ساير كشورها مشكلات خود را در آنجا رتق و فتق كنند. از آنجايي كه در سال جاري ميلادي بازيهاي المپيك پيشكسوتان را داريم از برخي كشورهاي صاحب عنوان خواستيم نمايندگان خود را براي حضور در اين كميسيون معرفي كنند. جالب است که همه كشورها نمايندگان خود را معرفي كردند ولي آقايان در ايران با خودخواهي اين فرصت را از پيشكسوتان ايراني گرفتند. به هر حال ما يا قبول داريم پيشكسوتان شناسنامه ورزشمان هستند يا نه. يا مثلا در بحث نوجوانان، ما ميبينيم مسئولان فدراسيون وزنهبرداري ايران نه در مسابقات جهاني و نه در مسابقات آسيايي، تيمي اعزام نميكنند. دوستان ما به نظر اصلا نميدانند با اين كار خود چه حجمي از انگيزه نوجوانان اين مرز و بوم را نابود ميكنند. خيلي جالب است همين آقايان ادعا ميكنند كه بودجه كافي براي اعزام نوجوانان به مسابقات معتبر جهاني و آسيايي ندارند اما 10 روز قبل از همين مسابقات تيم ملي نوجوانان را به جام بيارزش پادشاهي تايلند اعزام ميكنند. من نميدانم آقايان اگر با من در كنفدراسيون آسيا مشكل دارند چرا مسائل ديگر را به اين شكل قاطي ميكنند. روي بحث من با شوراي برون مرزي وزارت ورزش هم هست. به نظر من شوراي برون مرزي بايد بگويد كه چرا وقتي با كسي مشكل دارند مسائل مملكتي را فداي منافع شخصي خود ميكنند. آقايان اگر بودجه كافي براي اعزام ندارند چرا با سفر وزنه برداران به جام پادشاهي تايلند موافقت ميكنند. اين يعني دوگانگي و تناقض.
آقاي مرادي! فكر ميكنيد چه عواملي باعث شكل گرفتن اين نگاه ميشود. چرا مديران ارشد ورزش ما تنها به صرف اينكه شما مدير منتصب در دولتهاي قبلي هستيد موفقيتتان را بر نميتابند و به هر قيمتي مي خواهند مانع از موفقيت شما بشوند. همه ما ميدانيم كه پست دبير كلي وزنه برداري آسيا از معدود پستهاي خوب ورزش ايران در عرصه بينالملل است ولي چرا تلاشها در مسيري است كه شما از اين جايگاه خلع بشويد؟
اول اينكه من اين را بيشتر بحث خصومتهای شخصي ميبينم و نكته دوم و مهمتر اينكه ورزش ما متاسفانه به سمت سياسي شدن در حال حركت است. مسلما تا زماني كه روند به اين شكل باشد نه تنها شرايط تغييري نخواهد كرد بلكه فضا تيرهتر از اين هم خواهد شد. من به همين بحث انتخابات آسيا اشاره ميكنم. متاسفانه كساني مثل خود حسين رضازاده كه تا چند وقت قبل از اين خودشان را شاگرد من ميدانستند و اين را بارها در رسانهها اعلام داشتند علاوه بر اينكه به خاطر برخي سياسيون به مبارزه عليه ما برخاسته، هم گذشته خود را فراموش كردند و هم آيندهشان را با چالش جدي مواجه كردند. متاسفانه اين واقعيتي است كه موجود است و من اميدوارم اين نگاه آلوده به سياست تغيير كند. شما ببينيد كه امروز تمام تلاش مجامع بينالمللي جدايي سياست از ورزش است و با قدرت هم پاي اين قضيه ايستادهاند. مطمئنا اگر در اين حوزه خود را به استانداردهاي بينالملل نرسانيم و با سادهانگاري و شوخي به هشدارهاي آنها نگاه كنيم مطمئن باشيد سرنوشت ورزش كشورمان كمتر از سرنوشت كويت و هندوستان يا كشورهايي كه حتي خودشان در كميته بينالمللي المپيك نماينده دارند، نخواهد بود.
نقش بي بديل شما در موفقيت وزنهبرداري ايران بر كسي پوشيده نيست و اوج اين قضيه را ما در المپيك سيدني ديديم. به نظر در طول سالهاي اخير برخي در تلاشند تمام زحمات شما را ناديده گرفته و كاملا از پيشينه اين فدراسيون پاك كنند. اين موضوع را قبول داريد؟
در آن زمان (سال 2000) ما كارهاي زيربنايي زيادي در وزنهبرداري كرده بوديم. طرح شناسايي استعدادها را با توجه به بودجههاي محدودي كه داشتيم عملياتي كرديم. كمپها و نظارت بر كمپهاي سطح دريا و سطح ارتفاع را استارت زديم و در بحث استعدادها هم يك مربي كاربلد را به كار گرفتيم. به نظرم وزنهبرداري از سال 2000 به بعد قرباني يك سري كارها شد. آقايان با وعده دبير كلي كميته ملي المپيك من را وارد بازي انتخابات كردند در حالي كه در پشت پرده و با زد و بند هاي مختلف تصميمات ديگري گرفته بودند. در آن روز گناه من اين بود كه ميخواستم يك برنامه ريزي مدرنتر و با ثباتتر داشته باشم. من در آن روزگار با زد و بندهاي آقايان آشنا نبودم. من فكر كردم مديريتي كه دو طلاي المپيك را بعد از 40 سال به ارمغان آورده حتما مي تواند در سطح كلانتر مشكلات زيادي از ورزش كشور را حل كند. غافل از اينكه بدهبستانهاي پشت پرده كه من كاملا با آن بيگانه بودم تكليف انتخابات را روشن ميكرد. اگر اشتباه نكنم در آن روزگار افشارزاده و دوستان ديگر من را وارد اين بازي كردند و به معنا واقعي «سوزاندند».
كريم صفايي در مصاحبهاي كه با روزنامه «قانون» داشت تاكيد کرد وزنه برداري ايران امروز نان زحمات زمان شما را ميخورد. خود را چقدر در بروز اين موفقيتها سهيم ميدانيد؟
ما سرباز اين مملكت هستيم و كار خاصي نكرديم. من بيشتر هماهنگكننده برنامهها بودم و البته با جديت نظم و انضباط تيمي را بر وزنهبرداري حاكم كردم. به دنبال بزرگ كردن خود نيستم ولي در همان روزگار من از خانواده و بچههاي خودم زدم و زندگيام را پاي وزنهبرداري گذاشتم. متاسفانه امروز يك غرور كاذب بر مديريت اين رشته ايجاد شده اما موفقيتهايي كه در اين رشته ميبينيم بيشتر ثمره تلاش و پشتكار خود بچههاست. جالب است آن زماني كه ما رئيس فدراسيون بوديم آقايان كه قهرمان ميشدند تاكيد داشتند خودشان قهرمان شدهاند اما اكنون قهرماني مليپوشان را حاصل زحمات خود ميدانند.
فكر ميكنيد وزنهبرداري ايران با حسين رضازاده به كجا ميرود. آيا با خود محوري كه وي در پيش گرفته موفقيتهاي وزنهبرداري ايران در سالهاي آينده ادامه خواهد داشت؟
به كجا رفتن را كه آينده به همه ما نشان خواهد داد و تا زماني كه نظارت بر اين فدراسيون به اين شكل انجام ميگيرد، روند پيش رو به هيچ عنوان روند مناسبي نخواهد بود. چيزي كه الان مشهود است اين كه اين فدراسيون نه نايبرئيسي دارد و نه دبير و نه هياترئيسه درست و حسابي. كميتههاي آن كاملا بي سر و سامانند و مشخص نيست چه ميكنند. به نظرم از تشكيلات فدراسيون وزنهبرداري تنها صداي نحيفي از ليگ آن شنيده ميشود كه به نظر سفره آن هم در حال جمع شدن است.
از پروسه كنار رفتنتان بگویيد. چه شد كه از رياست فدراسيون وزنهبرداري كنار رفتيد؟
در آن زمان از طرف سازمان به من گفته شد كه شما براي كانديداتوري دبيركلي ثبتنام كنيد. من اسم شخص خاصي را نميآورم چون احترام خاصي براي كسي كه اين را به من گفت قائلم. وقتي ايشان به من پيشنهاد دادند، من گفتم ضرورتي براي اين كار نميبينم و همينكه وزنهبرداري را به سرانجامي برسانم كافي است. ولي هر چه به زمان انتخابات كميته نزديك شديم از گوشهوكنار به ما گفتند كه حمايت ميكنيم و بهتر است براي پست دبير كلي كانديدا شوي. بعد از اينكه پذيرفتم كانديدا شوم خيليها فكر ميكردند من موضوع را جدي نگرفته باشم و بخواهم براي آن برنامهريزي هم بكنم. يادم هست در همان روزگار من برنامهريزي گستردهاي براي اين پست كردم و از آنجا كه دبيركل تقريبا همهكاره كميته است و رئيس وظايف خاص خودش را دارد، تصميم داشتم با برنامه وارد انتخابات شوم. خيلي جالب بود دو روز مانده به انتخابات اصلا باورم نميشد ولي از من خواستند كنار بكشم و حتي مسئوليت ديگري را به من پيشنهاد دادند ولي من هم به خاطر اين رفتار زشت اصلا نپذيرفتم و در انتخابات ماندم. متاسفانه دوستان در آن زمان همه چيز را از قبل برنامهريزيكرده بودند و انتظار داشتند من هم با حرف آنها كنار بكشم ولي اين كار را نكردم. البته اگر من آن روز آدم سیاسیکاری بودم و کنار میکشیدم، مسئولیت بالاتر و بهتري را به من میدادند! ولي همين اتفاق باعث تا از آن روز به فرزند ناخلف اين ورزش تبديل شوم.
در بحث دوپينگ دسته جمعي كه در وزنهبرداري ايران اتفاق افتاد يادمان هست كه شما رئيس فدراسيون بوديد. شايد تاريكترين نقطه دوره مديريت شما در فدراسيون وزنهبرداري همين دوپينگ دسته جمعي بود كه البته در زمان حضور ايوانف در ايران رخ داد. در اين خصوص توضيح مي دهيد؟ با توجه به اينكه ابهامات زيادي وجود دارد و متاسفانه هر كس تاريخ را به نفع خود مينگارد.
در سال 2006 كه اين اتفاق افتاد من علاوه بر اينكه رئيس فدراسيون بودم، عضو هيات رئيسه فدراسيون جهاني هم بودم. متاسفانه در آن زمان اتفاقاتي رخ داد كه عدهاي از داخل با كمك نفراتي كه در خارج داشتند هماهنگ شده و چنين خيانت بزرگي را پايهريزي و شكل دادند. براي من جاي سوال است كه چرا در آن زمان آقاي كفاشيان(دبيركل وقت كميته ملي المپيك) در آن شرايط عجيب و مبهم پيگير موضوع نشد و پيگيري نكرد كه چرا يك مربي چنين كار خلافي را انجام داده است. آن زمان هرچه ما خواستيم كه «ايوانف»(سرمربي وقت تيم ملي) حداقل به ما توضيح بدهد كه دليل اين كار چه بود، اهميتي داده نشد و با پرداخت كامل حقوق و مزايا، اين مربي را شبانه از کشور خارج کردند، بدون اينكه توضيحي بخواهند. بعد از رفتن اين مربي و بر اساس گفتههاي خود افراد اينگونه شنيديم كه ايوانف ابتدا به رضازاده خاويار داده است و ادامه ماجرا.
يادمان هست بعد از سال 2000 ايوانف با وجود نتايج فوقالعادهاي كه كسب كرده بود، با فدراسيون وزنهبرداري ايران قطع همكاري كرد و رفت. چه شد كه بازگشت و اين شرايط وحشتناك را پيش پاي وزنه برداري قرار داد؟
سال 2000 بعد از پيروزيهايي كه اتفاق افتاد، ايوانف از ما درخواست حقوق بالاتري كرد. آن زمان آقاي افشارزاده دبير كل كميته بودند و اضافهشدن حقوق او به تاخير افتاد. ايوانف در آن زمان با اين بهانه كه مسئولان كشور شما متوجه اهميت موضوع نيستند كه من چه كار بزرگي انجام دادهام همه چيز را رها كرد و رفت. آن زمان هرچه اصرار كرديم نتوانستيم او را براي تيم حفظ كنيم. ايوانف به مصر رفت و چهار سال در آنجا ماند تا اينكه مسابقات المپيك 2004 آتن از راه رسيد. هنوز فراموش نكردهام روزي را كه تمرين تيم ملي ما و تيم مصر در جريان همين مسابقات در يك سالن بود و مسئولان ارشد كشور به جاي سركشي به اردوي تيم ملي خودمان سراغ آقاي ايوانف رفتند. مسابقات كه تمام شد اصرارها براي برگرداندن اين مربي شروع شد.
بنده گفتم اين آقا ديگر نيروي ما نيست، ولي همچنان اصرار آقايان ادامه داشت. من آن زمان به خاطر اصرار دوستان استعفا دادم ولي نپذيرفتند. آقايان گفتند كه ايوانف را بياوريد، ما هم امكانات ميدهيم. به هرحال ما مجبور شديم و ايشان را آورديم. قبل از اينكه او بيايند، آقاي كفاشيان يك روز به من گفت مربي در سفارتخانه نشسته، شما تماس بگير ببين چه ميخواهد! من گفتم مربي كه نبايد آنجا در سفارتخانه بنشيند! ايشان اگر مربي است كه هست، بايد با ما در ارتباط باشدكه متاسفانه توجهي نشد. خلاصه آن روز متوجه شديم كه از ما ضمانتنامه ميخواهد! آن روز ما به دستور آقايان قرارداد تركمنچاي با اين مربي بستيم و نتيجه بستن يك قرارداد غيرحرفهاي با يك مربي حرفهاي ميشود فاجعهبزرگي مثل دوپينگ گروهي وزنهبرداران ايران.
بعد از رفتن ايوانف چه بر سر وزنهبرداري آمد؟
سال 2006 بعد از حدود يك سال و چند ماه كه ايشان كار كرد و آن اتفاقات ناگوار افتاد و باعث قربانيشدن بچهها و حتي خود من شد، خدا كمك كرد و دوباره بچهها فعاليتهاي بسيار خوبي را انجام دادند. تا زماني كه من رئيس فدراسيون بودم اجازه ندادم هيچ يك از مدالهاي قبلي مليپوشان ايران پس گرفته شود ولي بعد از من، دیدم که تعدادی از مدالهای بچهها را پس گرفتند و حتی عنوان قهرمانی برخي از آنها را ناديده گرفتند.
از وضعيت سعيد عليحسيني خبر داريد. هر چند كه بعيد است اميدي به بازگرداندن او باشد.
شخصا پيگيريهايي در مورد او انجام دادم و البته فدراسيون هم كارهايي كرده است. زياد در جريان شرايط كنوني اين وزنهبردار جوان نيستم.
روابط كنفدراسيون وزنهبرداري آسيا با فدراسيون جهاني چگونه است؟ خيلي از كشورها به نحوه اداره فدراسيون جهاني توسط «تاماش آيان» انتقاد دارند و از آن گله ميكنند.
ببينيد ما جزوي از فدراسيون جهاني هستيم. مطمئن باشيد آنجا كه نياز به انتقاد باشد، ما انتقاداتمان را تداوم خواهيم داد و انتقاد خواهيم كرد. البته اينها در جهت رشد ورزش وزنهبرداري در سطح جهان است. تا جايي كه اين انتقادات تبديل به يك انسجام وحدتگونهاي شود. چند هفته پيش در آذربايجان بازنگري قوانين و مقررات بينالمللي وزنهبرداري را داشتيم. ما از طريق فدراسيون قارهاي به كشورها اعلام كرديم پيشنهاداتشان را بدهند. پيشنهادات را به فدراسيون بينالمللي وزنهبرداري ارجاع داديم و بيشتر آنها در اساسنامه آمد. اين نشاندهنده هماهنگيهايي است كه در حال انجام است. انتقادات، انتقادات سازندهاي است كه خوشبختانه فدراسيونها به آنها گوش ميدهند و اين موجب ارتقای ورزش وزنهبرداري در سطح قاره آسياست.
آقاي مرادي! در بحث دوپينگ سعيد عليحسيني و وزنهبرداران ديگر، حسين رضازاده پولهاي زيادي را به اسم جريمه به فدراسيون جهاني پرداخت كرد. همان موقع انتقادات زيادي به پرداخت اين پولها داشتيد و حتي اعلام كرديد كه رضازاده پول ايران را به صهيونيستها ميدهد. در اين خصوص توضيح مي دهيد؟
بعد از بحث دوپينگ وزنهبرداران ما، در همان جلسه اول هيات رئيسه فدراسيون جهاني كه من هم به عنوان يك عضو در آن بودم درخواست 400 هزار دلار تحت عنوان جريمه كردند. طبق اصل اساسنامه ما يا بايد دو سال محروم ميشديم يا مبلغي را به عنوان جريمه پرداخت ميكرديم تا بتوانيم در برنامهها حضور داشته باشيم. در همان جلسه من قبول نكردم و به هيچ وجه زير بار نرفتم. با وجود تمام اين مخالفتها براي پرداخت، آقايان گفتند رضازاده ميتواند در مسابقات شركت كند، در حالي كه مشخص نبود چه خواهد شد. بعد از اينكه من بركنار شدم و افشارزاده آمد، او ابتدا 400 هزار دلار پرداخت كرده بود و البته بعدا 500 هزار دلار ديگر هم به فدراسيون جهاني پرداخت شد. البته اين 500 هزار دلار به نام سعيد عليحسيني بود و به كام خيليهاي ديگر! پولي كه اگر چه پرداخت شد ولي نه عليحسيني بخشيده شد و نه اتفاق ديگري رخ داد. همان زمان در كميته استيناف يا فرجامخواهي، افرادي حضور داشتند كه به عنوان نايب رئيس فدراسيون اسرائيل خودشان رفتند و براي عليحسيني فرجام خواستند. آنها آمدند كه كاري بكنند و حتي هزينه بليطهاي آنها را هم ما ميداديم. اما چه كار كردند. اين همه پولي كه هزينه شد كجا رفت. اينها را مراجع مربوطه بايد پيگيري كنند و ببينند اين مبالغ كه از جيب مردم ميرود بر چه مبنايي پرداخت ميشود؟ اين يك ميليون دلار مگر پول كمي بود؟
بحث تغيير اساسنامه كميته ملي المپيك و فدراسيون هاي ورزشي را حتما پيگيري ميكنيد. چقدر اميدواريد فشار نهادهاي بينالمللي بتواند تاثير مستقيم وزارت ورزش را در ورزش كم كرده و دموكراسي واقعي را بر فدراسيونها حاكم كند؟
به اعتقاد من تا زماني كه فدراسيونهاي ملي يك به يك اساسنامههاي خود را تغيير ندهند و مستقل نشوند، كميته ملي المپيك هم مستقل نخواهد شد. مگر اینکه بخواهيم در ظاهر اين كار را بكنيم كه آن هم قطعا مورد توجه نهادهاي بينالمللي خواهد شد و مشكلات ديگري را برايمان به وجود خواهد آورد. نكته ديگر اينكه در شرايط كنوني وقتي رئيس مجمع وزير ورزش يا معاونش باشد طبيعي است كه فرد مورد نظر خودش را بر منصب رياست فدراسيونها بنشاند. مگر آنكه اتفاق ديگري بيفتند كه بعيد ميدانم. به نظرم در اين شرايط همه بايد عاقلانه عمل كنند و كاري نكنند كه پشيماني به بار بيايد.
قبول داريد كه مسبب همه مصيبتهايي كه امروز از جانب نهادهاي بينالملل گريبان ما را گرفته وزارت ورزش است. به عبارتي اگر محمد عباسي در بركناري برخي روساي فدراسيونها قبل از المپيك عجله نميكرد امروز اين همه مشكلات پيش پاي ورزش ما نبود؟
من نه با دولت کار دارم و نه با فرد ديگر. ولي به طور كلي محمد عباسی را آدمي منطقی ميبينم كه دنبال پیشرفت ورزش است. من حرف شما را تصديق ميكنم كه بركناري روساي فدراسيونها قبل از المپيك تصميم درستي نبود ولي مطمئن باشيد اگر عباسي اين بركناريها را انجام نميداد هم افرادي كه منافعشان در گرو اين جريانات بود، بهانه ديگري را براي ورود نهادهاي بينالمللي به ورزش ايران فراهم ميكردند.
يعني فكر ميكنيد عباسي عملكرد خوبي در وزارت ورزش داشته است؟
همه چیز را باید جامع دید. در بحث سه طلای كشتي فرنگي در المپیک اگرعباسی نمیرفت با مارتینتی جدی برخورد كند، مطمئن باشید که این مدالها را نمیگرفتیم. در آن زمان حتی کمیته ملی المپیک هم جلو نرفت. او رفت و گفت که بايد حق کشتی فرنگی ما را بدهید و اينچنين هم شد. هيچ وقت فراموش نميكنم در سیدنی ما را به خاطر دو مدال طلا داشتند قیمه قیمه میکردند. به قدری فشار روی من بود كه قابل وصف نيست. من هیچ جا این را مطرح نکردم اما امروز اعلام ميكنم در آن شرايط سخت وقتي از مسئولان وقت ورزش خواستم کمک کنند کسی جرات نکرد به این قضیه ورود کند. به نظر من عباسی در این بحث خیلی شهامت به خرج داد.
ارزيابيشما از انتخابات كميته ملي المپيك چيست؟ فكر ميكنيد مي توانيم به يك انتخاب واقعي اميدوار باشيم يا همچون ادوار گذشته بايد منتظر اعمال نفوذ و لابي افراد بود؟
فکر میکنم بر انتخابات روندی حاکم خواهد بود كه در اين چند ماه بر روند اصلاح اساسنامه حاكم بوده است. نباید زیاد خوشبین بود به این که یک اتفاق شگرف را شاهد خواهيم بود. متاسفانه ریاست در کمیته ملی المپیک رنگ و بوی سیاسی دارد و اين در هميشه تاريخ ورزش ما اثبات شده. آقاياني كه امروز از سياسي كاري در انتخابات حرف ميزنند و مدعياند كه اگر اعمال نفوذ باشد ورود نمي كنيم يادشان رفته كه خودشان با همين شرايط بر صندلي قدرت اين كميته نشستهاند. ما نخبههاي بسيار خوبي در ورزش داريم ولي من مطمئنم كه سياسيون اجازه خودنمايي به هيچ يك از آنها را در جريان اين انتخابات نخواهند داد. ورزش ما افرادي نظيردادکان یا خادم ميخواهد كه هر جا نياز باشد حرفشان را ميزنند.علی آبادی همان زمانی که بحث دوپینگ 9 وزنهبردار اتفاق افتاد به من گفت که شما بیایید استعفا بدهید. به او گفتم که چرا باید استعفا بدهم. من به کارم اعتقاد دارم و خدا هم در این مدت به من کمک کرده. شما من را تا همین دیروز مورد حمایت قرار داده بودید حال چگونه است كه بايد استعفا كنم.
نميخواهيد كانديداي انتخابات كميته ملي المپيك باشيد؟
با این وضعیت به صلاح نیست کاندیدا بشوم.
فكر مي كنيد برنده دعواي علي آبادي و عباسي در بحث انتخابات كميته چه كسي باشد؟
اين دعوا برنده ندارد چون در هر دو صورت ما بازندهايم. البته باید دید چه کسانی کاندیدا میشوند ولي من معتقدم برنده این انتخابات دبیر کل است (با خنده و کنایه) هرچند كه معلوم نیست این دبیر کل افشارزاده باشد.
شنيديم در جمعي از مسئولان وزنهبرداري آسيا از شما خواستهاند كانديداي يكي از پستهاي جهاني اين رشته باشيد. اوضاع در اين خصوص چگونه پيش ميرود؟
از آنجا كه بايد براي كانديدا شدن در انتخابات فدراسيون جهاني حتما از جانب فدراسيون ايران كانديدا شوم بعيد است با توجه به كم لطفيهايي كه در جريان انتخابات آسيا رخ داد به صلاح باشد اين كار را بكنم. خیلی از کشورها از من خواستهاند که یکی از صندلیهای کلیدی فدراسيون جهاني را به خود اختصاص دهم ولی با این وضعی که در فدراسیون ایران میبینم به هیچ عنوان تمایل ندارم.
و بحث پاياني...
ببینید الان چند ماه به بازیهای آسيايي اینچون مانده و در حالي كه همه کشورها آماده حضور در اين مسابقات ميشوند ما هنوز اندرخم یک کوچهایم. ورزش و ورزشکار ما گناهش چیست؟ چرا هميشه همه چيز را براي دقيقه 90 مي گذاريم. من معتقدم آن روز كه رئيس جمهور گفت بايد به چهارم آسيا برسيم با علم به توانايي ورزشكارانمان اين حرف را مطرح كرد. بچههاي ما فوقالعاده هستند. چه كسي فکر میکرد احسان حدادی نقره المپیک بگیرد. چيزي كه خيلي واضح است اينكه ما داریم زمان را از دست میدهیم. چشم به هم بزنيم بازي هاي آسيايي از راه رسيده و آن وقت است كه كاري از دستمان بر نميآيد.