فرارو- مهران هژبر؛ وقتی هنوز رییس نشده بود. خوب میپرید. رکورددار دوی 110 متر با مانع بود. باریک و بلند. فرقی نمیکرد مانع تراشی از طرف کدام طرفیها باشد! او یاد گرفته بود که خوب بدود و خوب بپرد. ریاستش را هم با پریدن شروع کرد. وقتی روی صندلی نشست دیگر نیازی به پریدن نداشت. او سلاحش را عوض کرد و به جای تمام پریدنها فقط خندید.
ایران که از جام جهانی آلمان اوت شد. طبق معمول باید همه چیز سر رییس می شکست، و شکست. دادکان برکنار شد. علی آبادی خودش میخواست برکرسی ریاست فدارسیون بنشیند و جهادی وار این فوتبال را به ساحل نجات برساند.
اما نزدیکترین و آگاهترین فرد به علیآبادی و تواناییهای او، از ترس تعلیق و جریمه وارد گود شد. احمدی نژاد. او یک تنه علیآبادی را منصرف کرد و جا باز شد برای انتخاب تشریفاتی و هنوز شبهه دار رکورددار دوی 110 متر با مانع کشور که خوب میپرید و خوب میخندید.
کشتی به گل نشسته فوتبال ایران در تاریخ 19 دی ماه سال 1386 به "ناخدا" علی کفاشیان خندان و بلند بالا متولد 1333 شهرستان نایین رسید. که در دانشگاه بهشتی لیسانس اقتصاد گرفته و فوق لیسانس تجارت بین المللاش را هم دانشگاه ماستریخت هلند برایش صادر کرده بود.
او همچنین طی سال های 1355 تا 59 عضو تیم ملی دو و میدانی هم بوده و گویا رکوری هم در دوی 110 متر با مانع دارد.
او سابقه ورزشی کم نداشت از ریاست مسابقات دهه فجر گرفته تا 17 سال ریاست فدارسیون دوومیدانی و سرپرستی فدارسیون های رزمی، ژیمناستیک، بولینگ و بیلیارد، سوارکاری، شطرنج، و قایقرانی و اسکی روی آب.
تجربه فوتبالی او هم که مثل اغلب صاحبان منصب فوتبال محدود میشد به کوچه های خاکی و توپ پلاستیکی.
اما حالا افتاده بود وسط گود نه چندان سبز فوتبال که هم رانت تویش پیدا میشد، هم قدرت، و بوهای دیگر هم میداد. آدم های بزرگ هم که کم نداشت!
کفاشیان اما پدیده جدیدی بود. درست است که او تجربه فوتبالی نداشت و در روزهای اولی هم که آمده بود چندان نتایج درخشانی نگرفته بود و خوب هم می شد از او انتقاد کرد. اما کفاشیان خوب میخندید.
به جای پاسخ و توضیح در برنامه های تلویزیونی می نشست روبه روی مجری و می خندید. این سلاح خنثی کننده خوبی بود. اما نه برای دشمنان بزرگ و قدر. والبته توطئههای درپیش!
منتقدان از همان ابتدا به انتخابهای کفاشیان برای سرمربگری تیم ملی انتقاد داشتند. از انتخاب قلعه نویی و علی دایی تا آوردن پرسرو صدای افشین قطبی از ینگه دنیا.
کفاشیان همه این کارها را با لبخند معروفش و البته به اعتقاد عدهای به سفارش بالادستی هایش انجام داد و در نهایت دوباره تاریخ تکرار شد و ایران نتوانست راهی جام جهانی 2010 شود. این اوج شکست فوتبال ایران بود و البته اوج خنده های متفاوت و طناز کفاشیان.
داستان انتخاب مربی خارجی هم مهارت کفاشیان در به حاشیه بردن فوتبال را به رخ همه کشد. از انتخاب شبانه "علی دایی" تا آمدن یک هفتهای "مایلی کهن" و اخراج دردسر سازش و در نهایت انتخاب کی روش و دادن اختیار تام به وی.
لازم به تکرار نیست که کفاشیان در این مدت هم همچنان میخندید. اما با وجود ناکامی های مختلف در رده های پایه تا بزرگسالان، باز در یک انتخاب حاشیه ساز دیگر، درحالی که لب خوانیهای فردوسی پور که "مو لای درزش" نمی رود خبر از رفتن کفاشیان میداد و عده ای در پسله از عدم حمایت وزیر ورزش از او سخن می گفتند کفاشیان برای بار دوم ریاست فدراسیون را البته این بار با برگزاری انتخابات تصاحب کرد و خندان به صندلی اش برگشت.
زمان گذشت. برد مقابل کره جنوبی کفاشیان را از همیشه خندان تر کرد و مخالفان را خاموش تر.
تا اینکه در یک روز نیمه سرد پاییزی و در یک هوای بارانی، شکست خانگی تیم ملی فوتبال از ازبکستان شانس صعود به جام جهانی را کم رنگ کرد. اما این پایان کابوس های " آن مردی که می خندد" نبود. کفاشیان گویی تسلیم شده بود. دیگر از آن خندهها خبری نبود. گاهی اما زمزمه هایی می آمد که مربی جدید بیاورد و اوضاع را سرو سامانی دهد. اما انگار دیگر رمقی برای رکورددار پرش نمانده بود. این مانع ها سختتر از آن بود که بشود به سادگی از آن پرید.
تعجب ها اما زمانی به اوج رسید که در مدت تکیه کفاشیان به کرسی فدارسیون فوتبال، دوبار هم به عنوان بهترین فدارسیون فوتبال آسیا ما را به ثبت رساند.
گرفتاری رییس کم بود تا اینکه، چندی پیش هم خبری منتشر شد که حکایت از دستگیری فردی به نام "ش .د" به اتهام فساد مالی میکرد، گویا مشاور خاص و دستیار آقای کفاشیان بوده، دستگیری این فرد حاشیه های کفاشیان را وارد فاز تازه ای کرد.
گفته می شود "َش .د " در ششم مهر سال 87 طی حکمی از سوی علی کفاشیان به عنوان مشاور عالی فدارسیون فوتبال منصوب شده است. او همچنین در زمان دبیر کلی کفاشیان در کمیته ملی المپیک مشاور اجرایی کمیته المپیک بوده است.
هرچند کفاشیان ارتباط خود را با این فرد انکار کرده و توضیح داده که مدتی است هیچ گونه ارتباطی با متهم ندارد، اما گویا این موضوع دیگر انتقاد های "علی دایی" و "مایلی کهن" و حتی "دادکان" نیست که بشود به عشوهای طنازانه از کنارش گذشت و لبخند ملیحی تحویل داد. حالا دیگر یک مانع بزرگ بر سر راه است. مانعی که برای رییس رکورددار هم بزرگ است. کفاشیان این بار در مخمصهای افتاده که دیگر شاید نه سلاح خنده به کارش بیاید و نه پریدن نجاتش دهد.