روابط ايران و تركيه در بحران سوريه يكي از مهمترين موضوعاتي است كه همواره در خاورميانه مطرح بوده است. موضوعي آن چنان حساس كه حتي دغدغه مهمي براي تهران و آنكارا محسوب ميشود. با اين حال همواره دو كشور تلاش كردهاند كه هر گاه بحرانها به دوري از يكديگر منجر شد، فورا دست به كار شوند و اجازه ندهند كه تنش بر روابطشان سايه بيندازد. پر واضح است كه ايران از اسد حمايت ميكند و تركيه از مخالفان وي با اين تصور كه سوريه جديد ميتواند يكي از مهمترين نقاط نفوذش در منطقه باشد. اما گويا در وضعيت فعلي تركيه بيش از هر زماني در سوريه احساس فشار ميكند و گويا تمام چالههايي كه براي اسد كشيده بوده، دامنگير خودش شده است.
روزنامه عراقي الزمان، چاپ لندن، در يادداشتي به قلم فاتح عبدالسلام به اين موضوع پرداخته و مينويسد: هيچ طرح جديدي باقي نمانده است كه در قبال بحران سوريه اتخاذ نشده يا مطرح نشده باشد. دو طرح كوفي عنان و اخضر ابراهيمي بيشتر از آن كه جنبه عملي داشته باشند صرفا افكاري اجتهادي بودند كه بيشتر شبيه فردي بود كه اسپانيايي را بلد نيست ولي ميخواهد كلمات اسپانيايي به كار ببرد تا درباره موضوعي مرتبط با اسپانيا صحبت كند. افكار كوفي عنان و اخضر ابراهيمي آن چنان پر تناقض بودند كه نتوانستند مقبوليت جامعه عربي را به دست آورند و به بحران در سوريه خاتمه دهند. براي همين قبل از آن كه طرحشان مطرح شود همه ميدانستند كه طرحشان شكست خورده خواهد بود، چرا كه مورد حمايت و توافق هيچ كدام از طرفهاي بينالمللي، منطقهاي و محلي نبودند. مساله بسيار روشن است: مخالفان اسد نميخواهند يا نميتوانند با اسد و نمايندگانش پشت يك ميز بنشينند و مذاكره كنند. براي همين به ناچار بايد پذيرفت كه نميتوان به سرعت مخالفان و حكومت را پشت يك ميز نشاند.
در ادامه اين يادداشت فاتح عبدالسلام ميپرسد: در اين ميان سوالي كه مطرح است اين است كه علي لاريجاني، رئيس مجلس شوراي اسلامي ايران به عنوان نماينده اين كشور كه اواخر هفته گذشته پس از ديدار شخصياش با بشار اسد به تركيه آمد و شخصا با رجب طيب اردوغان پشت درهاي بسته ديدار كرد، چه طرحي را با خود دارد كه متفاوت با طرحهاي ديگر است؟ آيا واقعا وي برگ برندهاي در اختيار دارد كه ميتواند بر پرونده سوريه كه اين روزها به يك پرونده قطور تبديل شده است، تاثير بگذارد؟
وي در پاسخ به اين سوال خود مينويسد: دقيقا نميدانيم كه طرح لاريجاني چيست و وي پشت درهاي بسته به نخست وزير تركيه و رئيس جمهور سوريه چه گفت. اما اين نكته را خوب ميدانيم كه بحران سوريه حتي تركيه را نيز وارد بحران كرده و آنكارا ديگر نميتواند با برگههايي كه در اختيار دارد ميداندار تحولات سوريه باشد. تركها از وضعيت پيش آمده در سوريه نه تنها سرخورده شدهاند بلكه از همكاري امنيتي با مخالفان سوري نيز خسته شدهاند و به اين نتيجه رسيدهاند كه ادامه اين همكاريها نميتواند به سود آنها تمام شود و مصالحشان را به مخاطره انداخته است. بر اساس اطلاعاتي كه به دست ما رسيده است، دمشق امروزه از برگه كردي عليه تركيه استفاده ميكند و در اين ميان حزب كارگران كردستان برگه فشار سوريه بر تركيه محسوب ميشود. تركيه تنها برگهاي كه براي فشار بر اسد در اختيار دارد استفاده از برگه علويها است، اما علويهاي داخل تركيه كه همگي طرفدار بشار اسد هستند به آنكارا اجازه نميدهند كه بتواند در درون سوريه از اين برگه عليه اسد استفاده كند. از سويي تركيه با وجود اين كه برگه اقتصادي و نظامي در اختيار دارد، مادامي كه فضاي روابطش با سوريه در وضعيتي شبيه جنگ سرد كنوني به سر ميبرد، نميتواند از اين برگه عليه اسد استفاده كند. به خصوص اين كه پيشبيني ميشود، اين فضا براي يك مدت طولاني ادامه داشته باشد.
وي در پايان مينويسد: تركيه به اين نتيجه رسيده است كه فعلا نميتواند آرزوي تحقق نوعثماني بزرگ را از طريق سوريه دنبال كند. به خصوص اين كه امريكا و اروپا نيز چندان از اين ميداندارياش حمايت نكردهاند و كشورهاي عربي نيز با شكلگيري نوعثمانيسم جديد در منطقه مخالفند. در چنين وضعيتي ايران با حفظ همان موضع هميشگياش در قبال سوريه به منجي هم تركيه و هم سوريه تبديل شده است. علي لاريجاني اكنون با طرحي كه در اختيار دارد، ميتواند تحولي جديد در پرونده سوريه ايجاد كند و هم بشار اسد و هم رجب طيب اردوغان را از اين مخمصه نجات دهد. به عبارت ديگر گويا بايد به زودي شاهد ميدانداري ايران در تحولات سوريه باشيم.