دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اگرچه میگوید برای نامزدی در انتخابات بعد در حال رایزنی است اما پیشاپیش بخشی از برنامههای انتخاباتی خود را مطرح کرده است.
محسن رضایی در ادامه انتقاداتش به روشهای اجرایی دولت، بویژه در زمینه عدم پایبندی به سندچشم انداز 20 ساله و تورم موجود، راهکارهایی هم برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور ارائه داده است.
او که به عنوان نامزد دو انتخابات ریاست جمهوری گذشته، بسته دیپلماتیکی ارائه داده بود از به روز رسانی آن خبر داده و نظرش را درباره نحوه ادامه مذاکرات با 1+5 و احتمال مذاکره با آمریکا گفته است.
تمامی این حرفها در گفت و گوی محسن رضایی با روزنامه ابتکار آمده که گزیده آن را در ادامه میخوانید:
*اگر چشم انداز به درستی اجرا میشد کشور تحریم نمیشد و یکی از عوامل اصلی تحریم ضعف در اجرای این سند بوده است.
*در اجرای چشم انداز عقب گرد نداشتیم، اما متناسب با برنامه و دورنمای ترسیم شده هم حرکت نکردیم. مردم و قوای سه گانه کشور بهتر میتوانستند عمل کنند. بر اساس چشم انداز باید در این مقطع به لحاظ اقتصادی و تعاملات بینالمللی و سایر مفاد این سند، سی درصد از چشم انداز باید اجرایی میشد اما با گذشت حدود 7سال از اجرای آن کمتر از 20 درصد از اهداف چشم انداز تحقق پیدا کرده است.
*باید یک آسیب شناسی شجاعانه از عملکرد دولتهای سه دهه گذشته انجام شود. بسیاری از اقدمات گروهها و جناحهای سیاسی کشور در مقاطع مختلفی که در دولت بوده اند جای بررسی و اسیب شناسی جدی دارد. مثلا در حوزه سیاست خارجی چرا گروهی که در اوایل انقلاب لانه جاسوسی را گرفتند الان موافق رابطه اند و چرا کسانی که در آن زمان مخالفان این اقدام بودند الان تسخیر لانه را بهترین کار میدانند و طرفدار ادامه قطع رابطه با امریکا هستند؟
*در طول 20 سال گذشته سه دولت داشتیم.آیا با گذشت این همه سال آیا دولتهایی که در راس کار بودند توانستهاند آینده سازی کنند و نسل جدیدی از مدیران را پرورش داده و معرفی کنند که در سالهای آینده مدیریت کلان در کشور را در دست بگیرند. طبیعی است در سالهای آینده سن نسل اول و دوم انقلاب بالای 70 سال خواهد بود.دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد چقدر تلاش کرده که نسل دوم انقلاب را برای جایگزینی خود آماده کنند؟ و دولت بعدی هم همینطور. اینها برخی از شاخصهایی است که با بررسی آنها میتوان عملکرد دولتهای گذشته را ارزیابی کرد.
*همه دولتهای گذشته عملکرد متوسط داشته اند و با در نظر گرفتن ابعاد عملکردی آنان نمره همه این دولتها زیر پانزده بوده است. با این توضیح که همه دولتها و سه رئیس جمهور قبلی در چهارسال اول فعالیت خود عملکرد خوبی داشته اند و نمره آنها بالای 15 بوده است. اما همگی در دوره دوم ریاست جمهوری خود بد عمل کرده و طبیعتا نمره ضعیفی کسب کرده اند. به طوری که میانگین نمره هشت ساله همه آنها زیر 12 است. این نشان میدهدکه دولتها در ایران ظرفیت بیش از 4 سال حضور در عرصه قدرت را نداشته اند و اگر در همان پایان دوره چهار ساله اول، قدرت به دولت بعدی منتقل میشد، شاید برایند عملکرد کلی دولتهای گذشته و شرایط ایران خیلی بهتر از وضعیت موجود بودو حدود 12 سال جلوتر یودیم و خود جناحهای حاکم و روسای جمهور ایران در هر دوره نیز اینقدر آسیب نمیدیدند.
*ترجیح میدهم به هیچ کدام از دولتها در مقایسه با دیگری نمره مشخصی ندهم.
*در دوره حضور آقای لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی ایران با آقای سولانا به توافقات خوبی رسیدیم اما به آنها عمل نشد. در مذاکرات اخیر در بغداد یک فرصت طلایی از دست رفت و تیم مذاکره کننده ایران نتوانست یک بازی برد برد را مدیریت کند. به طور قطع مسئولان وقت مقصر بودند. البته دولت مدعی است که آزادی عمل نداشته است ولی اثبات این مسأله ساده نیست هنوز هم دیر نشده است. اما بایستی تیم مذاکره کننده و تیم سایست خارجی باید قوی ترین دیپلماتهای کشور باشند و آنها را در این راستا سازماندهی و فعال کنیم. راه موفقیت در سیاست خارجی این است که هم از انفعال پرهیز کنیم و هم از ماجراجویی. پای میز مذاکره میتوانیم با منطق سازنده به نتیجه برسیم.
*{در پاسخ به سوالی درباره گمانه زنیهای رسانههای امریکایی و اروپایی درباره مذاکره مستقیم ایران و آمریکا}مسئولان کشور این خبر را تکذیب کرده اند. بعید میدانم خبرهای منتشر شده واقعیت داشته باشد.این فضا سازی به ضرر ایران تمام شد.
*اوباما همه گامهای تقابلی خود را در دور اول ریاست جمهوری خرج کرد. لذا الان قاعدتا باید به سمت مذاکره و ارائه پیشنهادهایی در این راستا گام بردارد. البته مذاکره باید با کسانی باشد که تحریمها را علیه ایران اعمال کرده اند. آمریکا هم موثر بوده، شروع کننده بوده ولی پایان بخش نیست. ولی کشورهای 1+5محوررهمه گفت وگوها و حتی قطعنامههای شورای امنیت بوده اند. از این رو برای ایران فایده ای نداره که تنها با یکی از کشورهای عضو 1+5 به توافقی برسد. چرا که اگر خارج از 1+5 ایران با آمریکا یا هرکدام از اعضا توافقی بکند در صورت ارائه در شورای امنیت قطعا روسیه یا چین وتو میکنند و بی نتیجه میشود.
*{در واکنش به اعلام موافقت روسیه با مذاکره مستقیم ایران و آمریکا} قطعاً اینطور گفتهها حرفهای سیاسی است پشتوانه ای ندارد. به محض اینکه مذاکره میان ایران و امریکا شروع بشه خود همین روسها شروع به ایجاد مشکل و بهانه جویی میکنند. از این رو دروازه ورود ما به بازسازی روابط بینالملل 1+5 باید باشد و من راهی دیگری نمیبینم.
*{در پاسخ به سوالی که به ارائه «بسته جدید سیاست خارجی با عنوان تغییرات متقابل به آمریکا» از سوی وی اشاره داشت} این پیشنهاد من مربوط به قبل از تحریمها و اتفاقات دو سه ساله اخیر بود.الان و در شرایط تحریم ما باید شیوههای دیگری را پی گیری کنیم. قطعا در اون بسته باید تغییراتی داده شود. باز هم تاکید دارم در شرایط حاضر گفت وگو با 1+5 را جدی بگیریم.
*در شرایط کنونی اقتصاد تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا تقریبا حدود 40 درصد در تورم موجود اثر داشته است. سوء مدیریت و پس از آن سواستفاده گروهی از افراد و دلالان و نظام اداری کشور از شرایط و هرج مرجهای پیش آمده، در حدود 60 درصد در بروز نابسامانی اقتصادی کنونی دخیل بوده است.
*فوری ترین کار برای کنترل نابسامانیها و خروج اقتصاد کشور از این بحران این است که جلوی اشتباهات و ندانم کاریها گرفته شود. نبایداجازه دهیم بیش از این ندانم کاریها و اشتباهات فاحش ادامه پیدا کنند.اگر مدیران قوی و کارامد انتخاب کنیم، اگر اجازه ندهیم هیچ اقدامی بدون کار کارشناسی و نظر ومشورت کارشناسان اقتصادی صورت گیرد و جلوی اقدامهای سلیقه ای و اعمال نظرات شخصی را بگیریم همین در کوتاه مدت 50 درصد مساله را حل میکند. اتاق مبادلات ارزی برای احیای بازار فرعی ارز که در اثر یک ندانم کاری تعطیل شده بود اقدام موثری است باید ادامه یابد.
*به اعتقاد من برخورد سیاسی امنیتی با اقتصاد باید پایان یابد و برخوردهای دستوری با بازار، اقتصاد را ازمسیر خودش بیشتر منجرف میکند و بکار بردن ادبیاتی از این دست، دامن زدن به تنش اقتصادی در اقتصاد خطرناک است. مسئولان اقتصادی کشور باید بلایی را که چند سال پیش بر سر تعرفههای واردات آوردند اصلاح کنند. با اجرای نظام تعرفه ای اصلا لزومی نیست که دولت هر ازگاهی این کالا یا ان کالا را ممنوع یا مجاز اعلام کند. خود تعرفهها وضعیت را بدون ایجاد تنش کنترل میکنند.
*دولت وحدت ملی برای حل مشکلات و اختلافات سیاسیون و نخبگان کشور و پایان دادن به منازعات سیاسی آنهاکاربرد دارد. ولی «دولت ائتلافی کارآمد و متعهد» راه کاری برای حل مشکلات مردم است. البته در دل بحث دولت ائتلافی پیگیری برای جلوگیری از اختلاف و منازعه سیاسی هم هست. اما تکیه اصلی آن بر کارامدی و تعهدو به کارگیری افراد توانمند برای حل مشکلات مردم است، نه سهم دهی به گروههای سیاسی.
*اگر سیاسیون کشور و جناحهای موجود، افکار عمومی جامعه را نمایندگی میکردند که مشکلات امروز را نداشتیم. سیاسیون شعار مردمی بودن را داده اند اما در عمل نتوانسته اند که مردم را نمایندگی کنند. به همین خاطر هم در سه دولت ( هاشمی- خاتمی و احمدی نژاد) از این جهت مشکل داشته ایم.
*ما در این چهار سال شرایط سختی را گذراندیم. از فتنه 88 و بحثهای داخلی گرفته تا تحریمهای اقتصادی و تحولات سوریه و چالشهای منظقه ای در خلیج فارس و... باعث شدند که چهار سال بسیار سختی تجربه شود. یعنی به پرتگاه رسیدیم؟ به هرحال به گردنه سخت و حساسی رسیده ایم که باید با درایت 10 سال آتی را مدیریت کنیم تا از این گردنه عبور کنیم.
*پیشنهاد من این است که جناحهای سیاسی کشور که خود را متعلق به نظام میدانند، از صحنه کنار نروند. حتی اگر نامزد تعیین نمیکنند مشارکت داشته باشند. اگر جناحهای سیاسی احساس میکنند که فضای مطلوب برای حضور جدی و تمام عیار در صحنه را ندارند، قهر کردن آنها و عدم مشارکتشان نشان دهنده این است که میخواهند انقلاب و نظام را نادیده بگیرند.در حالی که مشارکت میتوانند بدون داشتن نامزد جدی و حداکثری باشد. ضمن اینکه فکر نمیکنم منعی برای حضور موثر آنان وجود داشته باشد. آنها هم میتوانند مانند سایر گروهها و احزاب نامزد معرفی کنند.
*برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری 92من همچنان در حال رایزنی و مشورت هستم و تصمیم قطعی نگرفته ام. دولت آینده رقیب اصلی ش یک فرد یا یک جناح نیست. رقیب اصلی دولت آینده فقر و مشکلات اقتصادی داخلی و تحریمها و توطئههای خارجی است.من معتقدم که اگر در گذشته جامعه سیاسی ما ناچار بود با نگاه به گذشته حرکت کند، الان باید روش را عوض کنند و بر اساس مسائل آینده اتخاذ سیاست کنند و برای امروز تصمیم بگیرند. اگر بتوانیم انتخابات آینده را به یک آینده نگری سوق دهیم و از گذشته جدا شویم. آن زمان میتوان امیدوار بود که صحنه رقابت جدی و جدیدی شکل بگیرد.
*{در دولت ائتلافی مورد نظر شما آیا اصلاح طلبان سهمی دارند؟} آنچه که معیار من هست اصلا گروههای سیاسی نیستند، بلکه کارآمدی و تعهد افراد است. اینکه هر حزب و گروهی سهم خواهی کنند و بخواهنددر دولت ائتلافی سهم داشته باشند، باز تکرار همان 20 سال گذشته میشود که از آن عبور کرده ایم و این تجربه نباید تکرار شود.
*من به آشتی با مردم معتقدم. باید دولتمردان اول از همه به مردم پاسخگو باشند و در صورت بروز مشکل با آنها در میان بگذارند و از آنان عذرخواهی کنند. الان وضع به گونه ای شده است که هر مشکلی که پیش میاید مجلس یا دولت تقصیر کار را به گردن نمیگیرند و پاسخگو نیستند و به راحتی جا خالی میدهند و ضربه این عدم پاسخگویی و مسئولیت ناپذیری قوا به نظام وارد میشود. چرا نظام باید پاسخگویی ناکارامدی، عملکرد ضعیف و عدم صداقت مسئولین باشد؟ چرا نباید ما خودمان شجاعانه اشتباهات و قصورها را به مردم پاسخ دهیم؟ از همین رو است که من تاکید دارم و تکرار میکنم که در ده سال آینده باید فضای سیاسی کشور و چارچوبها و پارادیمهای موجود و جناحی گذشته را عوض کنیم و به جای تکرار مباحث دو دهه گذشته با مردم آشتی کنیم.