bato-adv
کد خبر: ۱۳۳۰۴۹
یادداشت‌نویس گاردین: دفاع مشروع فلسطینان در برابر حمله‌ی نامشروع اسراییل

تحریف بی‌شرمانه‌ی واقعیت

اما اگر به روند تحولات یک ماه گذشته نگاهی بیندازیم خواهیم دید که در واقع مسئولیت اصلی در تشدید عملیات نظامی بر گردن اسراییل است. از حملات اسراییل به کارخانه‌ی سلاح در خارطوم که به ادعای این کشور محل تولید سلاح برای حماس بوده است و کشتار پانزده جنگجوی فلسطینی در اواخر اکتبر گرفته تا شلیک به یک معلول ذهنی فلسطینی در اوایل نوامبر و قتل یک کودک 13 ساله در حمله‌ی هوایی و ترور احمد الجعبری فرمانده حماس در چهارشنبه‌ی گذشته، آن هم در حالی که مذاکرات برای رسیدن به آتش بست موقت هنوز در جریان بود، همگی نشان می‌دهند که مقصر اصلی آغاز درگیری‌ها اسراییل بوده است.
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۹ - ۰۱ آذر ۱۳۹۱

فرارو- سیوماس میلن در یادداشتی برای روزنامه‌ی گاردین نوشت: سیاستمداران و رسانه‌های غربی طوری کشتار اسراییل در غزه را منعکس می‌کنند، که گویی اسراییل در حقیقت در حال دفاع از خود در برابر یک قدرت خارجی سراپا مسلح است. برای نمونه به حرف‌های اوباما نگاه کنید که گفت: "اسراییل کاملا محق به دفاع از خود است. هیچ کشوری در دنیا بارش موشک بر سر شهروندان خود را تحمل نمی‌کند."

به گزارش سرویس بین‌الملل فرارو به نقل از گاردین ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه‌ی انگلیس نیز حرف او را به شکلی دیگر تکرار و اعلام کرد که اسلامگرایان فلسطینی طرفدار حماس "مسئول اصلی" بمباران غزه از سوی اسراییل هستند. نوار غزه‌ای که البته مدت‌هاست به گروگان اسراییل تبدیل شده است. همزمان اغلب رسانه‌های غربی ادعای اسراییل که حمله‌اش به غزه به دلیل موشکپرانی از سوی حماس بوده است را تبلیغ و تایید می‌کنند. بی‌بی‌سی آن را نتیجه‌ی یک "نفرت دیرینه" می‌نامد.

اما اگر به روند تحولات یک ماه گذشته نگاهی بیندازیم خواهیم دید که در واقع مسئولیت اصلی در تشدید عملیات نظامی بر گردن اسراییل است. از حملات اسراییل به کارخانه‌ی سلاح در خارطوم که به ادعای این کشور محل تولید سلاح برای حماس بوده است و کشتار پانزده جنگجوی فلسطینی در اواخر اکتبر گرفته تا شلیک به یک معلول ذهنی فلسطینی در اوایل نوامبر و قتل یک کودک 13 ساله در حمله‌ی هوایی و ترور احمد الجعبری فرمانده حماس در چهارشنبه‌ی گذشته، آن هم در حالی که مذاکرات برای رسیدن به آتش بست موقت هنوز در جریان بود، همگی نشان می‌دهند که مقصر اصلی آغاز درگیری‌ها اسراییل بوده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل، انگیزه‌های فراوانی برای راه انداختن دور جدید خونریزی‌ها دارد. اسراییل در آستانه‌ی انتخابات قرار دارد و حمله‌ به فلسطینیان پیش از هر انتخابات به سنت سیاستمداران این کشور تبدیل شده است. اسراییل همچنین می‌خواست محمد مرسی رییس جمهور جدید مصر را امتحان کند و در عین حال بر حماس فشار بیاورد تا دیگر گروه‌ها مسلح را کنترل کند. نابودی ذخایر راکت حماس پیش از رویارویی احتمالی با ایران و آزمایش سیستم جدید ضد موشکی اسراییل را نیز می‌توان از دیگر اهداف این کشور دانست.

حال پس از 6 روز از گذشت آغاز حمله‌ی ارتش تا بن دندان مسلح اسراییل، که چهارمین ارتش بزرگ دنیاست، به یکی از بینواترین و متراکم‌ترین کانون‌های جمعیتی جهان یعنی غزه، صد و سی فلسطینی (که بیش از نیمیشان غیرنظامیان بی‌دفاع بوده‌اند) و پنج اسراییلی کشته شده‌اند. هدف اصلی همان‌طور که ایلی یشای، وزیر داخله‌ی اسراییل گفته است گویا "بازگرداندن غزه به عصر حجر" است.

درست است که تعداد کشته‌ها به پای هزار و چهارصد کشته‌ای که در عملیات چهار سال پیش اسراییل طی سه هفته قتل‌عام شدند نمی‌رسد ولی مساله‌ی اصلی این نیست که چه کسی آغازگر درگیری‌ها بوده و یا باعث گسترش آن شده است. مساله حتی عدم تناسب گستره‌ی حمله‌ی اسراییل با هدف اعلام شده از سویش هم نیست( هر چند بد نیست بدانید از سال 2009 تا آغاز درگیری‌ها 314 فلسطینی در مقابل 20 کشته شده‌ی اسراییلی به دست اسراییل کشته شده بودند.)

مساله اصلی اینجاست که تلاش برای قربانی نشان دادن اسراییل و ابراز اینکه این کشور کاملا "حق دارد از خود در برابر حملات موشکی" از خود دفاع کند تحریف بی‌شرمانه‌ی واقعیت است. اسراییل هر چه باشد همچنان غزه و کرانه‌ی باختری را، یعنی دو منطقه‌ای اغلب ساکنان آن را اقوام آوارگان فلسطینی که در سال 1948 به دست اسراییل آواره شدند تشکیل می‌دهند، به صورت غیر قانونی در اشغال خود دارد..

با وجود عقب‌نشینی ادعایی اسراییل از پایگاه‌ها و شهرک‌هایش در غزه در سال 2005، این باریکه همچنان عملا و قانونا (چنانکه بیانیه‌ی سازمان ملل هم اشاره بدان اشاره دارد) در اشغال اسراییل است. اسراییل مرزهای زمینی، دریایی و آب‌های سرزمینی غزه را تحت کنترل دارد. منابع طبیعی، حریم هوایی، برق و آب و مخابرات غزه‌ نیز همچنان در اختیار اسراییل است. اسراییل از زمان به قدرت رسیدن حماس در سال 2006 ورود و خروج مردم، کالاها و مواد غذایی به غزه را ممنوع کرده و هر زمان که میلش بکشد به این باریکه حمله می‌کند.

با این تفاسیر این غزه‌ است که اشغال شده و این موضوع این حق را به ساکنان آن می‌دهد تا از خود، ولو بوسیله‌ی نیروی نظامی دفاع کنند. از سوی دیگر این اسراییل است که دست به اشغال زده و موظف است از مناطق اشغالی عقب نشینی کند.

غزه بخشی از فلسطین است و فلسطینی‌ها در سرتاسر سرزمینشان باید حق دفاع از خود و مسلح کردن خویش را داشته باشند، حال اینکه بخواهند از این حق استفاده کنند یا خیر بحث دیگری است.

در عوض آمریکا، بریتانیا و سایر قدرت‌های اروپایی از اسراییل پیشتیبانی مالی و نظامی می‌کنند تا به اقدامات اشغالگرانه‌ی خود از جمله محاصره‌ی غزه ادامه دهد و مبادا سلاح‌هایی که فلسطینی‌ها برای دفاع مشروع از خود نیاز دارند به دستشان برسد و برتری نظامی اسراییل به خطر بیندازد.

اینکه قدرت‌هایی که خود در طول یک دهه‌ی اخیر به کشورهای عرب و مسلمان منطقه حمله و آن‌ها را اشغال و در امورشان مداخله کرده‌اند از اسراییل که در واقع در حال انجام کاری مشابه است حمایت کنند چیز چندان عجیبی نیست. اما برخلاف ادعای آن‌ها آنچه که مانع دست برداشتن اسراییل از محاصره، شهرک‌سازی‌های غیرقانونی یا عقب‌نشینی این کشور از کرانه‌ی باختری و نوار غزه می‌شود موشک‌پرانی فلسطینی‌ها نیست، بلکه حمایت بی‌قید و شرط آمریکا و کشورهای غربی از اسراییل است که برای این کشور یک چتر مصونیتی ایجاد کرده‌اند.

با این همه اهداف اسراییل از آغاز کردن درگیری‌ها در هفته‌ی گذشته هر چه که بوده باشد، به نظر می‌رسد این کشور در رسیدن به اهدافش ناکام مانده است. چرا که برای اولین بار از آغاز موج بیداری عربی، آرمان فلسطین دوباره به کانون توجهات بدل شده است.

موج تغییر و حمایت‌های روزافزون از حماس به این جنبش کمک کرده تا اعتبار خود را که از سال 2009 در حال کمرنگ شدن بود دوباره بازیابد و موقعیت خود را دربرابر رقبای سیاسی خود در رام‌الله تقویت کنند. استفاده از راکت‌هایی با برد بیشتر، که به تل‌آویو و بیت‌المقدس نیز رسیدند، ورق را در جبهه‌ی جنگ با اسراییل نیز برگردانده و حماس حالا موقعیت بهتری در جنگ با اسراییل دارد.

بر پایه‌ی گزارش‌ها آتش بسی که روز سه شنبه مورد مذاکره قرار گرفت افرایش نقش حماس در تامین امنیت غزه و بازگشایی گذرگاه رفح در مرز مصر برای ورود خروج مردم و کالا را شامل می‌شود. این آتش بس به نظر نمی‌رسد آن چیزی را که اسراییل به دنبالش بوده، از جمله یک توافقنامه‌ی امنیتی بلندمدت با حماس که موجبات شکاف میان فلسطینان غزه و کرانه‌ی باختری می‌شد، برآورده کرده باشد.

در آخر باید از هر گشایشی در جهت پایان به بمبارن، کشتار و درد و رنج‌های هفته‌ی گذشته استقبال کرد. ولی هیچ آتش بسی نمی‌تواند مانع بروز دور دیگری از خشونت‌ها شود. چرا که هر توافقی که بدست آید بعید است اسراییل از اشغال و شهرک‌سازی در سرزمین‌های اشغالی و همچنین از جنگ برای آواره کردن مردم فلسطین دست بردارد. چنین اتفاقی نیازمند آن است قدرت‌های غربی اسراییل را برای تغییر رویه تحت فشار بگذارند. اما پیش از هر چیز نیاز است تا توازن قوا میان نیروهای دو سوی درگیری پدید بیاید.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv