فرارو- سرویس بینالملل؛ توماس فریدمن در مقالهای در نیویورک تایمز، دلایل برتری اوباما بر رامنی در عرصه سیاست خارجی را بر شمرده است. این مطلب که حاوی نوع نگاه دو رقیب انتخاباتی آمریکا به مسائل جاری جهان است را در زیر می خوانید:
برای اولین بار بعد از زمانی بسیار بسیار طولانی، یک دموکرات پست ریاست جمهوری آمریکا را به دست گرفته است و مزیت بسیاری بر دیگران در عرصه امنیت ملی دارد. اما قرار نبود چیزها به این صورت باشد و باعث رنجش و خشم جمهوری خواهان شد. با این حال دلیلی برای پیشرو بودن اوباما در امنیت ملی وجود دارد که کاملا در سخنرانی هفتهٔ گذشتهاش در مقر سازمان ملل آشکار بود. سخنرانی وی رئیس جمهوری را نشان داد که میفهمد ما امروز در دنیای پیچیدهتری زندگی میکنیم. و این بهانهای برای بی حرکتی و کمکاری نیست بلکه نقشهٔ راه است.
میت رامنی هم، با توجه به پیشینه فعالیت بین المللیاش، باید این موضوع را درک کند اما در مقابل اوباما به گونهای رفتار میکند که انگار سیاست خارجی را در یک پنکیک فروشی بین المللی یاد گرفته است، جایی که فهرست غذا و سبک معماریش به ندرت تغییر میکند.
بجای نگاهی دوباره و نو به جهان، رامنی دنباله رو عقاید همان حزب بزرگ قدیمی آمریکا است؛ این که دموکراتها افرادی غیر موثر و ضعیف هستند و نمیتوانند در مقابل دشمنانمان بایستند یا برای ارزشهایمان تلاش کنند، این که جمهوری خواهان سرسخت و با دواماند و اینکه همه چیز مثل سال ۱۸۹۸ است، زمانی که آمریکا با قدرتی بیمانند در رأس کرهٔ زمین ایستاده بود تا جهان در مقابل راه و روشش خمّ شود و تنها چیزی که احتیاج است، رئیس جمهوری با اراده است که آماده باشد به طور همزمان در مقابل روسیه بایستد، چین را تهدید کند، به عراق بگوید از کشورش خارج نمیشود، جهان اسلام را سرزنش کند، به اسرائیل برای حمله به ایران چراغ سبز نشان دهد و همراه با برطرف کردن کسری بودجه و کاهش مالیات، بودجه دفاعی را افزایش دهد.
اینها همه رفتارها و روش هایی است بدون اشاره به اینکه چگونه میتوان همهٔ این کارهای متناقض را به یکباره و همزمان انجام داد و یا قبول اینکه دو جنگ و کاهش مالیات در زمان ریاست جمهوری جورج بوش، توانآمریکا را حتی برای انجام نیمی از آنها هم محدود کرده است.
بیایید نگاهی به جهانی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم بیندازیم. جهانی که بسیار بیشتر وابسته است و دوستان آمریکا (مثل یونان) میتوانند به اندازهٔ تهدید دشمنان به واشنگتن آسیب برسانند و سقوط متحدانی مثل چین میتواند به اندزهٔ پیشرفت و ترقیش به آمریکا صدمه وارد کنند.
این جهان جائی است که یک فیلم میتواند دردسری بیشتر از کمپین تبلیغاتی میلیون دلاری یک رقیب قدرتمند ایجاد کند. یک اقتصاد جهانی است که در آن اتاق بازرگانی آمریکا، با نظر رامنی برای برگزیدن چین به عنوان کنترل کنندهٔ ارز مخالفت میکند و بر کنگره فشار میاورد تا جنگ سرد و محدودیت تجارت با روسیه را رفع کند. کشوری که رامنی از آن به عنوان دشمن شمارهٔ یک ژئوپلتیک آمریکا نام میبرد. این دنیا جائی است که در یک زمان، عقب کشیدن و متمرکز شدن بر ساختن دوبارهٔ قدرت در کشور، با معنی ترین ابتکار سیاست خارجی در آمریکا است، برای اینکه وقتی آمریکا بهترین باشد میتواند همه را ترغیب به تقلید کند، آن هم زمانی که چین و روسیه هنوز برای همراه کردن دیگران با خود، دست به دامن معادلات و قلدری کردن هستند.
علاوه بر همهٔ اینها، اینجا دنیایی است که آمریکا در آن مسولیت بیشتر (زیرا متّحدان اروپایی و ژاپنی اش با مشکل اقتصادی مواجهند) و منابع کمتری خواهد داشت. (زیرا مجبور است بودجه دفاعیاش را کاهش دهد.) و مجموعه ای پیچیدهتر را مدیریت کند. (زیرا بسیاری از کشورهایی که آمریکا با آنها روبه روست، مانند مصر، کشورهایی با دموکراسی جدید هستند که قدرت در آنها ناشی از مردم است، نه یک شخص خاص یا کشورهای در حل سقوط.)
در این پیچیدگی بحث بر سر انزوا نیست، بحث بر سر استفاده از قدرت آمریکا به صورت عاقلانه و قانونی است. برای مثل وقتی رامنی از اوباما به دلیل ضعیف عمل کردن پس از حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی انتقاد میکند، میشود اینگونه فکر کرد که اگر رامنی رئیس جمهور بود حتما دستور حملهٔ نظامی میداد. اما بعد این موضوع مطرح است که کدامیک روش بهتری است.
یکی از موضوعاتی که رامنی میتوانست سیاست خارجی اوباما را در آن به چالش بکشد، تصمیم اشتباه اوباما برای ریسک و سرمایهگذاری بیشتر در افغانستان بود، ولی نتوانست. زیرا جمهوری خواهان خود اصرار به ریسک بیشتر داشتند. پس هیچ بحثی در مورد اینکه آمریکا چگونه میتواند خودش را از آشفتگی سیاست خارجی و بحثهای بچگانه خلاص کند وجود ندارد.
رامنی در هر مورد دیگری هم میگوید "من سرسختم، اوباما نیست".
در این مورد سیاست خارجی بسیار شبیه به سیاست داخلی است. صبح روز بعد از انتخابات، آمریکا با یک شرایط سخت روبرو میشود. چگونه با مسالهٔ افغانستان، ایران و سوریه بدون هیچگونه راهنمائی از طرف نامزدها و یا حکمی از سوی رای دهندگان کنار بیاید. رای دهندگان به دنبال این خواهند بود که چه کسی بیشترین نیرو و کارایی را برای هدایت این دنیا خواهد داشت. اوباما نشان داده است چیزی در وجودش برای این کار دارد که رامنی فاقد آن است.