داود هرمیداس باوند در دیپلماسی ایرانی نوشت:
اقدام دولت کانادا برای قطع روابط از مناظر گوناگون قابل تحلیل است. این اتفاق در وهله اول نشانه ای است از روندی که در راستای تخریب روابط ایران و غرب در جریان بوده است. ایران در سه دهه گذشته فاقد روابط دیپلماتیک با ایالات متحده آمریکا به عنوان مهم ترین کشور غربی بوده است.
روابط با کشورهای اروپایی نیز در سالهای اخیر رو به تیرگی بوده است به نحوی که پس از حمله به سفارت انگلستان در تهران، این کشور سفارت خود را تعطیل کرد و روابط دیپلماتیک ایران و انگلستان نیز قطع شد. این اقدام کانادا نیز در این راستا قابل ارزیابی است و بعید به نظر نمی رسد که از سوی برخی دیگر از کشورهای غربی دنبال شود.
آنچه که از سوی جان برد وزیر امورخارجه کانادا به عنوان دلایل تعلیق روابط دیپلماتیک با ایران اعلام شده مسائلی است که چندان تازگی ندارد و پیش از این نیز از عوامل اختلاف ایران و غرب محسوب می شده است. دولت کانادا در بیانیه خود ضمن این که ایران را اصلی ترین تهدید برای صلح و امنیت جهانی دانسته اتهاماتی به ایران وارد کرده است و فعالیت های اتمی ایران، اظهارات نژادپرستانه و خصمانه علیه اسرائیل، کمک های نظامی به حکومت بشار اسد و عدم رعایت از حقوق بشر را از دلایل خود برای تعلیق روابط دیپلماتیک با ایران ذکر کرده است و اعلام کرده که رسما ایران را در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار می دهد.
آنچه مشخص است غرب به دنبال تشدید فشارهای خود بر ایران است. ابزارهای فشار بر کشورها چنانچه در ماده 41 منشور نیز ذکر شده است از کاهش و قطع روابط اقتصادی گرفته تا ارتباطات راه آهن – دریایی – هوایی – پستی – تلگرافی – رادیویی و سایر وسائل ارتباطی و در نهایت قطع روابط سیاسی را در بر می گیرد. کانادا نیز یکی از کشورهای غربی است که در سالهای اخیر به دلایلی بیش از دیگر کشورها در اعمال فشار بر ایران فعال بوده است. یکی از این دلایل به مسئله قتل زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی تبار کانادایی بر می گردد که در تیر ماه سال 1382 در زندان درگذشت و پرونده مرگ او به یکی از مهم ترین دلایل سردی روابط ایران و کانادا تبدیل شد. کانادا معتقد بود که این پرونده به درستی مورد رسیدگی قانونی قرار نگرفته است و افراد مقصر به جزای عمل خود نرسیده اند.
کانادا کشوری مهاجر پذیر است و از این رو در دفاع از حقوق شهروندان خود فعال عمل می کند و خواهان رسیدگی بی طرفانه به این پرونده بوده است. خصوصا این که نام سعید مرتضوی دادستان وقت تهران، توسط برخی نهادها از جمله مجلس آن زمان به عنوان متهم این پرونده مطرح شده بود و ایشان در ماههای گذشته منصب دولتی مهمی را در اختیار گرفته است. به هر حال وقتی به روند تیرگی روابط ایران و کانادا نگاه کنیم می بینیم که این مسئله نقطه عطفی در این روابط بوده است و پس از آن کانادا در هر مسئله ای و در تمامی مجامع یکی از دولت های پیشرو در تصویب قطعنامه ها علیه ایران بوده است. این روند نشان می دهد که مسائلی که از نظر ما چندان مهم به نظر نمی آیند ممکن است چه نتایج جدی و مخربی به دنبال داشته باشند. انتصاب افرادی که با مسئولیت های خود به خوبی آشنایی ندارند و یا از تجربه کافی برای برخورد با موارد پیچیده برخوردار نیستند می تواند پیامدهای بسیار نامطلوبی برای کل جامعه و منافع ملی کشور به دنبال داشته باشد. به هر حال از زمان پرونده زهرا کاظمی، کانادا پیشگام طرح قطعنامه هایی علیه ایران در مورد نقض حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل و همینطور کمیسیون سوم مجمع عمومی بوده است.
علاوه بر این کانادا یکی از اولین کشورهایی بود که از تحریم های یکجانبه آمریکا و اروپا تبعیت کرد و به تحریم های بانکی و نفتی علیه ایران پیوست و همین مسئله در کنار مسائل دیگر سردی روابط را به دنبال داشت. در اردیبهشت ماه گذشته نیز سفارت کانادا در ایران با تعطیل کردن بخش صدور ویزا اعلام کرده بود ایرانیان برای گرفتن ویزای این کشور باید به سفارت کانادا در آنکارا پایتخت ترکیه مراجعه کنند که این خود نشانه ای دیگر از رویکرد کانادا برای کاهش روابط با ایران بود. در تیرماه گذشته نیز کانادا در واکنش به مصاحبه رایزن فرهنگی ایران در این کشور نسبت به استفاده ایران از ایرانیان خارج از کشور برای اهداف خود و تحت پوشش برنامه های فرهنگی هشدار داده بود و ضمن متهم کردن ایران به مداخله در امورد داخلی اش از حضور دیپلمات های ایرانی در کانادا ابراز ناراحتی می کرد. از سوی دیگر کانادا نسبت به امنیت دیپلمات های خود در ایران ابراز نگرانی کرده است. به نظر می رسد حمله به سفارت انگلیس دستاویزی برای طرح مسئله عدم امنیت دیپلمات های کانادایی بوده است.
به هر حال رفتار کانادا در مورد قطع روابط با ایران را نباید فارغ از رویکرد کلی جهان غرب در قبال ایران دانست. کانادا در راستایی گام بر می دارد که آمریکا و بریتانیا حرکت می کنند. بعید نیست که کشورهای دیگر غربی نیز از این رفتار تبعیت کنند و به کاهش روابط دیپلماتیک خود اقدام کنند. از سوی دیگر این نگرانی وجود دارد که این رویکرد کانادا مقدمه ای برای اقدامات جدی تر و سخت افزاری علیه ایران باشد. هرچند این مسئله بسیار بعید به نظر می رسد. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که این قطع کامل مناسبات نیست بلکه قطع رابطه دیپلماتیک است و روابط ایران و کانادا در عرصه های فرهنگی، ورزشی و .. تدوام خواهد داشت هرچند روابط دیپلماتیک قطع شده است و روابط اقتصادی نیز به دلیل همراهی کانادا با قطعنامه های شورای امنیت و تحریم های یکجانبه غرب علیه ایران قطع شده است.
به هر حال قطع روابط دیپلماتیک کشوری مثل کانادا نباید با قطع روابط کشورهایی مثل مراکش یا گامبیا که روابط خود با ایران را قطع کرده اند یکسان دیده شود. چرا که کانادا به دلیل عضویت در ناتو و توانایی های اقتصادی تاثیرگذاری بیشتر در سطح جهانی و مجامع تصمیم گیر بین المللی دارد و می تواند بر تند شدن فضای جهانی علیه ایران تاثیر بگذارد. از سوی دیگر حضور چند صد هزار ایرانی در کانادا، عاملی است که این کشور را با کشورهایی که ایرانیان چندانی در آن حضور ندارند متفاوت می کند.
به نظر می رسد که مسئولین کشور باید ضمن بررسی دقیق دلایل این تصمیم دولت کانادا تلاش کنند با در پیش گرفتن رویکردی این مسئله را مدیریت کنند و از تسری این سیاست به کشورهای دیگر جلوگیری کنند.
اگر خدایی هست که هست انتقام مرگ بیگناهان را هم باز میستاند.انشاالله