امروزه وابستگی به مصرف و سوءاستفاده از مواد بهویژه موادمخدر و محرک از پدیدههای پیچیده و شوم جامعه مدنی است. این معضل چندوجهی جامعه را از منظر امنیت، آرامش و ارزشهای اخلاقی مورد تهدید و آزار قرار میدهد. چندسالی است که سازمان بهزیستی برای رفع این بلا، کمپ یا کانونهایی برای ترک اعتیاد تخصص داده است تا بتواند اعتیاد را تا حد ممکن ریشهکن کند، اینکه در این زمینه موفق بوده یا خیر، سوالی است که باید جامعهشناسان پاسخ صریح و شفاف دهند.
یوسف دولتی، مدیر کانون «مهراندیشان آفاق» (کانون ترک اعتیاد) رمز موفقیت کانونهای ترک اعتیاد را بهرهگیری و تلفیق دو روش پرهیز و ایمانمداری میداند: «موسسه مهراندیشان آفاق برای مقابله عملیاتی برای مبارزه با مصرف و سوءمصرف مواد از سال 1384 با همکاری فعالان و افراد مطلع اجتماعی و دانشگاهی فعالیت خود را آغاز کرد. بهطوری که از 15هزار معتادی که در این سالها در این کانون پذیرش شدند، حدود 20 تا 25درصد بهبود یافتهاند، یعنی اینکه بالای یکسال پاک ماندهاند و به زندگی عادی و اجتماعی خود بازگشتهاند. رمز موفقیت را در سه شاخص اصلی، توجه به درمان و عوارض وابستگی به مواد، ایجاد بستری مناسب برای کاهش آسیبها و جلوگیری از بروز بیماریهای مرتبط در بین مصرفکننده و اقدام به ایجاد کارگاههای آموزشی، بررسی جلسات مشاوره برای معتادان و خانوادههای وابسته میتوان خلاصه کرد.»
دولتی در زمینه سن پذیرفتهشدگان در کانون برتر ترک اعتیاد میگوید: «طبق پروتکل درمانی ما نمیتوانیم افراد زیر 18 سال را بپذیریم و همچنین از پذیرفتن افراد بالای 50 سال هم معذوریم چون به دلیل کهولت سن باید تحت نظر پزشک باشند. پزشکان هفتهای بچهها را معاینه میکنند چون در اینجا بیشتر درمان سمت وسوی روانکاوی و رواندرمانی دارد. پذیرفتهشدگان بین 18 تا 50 سال است که میانگین آنها شامل سنین 20 تا 25 سال میشوند.»
وی میگوید: «ما به تجربه درک کردهایم که رهایی از اعتیاد مستلزم تحولات عمیقی است که باید در معتاد پدید آید. اعتیاد یک ناخوشی چند فاکتوری است که جسم، عواطف، روحیات و روابط را در بر میگیرد و ما باید ارزشهای از دست رفته را به آنها باز گردانیم و از جمله اینکه شعایر دینی از فرهنگ سنتی این کانون است. به اعتقاد من اکثر معتادانی که تمایل به بهبودی دارند در صورتی که محیط و شرایط مناسب به کمک برنامههای علمی و تجربی تثبیت شده بهبودی، جریان طبیعی خود را طی کند، به صورت یک واقعیت در میآید. از آنجا که بیشتر معتادان امروزه به سمت مواد صنعتی یا همان مواد محرکزا روی آوردهاند، آموزشهای ما براساس اثرات ناروایی است که این محرکها بر جای میگذارند و از جدیدترین آموزشهای جهانی چون روش ماتریکس و آموزش مهارت زندگی استفاده میکنیم.»
یوسف دولتی دورههای درمان را از 28 روز تا شش ماه میداند که دوره مفید آن بین سه تا ششماه است. وی در زمینه پشتیبانی از بهبود یافتگان اظهار دارد: «بعد از خروج بهبودیافتگان، حمایت و پشتیبانی نقش مهم و کلیدی دارد. ما در کانون از شش ماه تا یک سال به صورت تلفنی و حضوری افراد بهبود یافته را مورد حمایت و پشتیبانی قرار میدهیم و معتقدیم که بهبود پایدار متصل با مراکز درمانی است. اشتغالزایی برای کسانی که از اعتیاد رها شدهاند بسیار مهم است چراکه بازگشت به مواد بیشتر به دلیل بیکاری است.» مدیر کانون همچنین از راهاندازی کانون ترک اعتیاد برای زنان خبر داد: «در صدد آن هستیم که بین شش تا 9ماه آینده برای دختران و زنان کانون ترتیب دهیم البته راهاندازی کانون برای زنان به دلایل امنیتی بسیار سخت است.»
بیش از 500 کمپ غیرمجاز
متاسفانه امروزه برای ترک اعتیاد با آگهی و تبلیغاتی چون، ترک اعتیاد به شیوه بستری در بیمارستان، درمان یک روزه، هیپنوتیزم، طب سوزنی، ارسال رایگان دارو، قرص و کپسولهای گیاهی، ارسال پزشک، و... روبهرو میشویم. گستره این تبلیغات و نتایج منفی آن باعث شده که مدیرکل درمان و بازپروری ستاد مبارزه با موادمخدر چاپ آگهیهای غیرمجاز و تبلیغات دروغین ترک اعتیاد در روزنامهها را ممنوع کند و انتشار تبلیغات را تنها با دریافت تایید رسمی سازمان نظام پزشکی مجاز داند.
دولتی در مورد کمپهای غیرمجازی که در تهران و سایر شهرها فعالیت دارند اظهار داشت: «متاسفانه بیش از 500 کمپ غیرمجاز ترک اعتیاد در کشور فعالیت دارند که در قبال آن تنها 51 کمپ موجود است که دارای مجوز رسمی هستند که به صورت حرفهای و اصولی به درمان اعتیاد از طریق گروههای همتا، آموزش دورههای ماتریکس، جلسات گروهی و توجیهی با حضور خانواده پرداخته میشود. متاسفانه ترک اعتیاد یک منبع درآمدزایی شده که هرکس که فکر میکند توانمندی یا تجربهای در این زمینه دارد باید بدون مجوز و پروتکل درمانی به سمتش برود. در اکثر این کمپهای غیرمجاز مرگومیر بسیار طبیعی شده و هرکسی سلیقهای درصدد درمان است. از نظر بهداشتی در این کمپها حداقل امکانات وجود دارد. در واقع شخص با بیماری اعتیاد وارد این مراکز میشود و با چندین بیماری باز میگردد. ما چیزی بهعنوان درمان یک روزه نداریم، فرد که در یک روز معتاد نشده که بخواهد یک روزه درمان شود. کسانی که به مراکز درمانی مراجعه میکنند ابتدا باید در درجه اول از آن کمپ مجوزش را بخواهند سپس ببینند که آیا این مرکز مسوول فنی، مددکار، پزشک و امکانات دارد یا نه.»
مواد صنعتی هم اعتیادآور هستند
اعتیاد یک بیماری مانند سایر بیماریهاست و تنها تفاوتی که دارد این است که سوداگران و قاچاقچیان مواد هر روز مواد جدید از جمله مواد محرکزا را وارد بازار میکنند که باعث میشود کنترل بیماری سختتر شود.
پگاه بیگلری، مدرس ماتریکس همه عوامل از جمله جامعه، خانواده و فرهنگ بومی را در معتاد شدن فرد مقصر میداند اما خانواده را به عنوان اولین نهاد اجتماعی پررنگتر از سایر مولفهها معرفی میکند. بیگلری معتقد است: «صداوسیما با بزرگنمایی مساله اعتیاد به اندازه مافیای مواد خسارتزاست. وقتی در سریالها میبینیم که فرد معتاد که در جوی آب افتاده در عرض چندماه به راحتی اعتیاد را ترک میکند، ازدواج میکند و تشکیل زندگی میدهد این موضوع برای جوانان بسیار تخریبکننده است چراکه نوجوان و جوان با دیدن این موارد به این مساله پی میبرند که حالا مواد مصرف میکنم و زود هم خوب میشوم.»
وی در پاسخ به اینکه معتادانی که در کانون در حال سمزدایی و ترک اعتیاد هستند بیشتر از چه موادی استفاده میکنند، گفت: «با اطمینان میگویم که اکثر افرادی که در اینجا درصدد ترک هستند متاسفانه از مواد محرک و توهمزا از جمله شیشه، کریستال، قرصهای السیدی و کپسولهای جدید اکستازی، قات، اشک خدا و حشیش مصرف کردهاند. این اسامی به خودی خود باعث کنجکاوی افراد میشود مخصوصا وقتی شکل و شمایل این قرصها و کپسولها را ببینند که باید گفت زشتترین شکل آنها به صورت اسمارتیز است که ما به این دسته از مواد، محصولات صنعتی، زیرزمینی و آشپزخانهای میگوییم چراکه به راحتی قابل درست کردن هستند اما متاسفانه در ایران در ترکیبشان بسیار نا خالصی دیده میشود برای همین نمیتوان دقیق برای آن پادزهری در نظر گرفت. این مواد برخلاف موادمخدر چون کوکایین، تریاک و هرویین به جای آنکه جسم را هدف قرار دهند، سیستم عصبی مغز را نشانه میگیرند. اما آنچه که مهم است برخلاف نظر همگان، اعتیاد به مواد صنعتی درمانپذیر است.»
این مدرس گرایش استفاده مردم از موادمخدر به سمت موادمحرک را در پنج مورد شناسایی کرده:
1-ویژگی مواد توهمزا امروزه با روحیه جوانان سازگارتر است.
2-جوان امروز مشکلات و بدبختیهای ناشی از تریاک و هرویین را از حفظ است.
3-در مصرف این مواد، خبری از چرتزدن و خوابیدن نیست.
4-مصرفش راحتتر است.
5- جوانان فکر میکنند که مصرف این مواد اعتیادآور نیست، در صورتی که اعتیاد جسمی به ارمغان نمیآورد ولی اعتیادش روانی است.
جنون شیشه
پگاه بیگلری از کیسههایی به نام دوپامین که ناقل عصبی پیام لذت است، نام میبرد در اینباره توضیح میدهد: «دوپامین یک انسان سالم صد است اما وی با گرفتن هدیه یا شنیدن یک خبر خوشحالکننده دوپامین مغزش 200 میشود، با مصرف تریاک، 300 با مصرف کوکایین 400 و اما اگر از مواد محرکزا استفاده کند دوز آن به 1200 میرسد. در واقع وقتی فرد با مصرف مواد محرکزا دوپامین مغزش به این شدت بالا رود برای مصرف بعدی مجبور است که از مواد بیشتری استفاده کند، حال فکر کنید که به جسم، مغز، افکار و احساسات خود چه آسیبی میرساند. این دسته از افراد حتی یکبار با مصرف این مواد چون دوپامین مغزشان به شدت بالا میرود بعد از، از بین رفتن تاثیرات، دچار افسردگی و ناخوشی میشوند یعنی آنکه به راحتی خوشحال نمیشوند و هر کاری که خانواده برای رضایتشان انجام دهند به آن حال خوبی نمیرسند و در نهایت بیش از هر چیز به رابطهشان با اعضای خانواده صدمه میزنند و برای همین است که در کانون حتما باید خانواده درمانی صورت بگیرد چراکه خانواده در این مدت بسیار آسیب دیده است.»
وی مواد محرکزا، علایم و نشانههای آن را به طور اختصار معرفی میکند:
شیشه: آزاردهندهترین مواد توهمزاست. که به صورت پودر سفیدرنگ یا بلوریشکل با طعم تلخ که به سادگی در آب حل میشود و طریق مصرف آن انفیه، وریدی و تدخین است. شیشه باعث پرش افکار میشود یعنی در حافظه کوتاهمدت اختلال پیش میآید. ما بیمارانی داریم که سر جلسه آموزش اجازه میگیرند تا سوالی بپرسند، وقتی به آنها اجازه میدهیم، بلافاصله یادشان میرود که سوالاتشان در مورد چه بوده است. از دیگر آثار مخرب مصرف شیشه سوءظن و بدبینی شدید و ملموس است. این دسته از افراد مدام فکر میکنند که دیگران با دوربین آنها رادر نظر دارند. رفتار این دسته افراد بهشدت تهاجمی است و آنقدر درگیر توهم هستند که به اصطلاح رنگ را بو میکنند و صدا را میبینند. هر آنچه که فرد در طبیعت از آن میترسد با مصرف شیشه دیگر هراسی نسبت به آنها ندارد مثل قتل، سرقت، استفاده از چاقو و... . ممکن است افراد پس از یکبار مصرف به دلیل آنکه از دوز آمفتامین آن آگاه نیستند، منجر به مرگشان شود. ماحصل پایان استفاده از شیشه، جنون شیشه است. نکتهای که باید به آن اشاره کرد و جامعه از آن آگاه شود این است که در برخی از آرایشگاهها و بدنسازیهای غیرمجاز، شیشه بهعنوان کپسول چربیسوز فروخته میشود که در خانمها بسیار شایع است.
السیدی: از دیگر مواد توهمزاست که باعث تخریب در سیستم عصبی مغز میشود و فرد دایما در خیالات سیر میکند. این ماده به صورت قرص، کپسول و جدیدا کاغذ جذبکننده است که به شکل نوارهای باریکی که حاوی مواد الاسدی است و در میهمانیها، جوانان نوار را روی زبان میکشیدند، دیده میشود. از آنجا که این مواد باعث ترس و ایجاد رعب و وحشت میشود، افراد به صورت دستهجمعی آن را مصرف میکنند که استفاده آن در کوتاهمدت باعث اعتماد به نفس و خوشی کاذب میشود و از آنجا که به صورت خوراکی مصرف میشود به سرعت در دستگاه گوارش جذب میشود که با اولین ادرار بخش اعظمی از آن دفع میشود و بلافاصله تاثیر خود را از دست میدهد.
اکستازی: این ماده توهمزا به شکل قرص و کپسول است که میانگین سنی مصرفکنندگان طبق جدیدترین آمار بین 16 تا 27 سال است و به راحتی در دستگاه گوارش و معده جذب میشود. سرخوشی، انرژی زیاد و برانگیختگی جنسی تا 83درصد از پیامدهای مصرف این مواد است.
روش درمانی ماتریکس
پگاه بیگلری، روش ماتریکس را بهترین روش برای درمان شیشه میداند و در اینباره توضیح میدهد: «روش ماتریکس برگرفته از نام کلینیکی در ایالت کالیفرنیاست که این موسسه درصدد درمان مصرفکنندگان شیشه است. برای درمان شیشه از هیچگونه دارویی استفاده نمیشود. تمرکز این روش روی روانکاوی، شناخت احساسات، عواطف، کنترل هیجانات و رفتار درمانی است. مدیریت زمان و برنامهریزی در آموزش در این روش درمان بسیار مهم است و از آنجا که قسمتهایی از مغز آسیبدیده گاهی ممکن است گفتار درمانی هم صورت پذیرد.
در واقع ماتریکس، آموزشی است که افراد را وادار میکند که در لحظه، تصمیم اشتباه نگیرند و اینکه بهبودی بر همه چیز ارجح است. از آنجا که خیلی از معتادان شیشه علت مصرفشان را ترس از تنهایی، آینده، برقراری روابط با خانواده و دیگر ترسهای غیرواقعی میدانند که در روش ماتریکس، شناسایی ترس و هیجانات اهمیت بسزایی دارد. از دیگر آموزشها، آموزش مهارت زندگی است که به معتادان توان جرات گفتن نه را آموزش میدهند. خانواده درمانی نیز بخش مهمی از آموزش است. اگر خانواده درمانی وجود نداشته باشد تمام تلاشها برای ترک بیثمر است، چرا که خانواده باید حمایتهای مثبت خود را داشته باشد و هم وابستگی از خود نشان دهد. پدر، مادر، خواهر و براد باید از قضاوت کردن، برچسب زدن، تهدید و نصیحت کردن دست بردارند.
لغزش، شکست درمان نیست
این مدرس معتقد است: «عود یا بازگشت از وسوسه شروع میشود، سپس به مصرف و سرانجام به بازگشت و لغزش منجر میشود. وقتی فرد وارد فاز بهبودی میشود باید دانست لغزش و بازگشت، شکست درمان نیست، برگشت به عقب نیست فقط فرد درآن لحظه نتوانسته برانگیزانندهها را کنترل کند. در اینجا خانواده نقش کلیدی دارد. اگر خانواده درمانی شده باشند و تغییرات در خانواده صورت گرفته باشد، فردی که دچار لغزش میشود وقتی میبیند جایگاهش در خانواده حفظ شده است، دچار حال خوبی خواهد شد و باعث تغییر در وی میشود. خانواده باید بداند این بازگشت یک تجربه و یادگیری است نه فاجعه.»