فرارو- اواسط دهه شصت، هر خانواده ایرانی به طور متوسط 4 تا 6 فرزند داشت. نگرانی از افزایش بیرویه جمعیت، مسؤولین را وادار ساخت تا شعار «فرزند کمتر – زندگی بهتر» را تبلیغ کنند. آن زمان ایده مطلوب این بود که در سال 90، هر خانواده به طور متوسط 4 فرزند داشته باشد، ولی اکنون مشخص شده است که تعداد فرزندان در این سال، به کمتر از 2 رسیده است. از طرفی محمود احمدینژاد هم بارها شعار کافی بودن دو فرزند را زیر سؤال برده و آن را ایدهای غربی خوانده است که از ابتدا با هدف ضربه زدن به نظام اسلامی، ترویج یافت.
به گزارش سرویس اجتماعی فرارو؛ رئیس جمهور ایران به دفعات سیاست کنترل جمعیت را مورد حمله قرار داده و به صراحت اعلام کرده است که کشور ظرفیت 150 میلیون نفر جمعیت را دارد. او هر کجا فرصتی پیش آمده، مردم را به ازدیاد نسل تشویق کرده و شعار «دو فرزند کافی است» را توطئه دشمنان خوانده است.
موضع قاطع دولت
احمدینژاد اردیبهشت ماه امسال، خطاب به مردم نوده گفت: «شما باید کسری جمعیت خود را جبران کنید. ماشاالله قدیمیها خیلی بهتر از شما در این باره کار میکردند.» به این ترتیب نشان داد که همچنان بر سیاست پیشین خود استوار است و به افزایش جمعیت کشور تا مرز 150 میلیون نفر، اعتقاد داد.
در همین راستا، اعتبار مربوط به کنترل جمعیت از بودجه کشور نیز حذف شد و جسته گریخته تلاشهایی صورت گرفت تا قانونهای کنترل تعداد فرزندان، حذف یا اصلاح شود.
آیا مشکلات معیشتی مانع داشتن فرزند است؟
برخی از کارشناسان، بر این عقیدهاند که برای مقابله با بحران موجود، علاوه بر سیاستهای تشویقی باید ملزوماتی دیگری را نیز فراهم نمود و این هدف جز با مدیریت کارآمد و برنامهریزی صحیح قابل دستیابی نخواهد بود.
عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس نهم، مشکلات شغلی و معیشتی جوانان را مانعی دانسته است که اگر برطرف نشود، نمیتوان انتظار داشت که تعداد فرزندان افزایش یابد. او همچنین رفع مشکلات مسکن، درمان، تحصیل و آموزش را از جمله ضروریات اجرای این طرح خوانده است. چرا که بسیاری از مردم مشکلات معیشتی، کمبود مسکن، عوامل اقتصادی و ... را دلیل عدم تمایل به داشتن فرزند یا فرزندان بیشتر، اعلام میکنند.
مدیر کل دفتر اطلاعات آمار نیز عوامل اجتماعی و فرهنگی، تغییرات و هزینه نگهداری فرزند و افزایش هزینههای مالی و همچنین سیاست تک فرزندی و... را دلیل کاهش نرخ رشد جمعیت معرفی کرده است.
بسیاری از مردم در مورد این جمله اتفاق نظر دارند که: «از پس همین یکی – دو تا هم بر نمیآییم». اما زهرا سجادی، معاون مرکز امور زنان ریاستجمهوری این نظر را قبول ندارد و گفته است: «مگر ما برای رفاه، قیام کردیم! انقلاب اسلامی ما هدفش کسب رفاه نبود و ما باید به فکر سربلندی ایران باشیم.»
فاصله حرف تا عمل
سجادی در شرایطی که 20 درصد زنان کشور، دچار نازایی هستند، کنترل جمعیت را بیمعنا دانسته و حداقل خواسته مرکز امور زنان را حذف واحد تنظیم خانواده از دروس دانشگاهی، عنوان کرده است. البته این نظر مخالفانی نیز دارد. چرا که به نظر تعدادی از اساتید دانشگاه، واحد تنظیم خانواده کاربردهای فراوان دیگری نیز دارد و بدون تردید راه تشویق خانوادهها به داشتن فرزند بیشتر و مقابله با کاهش جمعیت، دور نگه داشتن جوانان از اطلاعات کارآمد پزشکی نیست.
مریم مجتهدزاده، رییس مرکز امور زنان نهاد ریاست جمهوری هم از طرحهای تشویقی افزایش جمعیت، همچون «کمک هزینه 50 هزار تومانی مهدکودک» و «بازاریابی اجتماعی مادری» خبر داده و اقتدار هر کشور را جمعیت آن دانسته است.
با این حال برخی جامعهشناسان بر این باورند که رشد بالای جمعیت دقیقاً به معنای توسعهیافتگی کشور نیست و برای رسیدن به این مقصود ابتدا باید زمینههای لازم فراهم شود تا بتوان به نیازهای افراد جدید جامعه پاسخ داد.
دکتر محمدجواد محمودی، رییس مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه با اینکه عقیده دارد با روند کنونی رشد جمعیت، ایرانیها منقرض میشوند و برای جلوگیری از این اتفاق، هر زن باید تا 35 سالگی، 4 فرزند به دنیا آورد، شرایطی را برای متناسبسازی باروری خانوادهها برشمرده است.
محمودی در این باره گفته است: «سیاستهای افزایش باروری در صورتی موثر است که تغییرات در همه نهادهای اجتماعی صورت گیرد. حمایت از خانوادهها به عنوان پاشنه آشیل سیاستها، بازگشت به الگوی خانواده اصیل اسلامی و پرداخت هزینه اصلاحات و تغییرات نیز در نظر گرفته شود.» و تنها در این شرایط است که در سایه اقتضائات معیشت، سلامت و فرهنگ، میتوان به ارتقاء کیفی جمعیت کشور امید بست.
چه خوب می شد از اول یارانه نمی دادند . حالا که دادند چه خوب می شد حرف از قطع آن نمی زدند .چه خوبه فاز دوم و سومی اجرا نکنند وچه خوبه یارانه کم در آ مد ها را هم اضا فه نکنند . خلاصه هر کاری از این دست می کنیم جز جنگ رو انی و تورم و گرانی چیزی در پی ندارد .اینها وقت تلف کردن و بازیگوشی و از یک جیب در آوردن و در جیب دیگر گذاشتن است .ببینید چینی ها ........و با داشتن یک چهارم جمعییت دنیا برای جوانانشان امکان ازدواج و کار و سر پناه فراهم می کنند .من دو تا جوان دارم یکی 23 سا ل و دیگری 27 سال گفتم درس بخوانید گفتند به چشم . گفتم خطا نروید گفتند به چشم . مودب با شید مسلمان با شید به حرف پدر و مادر با شید گفتند به چشم . جامعه خراب است و مواظب با شید گفتند به چشم و حالا همچون تارک ا لدنیا ها و راهبه ها گوشه اطاق خود عبادتی می کنند و دلشان نمی خواهد جایی بروند و خنده ای بر لب داشته باشند . نه کاری نه همسری نه نشاطی . من که پیش اینها خجالت می کشم. اینها خوب ها هستند که نه فراری شده اند و نه معتاد و اما در نهایت دچار افسردگی و نا بسامانی روانی می شوند و چون تعدادشان زیاد است جامعه آسیب می بیند. .اول به هر شکلی فشار را بر روی خود و جامعه کم کنیم. و فکری به حال تولید و کار و ازدواج جوانان کنیم .بستر های فعالیت و موفقیت را فراهم کنیم ودر پی آن نشاط و خوشبختی را به جامعه ارزانی کنیم به امید آن روز .