شايد در جريان زندگي روزمره و براي مردم كوچه و بازار، «سكوت» امري مقطعي، موردي يا كوتاهمدت باشد، ولي گويا اين مساله در دنياي سياست ايران براي برخي از سياستمداران تبديل به يك شغل و پيشه شده است.
وقتي كه به دنياي سياست و بازيگران آن نگاه ميكنيم، متوجه ميشويم كه برخي از آنها در حالي كه طي مقاطعي در سالهاي نه چندان دور در كانون تب و تابهاي سياسي جامعه بودند و سمتهاي حساس سياسي داشتند، حالا در سكوت فرو رفتهاند و ترجيح ميدهند در مورد مسائل جاري كشور ـ حتي مهمترين آنها ـ سكوت كنند.
به اعتقاد برخي تحليلگران، اين يكي از نشانههاي ضعف جامعه مدني و ساختار سياسي است اما شايد يكي ديگر از دلايل اصلي اين امر آن است كه آنها احساس ميكنند موضعگيري و اظهارنظرشان نميتواند تاثير چنداني در اصلاح ساختار سياسي كشور داشته باشد و به همين دليل سكوت، پيشه آنها ميشود.
صرفنظر از دلايلي كه برخي از سياستمداران را به سكوت ميكشاند، خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در سلسه گزارشهايي برخي از اين افراد را معرفي خواهد كرد. در گزارش پيش رو به معرفي برخي از روحانيوني خواهيم پرداخت كه ساليان متمادي وزنههاي تاثيرگذاري در عرصه سياست ايران بودند ولي اكنون حاشيه را بر متن ترجيح دادهاند و كمتر به «سياستورزي» مشغولند.
در تاريخ معاصر ايران روحانيون تاثير بسيار مهمي بر تحولات سياسي داشتند؛ از انقلاب مشروطه گرفته تا ملي شدن صنعت نفت و نقطه اوج اين نقش و تاثيرگذاري، تلاش براي سرنگوني رژيم شاهنشاهي و پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) بود. روحانيون بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ـ با وجود اينكه امام در ابتدا تاكيد داشت كه آنها در مسئوليتهاي اجرايي قرار نگيرند ـ ولي با گذشت زمان و با توجه به شرايطي كه پيش آمد، شاهد بوديم كه اين قشر در عرصههاي مختلف اجرايي ايران به ايفاي نقش پرداختند؛ گرچه برخي از آنها در حال حاضر با وجود سوابق و تجربياتي كه دارند از صحنه اجرايي كنار رفتهاند و ترجيح دادهاند كه از دور نظارهگر رخدادها و مسائل باشند.
يكي از اين افراد حجتالاسلام والمسلمين «علياكبر جمشيدي» معروف به علياكبر ناطقنوري است.
علياكبر ناطق نوري
وي در انتخابات رياست جمهوري سال 76 كانديداي جناح راست بود و وقتي كه در رقابت با سيدمحمد خاتمي برخلاف پيشبينيها به پيروزي نرسيد، با پذيرش شكست خود و تبريك به منتخب ملت، بار ديگر به مجلس بازگشت و به فعاليتهاي خود ادامه داد.
ناطق نوري پس از مجلس پنجم و در سالهاي استقرار دولتهاي هفتم و هشتم به تدريج از فعاليت در عرصه اجرايي كنارهگيري كرد و با توجه به ناكاميهايي كه در آن زمان جناح راست ـ يا به تعبير امروزيتر، اصولگرايان ـ در رقابت با اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري هفتم و هشتم، مجلس ششم و شوراهاي شهر و روستا بويژه در تهران متحمل شده بودند، تلاشي براي سازماندهي جريان اصولگرا را آغاز كرد كه منجر به ايجاد شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي شد.
او نقش زيادي در پيروزي اصولگرايان در مجلس هفتم و دومين انتخابات شوراي شهر تهران داشت. در انتخابات رياستجمهوري نهم نيز با توجه به اينكه تعدادي از اصولگرايان كانديدا شده بودند، براي ايجاد وحدت در اين جريان تلاش كرد اما بينتيجه ماند و برخي از كانديداهاي اصولگرا ديدگاه و مكانيزمش را مورد سوال قرار دادند و آن را نپذيرفتند.
شايد همه اين اتفاقات موجب شد كه ناطقنوري ترجيح دهد از اين عرصه نيز كنارهگيري و اصولگرايان را به حال خود رها كند.
اين فعال سياسي دهههاي شصت و هفتاد، در سالهاي اخير سكوت را در پيش گرفته تا حتي با اهالي رسانه نيز ديدار چنداني نداشته باشد.
اما رقابتهاي رياست جمهوري دهم و مباحثي كه در طول مناظره بين محمود احمدينژاد و ميرحسين موسوي در مورد ناطق نوري و هاشمي رفسنجاني مطرح شد، دوباره نام او را سر زبانها انداخت. ناطقنوري با اعضاي جامعه روحانيت مبارز نيز در مورد انتخابات رياستجمهوري دهم و حمايت از يكي از كانديداهاي مطرح در اين عرصه دچار اختلاف شد و پس از اين اختلاف بود كه ديگر در جلسات جامعه روحانيت مبارز هم شركت نكرد.
او در نهم آذر 1390 در گفتوگويي با يكي از رسانهها تاكيد كرد ديگر تمايلي به همكاري با جامعه روحانيت مبارز ندارد و فعاليتهايش در اين راستا مسكوت است. گرچه برخي اعضاي جامعه روحانيت تلاش كردند كه ناطقنوري را بار ديگر به اين تشكل بازگردانند ولي او بر موضع خود پافشاري كرد و همچنان در جلسات اين تشكل روحاني حضور پيدا نميكند.
ناطقنوري در انتخابات دور اول مجلس نهم در حالي كه راي خود را در مسجد آبكوه فرمانيه به صندوق ميانداخت، در سخنان كوتاهي بر حضور حداكثري مردم تاكيد كرد و در حاليكه ساير اعضاي جامعه روحانيت از ليست جبهه متحد اصولگرايان حمايت ميكردند، او بدون حمايت كردن از ليست خاصي ترجيح داد كه در اين عرصه هم سكوت كند.
از اتفاقات ديگري كه در سال گذشته موجب شد نام وي در رسانهها مطرح شود، سخنراني او در هفتمين اجلاس مجمع عمومي اتحاديه بينالمجالس كشورهاي اسلامي بود. ناطق كه خود يكي از موسسان اجلاس بينالمجالس است، به همراه لاريجاني در اين اجلاس ـ كه در اندونزي برگزار شده بود ـ شركت كرد. او در سخنراني خود در اين اجلاس به ارائه تحليلي از بيداري اسلامي در منطقه و انتقاد از استبداد حاكمان سعودي پرداخت كه منجر به ترك جلسه از سوي نمايندگان دولت سعودي شد.
ناطقنوري در بين برخي از اصلاحطلبان نيز داراي مقبوليت است و حتي برخي از تحليلگران معتقدند كه اگر در انتخابات سال 92 كانديدا شود، برخلاف سال 76 مورد حمايت برخي از جريانات اصلاحطلب قرار ميگيرد. در دوازدهم ارديبهشت سال 91 به مناسبت روز كارگر و به دعوت محمدرضا تابش ـ نماينده اصلاحطلب مردم اردكان در مجلس شوراي اسلامي ـ به يزد رفت و در سفر دو روزه خود به اردكان از برخي از پروژههاي صنعتي اين شهرستان بازديد و در جمع مديران اين شهرستان سخنان كوتاهي ايراد كرد.
ناطقنوري كه برخي وي را پدر پارلمان ايران ميشناسند، داماد سيدهاشم رسولي محلاتي است، به ورزش زورخانهاي علاقهمند است و چندي پيش هم در برخي سايتها عكسهايي از حضور وي در زورخانهاي در شهرستان نور منتشر شد و برخي از علاقهمندان اين ورزش از او به عنوان پهلوان ناطقنوري ياد ميكنند.
ناطقنوري با احمدينژاد و دولت وي اختلافنظرهايي دارد. اين اختلاف تا جايي است كه در هفتم خرداد 1391 در مراسم افتتاحيه مجلس نهم، وقتي احمدينژاد براي سخنراني در جايگاه ويژه قرار گرفت، جلسه را به تندي ترك كرد و نشان داد كه همچنان به دلايل مختلف از احمدينژاد گلهمند است.
نفر بعدي فهرست سكوتكنندگان، آيتالله هاشمي عراقي معروف به شاهرودي رييس سابق دستگاه قضاست.
هاشمي شاهرودي
محمود هاشمي شاهرودي كه در سال 78 وقتي رياست دستگاه قضايي را از آيتالله يزدي تحويل ميگرفت اعلام كرد ويرانهاي را تحويل گرفته است، به مدت 10 سال بر اين مسند تكيه زد و از مرداد 88 جاي خود را به آيتالله آملي لاريجاني سپرد.
وي در حال حاضر جزو فقهاي شوراي نگهبان و رييس هيات عالي حل اختلاف و تنظيم روابط قواست و به نظر ميرسد با انتشار رساله عمليه تحت عنوان «منهاج الصالحين» و راهاندازي رسمي پايگاه اطلاعرساني دفترش، مرجعيت خود را رسما اعلام کرده است و حتي برخي اين مساله را مطرح كردهاند كه او جانشيني براي آيتالله سيستاني خواهد بود.
گفته ميشد شاهرودي پس از پايان رياستش بر قوه قضاييه تصميم دارد كه به مشهد يا نجف برود و در آنجا اقامت گزيند اما احتمالا از تصميم خود منصرف شده، چراكه فعلا بين تهران و قم در رفت و آمد است.
هاشمي شاهرودي سياستمداري ايراني است كه در نجف به دنيا آمده و براي مدتي رياست مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق را بر عهده داشته و در حزب الدعوه عراق نيز عضويت داشته است.
آنچه كه چندي پيش موجب شد نام هاشمي شاهرودي در رسانهها مطرح شود، انتخاب محمدشريف ملكزاده (مشاور احمدينژاد و از نزديكان مشايي) به عنوان مشاور اجرايي بنياد فقه و معارف اهل بيت بود. بعدا اعلام شد كه ملكزاده پيش از اين، در دفتر آيتالله شاهرودي بوده و از اين طريق سابقه آشنايي با او را داشته است.
آخرين موضعگيري هاشمي شاهرودي در عرصه عمومي، به انتخابات مجلس نهم برميگردد كه در آنجا در مورد اهميت مشاركت مردم در انتخابات صحبت كرده بود اما سايت اطلاعرساني وي آخرين سخنراني درسهاي خارج فقه ايشان را (تا لحظه انتشار اين گزارش) در تاريخ 22 تير ماه 91 منتشر كرده است.
نفر بعدي در اين ليست، كسي نيست جز آيتالله عباس واعظ طبسي.
واعظ طبسي
او در سال 1314 در مشهد مقدس به دنيا آمد و از زمان پيروزي انقلاب تاكنون توليت آستان قدس رضوي را برعهده دارد. نمايندگي ولي فقيه در استان خراسان رضوي، عضويت در مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام، از ديگر مسئوليتهاي اين روحاني باسابقه است.
واعظ طبسي در سال 1361 از سوي سازمان مجاهدين خلق مورد سوءقصد قرار گرفت ولي جان سالم بهدر برد. در نشريات خارجي از او به عنوان يكي از متمولترين اشخاص در ايران نام برده شده است.
او كه از سن 12 سالگي با سياست آشنا شد و دوران قبل از انقلاب به خاطر فعاليتهاي سياسياش مدتي ممنوعالمنبر بود و به زندان رفت، به لحاظ برخي نظرات و تفكرات، نزديكي خاصي به هاشميرفسنجاني دارد و هرساله نيز در ايام عيد نوروز، ميزبان مقام معظم رهبري است.
واعظ طبسي كسي است كه در سال 1386 بعد از فوت آيتالله مشكيني به عنوان يكي از گزينههاي رياست مجلس خبرگان رهبري مطرح بود؛ گرچه در آخر كار آيتالله هاشميرفسنجاني با انتخاب اعضا به رياست اين مجلس انتخاب شد.
مديركل صداوسيماي خراسان رضوي چندي پيش خبر داده بود كه قرار است از زندگي آيتالله واعظ طبسي مستندي ساخته شود. وي مدتهاست ترجيح داده در مورد مسائل كلان كشور سكوت كند و اظهارنظري نداشته باشد.
در سال 1387 «عباس پاليزدار» در دانشگاه بوعليسيناي همدان اتهاماتي را متوجه وي و فرزندش «ناصر واعظ طبسي» كرد؛ موضوعي كه هيچگاه اثبات نشد و بعد از آن عباس پاليزدار به جرم اخلال در امنيت ملي و تشويش اذهان عمومي، بازداشت شد.
حسن فريدون روحاني متولد 21 آبان 1327 در سرخه سمنان، عضو مجلس خبرگان رهبري، مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي عالي امنيت ملي از جمله ديگر افراد اين فهرست است.
حسن روحاني
او سابقه عضويت در پنج دوره مجلس شوراي اسلامي را دارد و در زمان هاشميرفسنجاني و سيدمحمد خاتمي، دبير شوراي عالي امنيت ملي بود؛ گرچه بعد از روي كار آمدن دولت نهم، احمدينژاد انتقاداتي را نسبت به عملكرد وي در ارتباط با موضوع هستهاي ايران وارد كرد.
حسن روحاني كه دكتراي حقوق از دانشگاه گلاسگوي بريتانيا دارد و گفته ميشود كه در آبان سال 1356 براي نخستينبار لقب امام را براي آيتالله روحالله خميني(ره) به كار برد.
روحاني از سال 1371 رياست مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام را برعهده داشته است.
حسن روحاني عضو جامعه روحانيت مبارز است اما او هم مانند ناطق نوري مدتي است كه در جلسات جامعه روحانيت شركت نميكند. در هشتم فروردين سال 1391 در آستانه انجام مذاكرات ايران با گروه 1+5، سفري به اتريش داشت. برخي رسانهها اين سفر را با توجه به سابقه وي، مرتبط با مذاكرات ايران با گروه 1+5 دانستند در حالي كه دفتر وي اين موضوع را تكذيب كرد و اين سفر را يك سفر خانوادگي دانست؛ چراكه دختر حسن روحاني به همراه همسر خود در اين كشور حضور دارند.
از جمله مباحثي كه در طي روزهاي اخير موجب شد نام حسن روحاني باز هم در رسانهها مطرح شود، انتشار خاطرات هستهيي وي در قالب كتابي تحت عنوان «امنيت ملي و ديپلماسي هستهيي» بود كه دقيقا اين كتاب در زمان مذاكرات ايران با گروه 1+5 در استانبول و بغداد منتشر شد.
برخي از سايتهاي اصولگرا، به اين كتاب انتقاد كردند و اظهار داشتند كه او برخي از واقعيتها را به درستي عنوان نكرده است. او كه در اين كتاب خاطرات 16 سال فعاليت خود در شوراي عالي امنيت ملي را منتشر كرده، مورد انتقاد برخي از سياسيون نيز قرار گرفت؛ از جمله اينكه برخي سايتها اين خبر را منتشر كردند كه غلامرضا آقازاده در جلسه تشخيص مصلحت نظام از محتواي اين كتاب انتقاد كرده است. اما اين سخنان و انتقادها تاكنون با پاسخي از سوي حسن روحاني مواجه نشده است.
آخرين سخنراني روحاني مربوط به مراسم بزرگداشت شهيد عباسعلي ناطق نوري و شهداي هفتم تير بود كه در مصلاي شهرستان نور برگزار شد و از تهمتزني و تخريب چهرهها انتقاد كرد.
از حسن روحاني به عنوان يكي از كانديداهاي احتمالي انتخابات رياست جمهوري يازدهم ياد ميشود. در همين ارتباط، حجتالاسلام والمسلمين علي عسگري از نزديكان روحاني به خبرنگار ايسنا گفته كه "من از ايشان در اين ارتباط سوال كردم و ايشان اظهارنظري نكردهاند".
شايد بتوان در اين فهرست نامهاي ديگري از جمله آيتالله موسوي بجنوردي، آيتالله دري نجفآبادي، حجتالاسلام والمسلمين محسن قمي و حجتالاسلام والمسلمين امام جماراني را اضافه كرد.
در بخشهاي بعدي اين گزارش، به بررسي نامهايي از طيفهاي ديگر سياستمداران خاموش خواهيم پرداخت.