bato-adv
کد خبر: ۱۱۹۱۷

زن جوان در آتش بدبيني سوخت

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۱۱ خرداد ۱۳۸۷

بدبيني زن جوان به شوهرش جدالي را آغاز کرد که به مرگ اين زن در ميان شعله هاي آتش انجاميد.

اين حادثه ساعت 23 شامگاه 7 خردادماه در نجف آباد اصفهان به وقوع پيوست و ماموران سازمان آتش نشاني پس از آنکه از وقوع حريق در يک منزل مسکوني مطلع شدند به سرعت خود را به آنجا رساندند و پس از 20 دقيقه توانستند آتش را مهار کنند. در ادامه زن و شوهري که در ميان شعله ها گرفتار شده و سوخته بودند، به بيمارستان انتقال يافتند و بعد از آنکه کارشناسان بررسي علل حريق، تشخيص دادند آتش سوزي در اين خانه عمدي بوده است، ماموران نيروي انتظامي نيز وارد ماجرا شدند تا به تحقيقات درباره علت هاي وقوع اين حادثه بپردازند. يکي از همسايه هاي معصومه و حميد - زوج مجروح- در توضيح مشاهدات خود به ماموران گفت؛ ساعت 10 شب بود که صداي فرياد و دعواي حميد و زنش را شنيدم و نيم ساعت بعد با فريادهاي معصومه که درخواست کمک مي کرد از خانه بيرون آمدم و به کمک ساير همسايه ها از ديوار خانه بالا رفتيم و ديديم زن جوان در حالي که دستانش خون آلود است به اطراف مي دود و کمک مي خواهد. او فرياد مي کشيد سوختم، سوختم.

در حالي که پليس تلاش مي کرد علت وقوع آتش سوزي را دريابد در ديگر سو کوشش پزشکان براي نجات جان معصومه بي ثمر ماند و اين زن که دچار 90 درصد سوختگي شده بود، جان باخت. با مرگ زن جوان پرونده حساس تر از پيش شد و اين بار به دستور بازپرس شعبه دوم دادسراي نجف آباد کارآگاهان جنايي پيگيري پرونده را بر عهده گرفتند. آنان پس از ورود به خانه حميد و معصومه جوان متوجه شدند شب حادثه صداي تلويزيون بسيار بلند بوده و فقط يکي از آن دو شام خورده است. اين دو نکته نشان مي داد زوج جوان به خاطر درگيري و مشاجره به همراه هم شام نخورده و صداي تلويزيون را نيز بالا برده بودند تا داد و فريادهاي آنها به گوش همسايگان نرسد. در ادامه يک گالن چهار ليتري حاوي بنزين نيز در حياط خانه پيدا شد.در اين مرحله يکي از شاهدان عيني حريق مرگبار به پليس گفت؛ معصومه در آخرين لحظات حيات در حالي که به سختي حرف مي زد مرتب مي گفت اشتباه کردم، اشتباه کردم.تمامي اين شواهد از وقوع درگيري شديد بين زوج جوان حکايت داشت، به همين خاطر حميد تحت بازجويي قرار گرفت و در حالي که در وضعيت نامناسبي قرار داشت و پراکنده گويي مي کرد، گفت؛ از دست زنم چه بايد مي کردم. او مرا متهم مي کرد زن دوم گرفته ام. شب ها من را مورد بازخواست قرار مي داد و مي پرسيد چرا دير رفتي، چرا دير آمدي و هزاران سوال ناراحت کننده ديگر که صبرم را لبريز کرد.در شرايطي که اين مرد هنوز قادر به بازگو کردن واقعه نبود، کارآگاهان به تحقيق درباره زندگي زناشويي حميد و معصومه پرداختند و پي بردند معصومه قبلاً يک بار ازدواج کرده و با خاطره يي تلخ از شوهرش جدا شده و سپس به عقد حميد درآمده بود. طبق اطلاعات موجود زندگي مشترک حميد و معصومه تا مدت ها در شرايط آرماني بود و آن دو در کنار فرزندان شان در صميميت زندگي مي کردند اما به تدريج زن جوان با توجه به تجربه گذشته اش نسبت به شوهر دوم خود نيز بدبين شد و اختلاف ميان آنها شکل گرفت.

پس از به دست آمدن اطلاعات اوليه و بهبودي نسبي حميد، مرد جوان مورد بازجويي هاي دقيق قرار گرفت و در تشريح نحوه وقوع حادثه گفت؛ آن روز ساعت هشت صبح به محل کارم رفتم و حدود چهار بعدازظهر به منزل بازگشتم. پس از آن به همراه معصومه به خانه خواهرزنم که ما را دعوت کرده بود، رفتيم و ساعتي بعد براي شام به خانه خودمان بازگشتيم. در اين هنگام موبايل من زنگ خورد و ناگهان معصومه از کوره در رفت. او شروع به داد و فرياد کرد و گفت من ازدواج مجدد کرده ام. هر چه به وي توضيح دادم شکش بي دليل است اعتنايي نکرد و در همان حالت خشم و عصبانيت به حياط رفت، گالن چهار ليتري بنزين را برداشت و مجدداً بازگشت. او جلوي چشم هاي من بنزين را روي خودش ريخت و با کبريتي که در دست داشت مرا تهديد کرد. من به شدت ترسيده بودم اما اشتباه کردم، ظرف بنزين را برداشتم و باقي مانده آن را روي خودم ريختم و به معصومه گفتم اگر به من شک داري من هم خودم را مي سوزانم.حميد ادامه داد؛ معصومه به حمام رفت و در را پشت سرش بست. من که عصبي بودم به آشپزخانه رفتم پاکت سيگارم را پاره کردم با فشار در حمام را گشودم و همسرم را که پشت در نشسته بود، مشاهده کردم. سپس کاغذي را که در دست داشتم داخل آبگرمکن کردم که ناگهان خودم آتش گرفتم و سپس حريق به همسرم سرايت کرد. من فوراً از آنجا خارج شدم و خودم را نجات دادم. معصومه مرتب به اين طرف و آن طرف مي دويد و کاري براي نجات از دستم برنيامد.به گزارش پايگاه اطلاع رساني عبرت پس از اظهارات اين مرد پرونده براي رسيدگي به دادگاه کيفري استان اصفهان ارجاع شد.

در همين حال سيدضياءالدين فائق آسيب شناس اجتماعي درباره اين حادثه گفت؛ شک و بدبيني مقدمه بسياري از معضلاتي است که خانه و خانواده را تحت تاثير خود قرار مي دهد.براي اينکه يک زن متوجه فاصله گرفتن همسرش از زندگي مشترک شود، نشانه هاي زيادي وجود دارد که مهم ترين آنها قطع گفتمان بين زوجين و پس از آن اختلالات جنسي است.شک و ترديدهاي بي مورد بدون آنکه نشانه و علامتي در ميان باشد موجب فاصله گرفتن زن و مرد از يکديگر مي شود، رابطه زناشويي را با مخاطره روبه رو و فاصله آنها را زياد مي کند و چنين مساله يي طبعاً موجب بروز وسواس بين زن و شوهر مي شود.

فائق افزود؛ مهم ترين کاري که در چنين مواقعي بايد صورت پذيرد و متاسفانه در جامعه ما به آن بي توجهي مي شود، گرفتن مشاوره از افراد متخصص است. به عبارتي وقتي فرد دچار اين گونه وسوسه ها و شبهات مي شود به جاي رفتن پيش فالگير و طالع بين و دوستان ناآگاه که ممکن است او را به سويي نامناسب سوق دهند بايد به شخصي مراجعه کند که اولاً از بي طرفي برخوردار باشد و ثانياً با دانش بتواند زن را راهنمايي کند. بسيار ديده شده زني که دچار مشکلات زيادي با همسرش است، تصور مي کند شوهرش تغيير کرده، به او بي توجه است، از مشکلات خانواده دچار تاثر نمي شود و... زن به دنبال اين تفکرات جوياي راهنمايي مي شود و با اين باور که بايد از آشناياني که خود نيز داراي چنين تجربيات تلخي هستند، استفاده کند اين کار را انجام مي دهد که عواقب بدي در پي دارد.

اين آسيب شناس ادامه داد؛ وقتي شما از چنين فردي مطالبه راهنمايي مي کنيد و از او کمک فکري مي خواهيد با بهره گرفتن از تجربيات شخصي خودش به شما پاسخ مي گويد و با مقايسه شرايط خودش و فرد مراجعه کننده نسخه هاي نادرستي را ارائه مي کند و با شنيدن اين نوع راهنمايي ها است که شک ها افزايش مي يابد و هر حرکتي رنگ آن چيزي را مي گيرد که فرد در باور خود دارد.در چنين شرايطي هر کاري، هر رابطه يي، هر حرف زدني و هر زنگ تلفن براي شخص به يک اعلام خطر تبديل مي شود، حال آنکه مشاور آگاه و فردي که بدون داشتن منفعتي در حال راهنمايي است بدون مکاشفه در جزييات آزاردهنده با بروز دادن علائمي که مي تواند شخص را از انفعال و نگراني خارج سازد و ايجاد زمينه هاي مثبت انديشي، فرد را از انديشه هاي وسواس گونه و ترديد برانگيز جدا مي کند.

فائق خاطرنشان مي کند؛ ممکن است بين آنچه مشاور به فرد پيشنهاد مي کند و رفتار همسر آن شخص تفاوت هايي وجود داشته باشد اما گاهي استفاده از همين توصيه ها مي تواند فرد را از ناراحتي هاي روحي و رواني نجات دهد و وي موفق شود توجه همسرش را جلب و او را به سمت خودش هدايت کند. به هر حال در بدترين شرايط نيز نبايد تصميمي مانند معصومه گرفت؛ اين مورد يک هشدار به زنان است تا هيچ گاه و در بدترين شرايط هم راه هاي معقول را رها نکنند و به سراغ اعمالي که مرگ را در پي دارد، نروند چرا که با چنين رفتاري نه تنها چيزي عوض نمي شود بلکه بسياري از مسائل جديد هم رخ مي دهد.اين آسيب شناس اجتماعي تاکيد مي کند؛ در شرايط بحراني اگر اقداماتي مانند مشاوره، مصالحه، صبوري و همکاري نتيجه نداد و دعواها شدت گرفت قطعاً درگيري، نزاع، کشتن و کشته شدن، خيانت و البته ادامه دادن به اين زندگي و به قول معروف سوختن و ساختن صحيح نيست و بايد راه معقول تري را که قانون مسيرش را باز گذاشته است، انتخاب کرد.
مجله خواندنی ها