روابط ایران و عربستان همواره در فراز و نشیب بوده و هست. اما در اینباره معتقدم بنا به دلایلی و وجود ویژگیهایی ضروری است در حوزه سیاست خارجی به گونهای با این کشور رفتار و تعامل داشته باشیم که روابط فیمابین تحت هر شرایطی و به هر شکلی حفظ شود.
نخستین ویژگی عربستان سعودی میزبانی خانه خدا و وجود مکه مکرمه و مدینه منوره دو مکان مقدس برای مسلمانان و قابل توجه برای جهان اسلام در این کشور است که یک نوع موقعیت سوقالجیشی به عربستان داده است.
دومین ویژگی مربوط به جایگاه این کشور در حوزه انرژی است. عربستان دارای بزرگترین ذخایر انرژی و بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان است.
سومین ویژگی عربستان به نگاه و رویکرد این کشور نسبت به تحولات جهان باز میگردد. عربستان به طور مستقیم و غیرمستقیم حمایتکننده بسیاری از جریانات و تحولات سیاسی در جهان است. این ویژگیها به عربستان از منظر ژئوپلیتیک موقعیت غیرقابل انکاری داده است.
از این رو در حوزه سیاست خارجی و در روابط دوجانبه با عربستانسعودی باید به این پارامترها توجه ویژهای داشت. اساسا در سیاست صفر و یک و سیاه و سفید نداریم. در این حوزه هیچ چیزی مطلق نیست. با درک این شرایط و ویژگیها باید به ضرورت و اهمیت شناخت دقیقتر و عمیقتر نسبت به همسایگان دست یابیم و تصور نکنیم هر آنچه که برای ما خوب است برای همسایگان ما هم خوب است. همانطور که کشورهای مختلف در مناسبات و روابط دوجانبه موظف و مکلف هستند تا به خطوط قرمز ما احترام بگذارند بهتر است ما هم به خطوط قرمز آنها توجه کنیم.
ممکن است حتی ما نسبت به خطوط قرمز آنها در سیاستهای کلی نظام ملاحظاتی داشته باشیم ولی امر واضح این است که اگر آن خطوط قرمز را به رسمیت نمیشناسیم حداقل به آن احترام بگذاریم. یکی از مهمترین الزامات کار سیاسی داشتن سعهصدر است.
در روابط بینالملل نباید حرفها و واکنشها به سادگی بر روابط دو جانبه کشورها تاثیر بگذارد. از این روی ضروری است که مسایل و اختلافنظرهای موجود میان دو کشور از طریق تعامل و مفاهمه حل و فصل شود و نباید اجازه داد که این اختلافنظرها به کدورت تبدیل شود و این فرصت را به کشورهایی داد که علاقهمند تیره و تار شدن روابط میان ایران و عربستان هستند.
جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در اوپک و در جهان اسلام دارای منافع مشترک هستند. هردو کشور هم از بنیانگذاران اوپک و همدارای جایگاه قابل اعتنا در جهان اسلام هستند. بنابراین خوب است این رابطه به هر شکل ممکن به تعادل برسد.
البته تلاش برای ایجاد تعادل در روابط دو جانبه نه به معنای تندادن به مماشات بلکه به معنای افزایش سعهصدر به منظور افزایش تعاملات است. نکته دیگر آنکه بنده معتقدم برخلاف آنچه که کشورهای جهان عرب در ظاهر نشان میدهند در باطن چندان علاقهمند نیستند روابطشان با جمهوری اسلامی ایران دچار تنش شوند.
آنها در مجموع خواستار برقراری نوعی تعامل مبتنی بر احترام متقابل و حفظ منافع مشترک در روابطشان هستند که باید با شناخت معذوریتها و محدودیتهای این کشورها به چنین رابطهای دست یافت. اساسا شناخت عمیق و دقیق میتواند گامی موثر در کاهش اختلافات باشد. این در حالی است که به هر حال هستند گروههایی درون حاکمیت کشورهای عربی که خواستار تیره و تار شدن روابط با ایران هستند اما از یک سو این عقیده غالب در این کشورها نیست و از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نباید فرصت تحقق آرزوی آنها را فراهم کند و این گروهها را در موقعیت تصمیمگیری این کشورها، دست برتر قراردهد.
لذا ضروری است با سعهصدر بیشتر تلاش برای تعامل بیشتر به منظور کاهش اختلافات و سوءتفاهمات رابطه میان دو کشور را به یک رابطه پایدار تبدیل کنیم تا از کنار این رابطه دو کشور به منافع مورد نظر خود دست یابند.