فرارو- دکتر نعمت الله عبدالرحیم زاده؛ شاید بیش از هر کس دیگری این کوفی عنان، نماینده سازمان ملل در سوریه، باشد که از خبر کشتار در روستای تریمسه از استان حماء سوریه جا خورده است.
او گفته که از اخبار مربوط به این کشتار «شوکه و منزجر» شده است و حق دارد که این را بگوید چون به نظر میرسید او در اجلاس ژنو توانست توافق اولیه قدرتهای بینالمللی را برای تشکیل دولت وحدت ملی در سوریه به دست آورد و همین چند روز پیش بود که به کشورهای منطقه سفر کرد تا گامی برای پیش بردن طرح صلح خود برداشته باشد.
این کشتار تا اندازه زیادی طرح صلح او را به خطر انداخته هر چند که قبل از این هم جز شبحی از آن باقی نمانده بود. او اوایل امسال طرح صلح شش مادهای خود را مطرح کرد و با وجود موافقت حکومت سوریه و معارضان مسلح اما هیچگاه به طور کامل رعایت نشد و حتی ناظران سازمان ملل که در چارچوب این طرح روانه سوریه شدند تا بر اجرای آتشبس نظارت کنند، از حدود یک ماه قبل فعالیت خود را به دلیل ادامه خشونتها متوقف کردند.
طرح صلح عنان حداقل در این یک ماه فقط روی کاغذ بود و هیچ نتیجه عینی نداشته است. نکته جالب توجه در اینجا است که هیچ یک از طرفین درگیری و حامیان آن به صورت علنی با طرح او مخالفت نکردهاند و در ظاهر امر همه موافق اجرای آن هستند. پس، چرا طرح صلح عنان موفق نبوده است؟
جواب به این پرسش از جهات مختلفی ميتوان داد اما به صورت مشخص یک نکته مهم در پاسخ به آن مطرح است و آن جایگاه سوریه در نقشه سیاسی قدرتهای بینالمللی است. جایگاه سوریه در این نقشه حکم نقطه تقابل منافع قدرتهای بینالمللی را دارد که نه تنها به منافع منطقهای بلکه حتی به منافع فرامنطقهای آنها مربوط میشود.
به عبارت دیگر، سوریه در نقطهای قرار گرفته که منافع روسیه و چین از یک سو و آمریکا و متحدان غربی آن از سوی دیگر در برابر هم قرار گرفتهاند و همین امر نیز باعث شده تا این کشورها بحران سوریه را از جهتی به طور کامل مخالف طرف دیگر ارزیابی کنند. برای درک بهتر این تقابل باید به دو نکته اساسی توجه داشت؛ نخست موقعیت ژئوپولتیک سوریه و دوم تحولات یک سال و نیم اخیر در جهان عرب.
آبهای ساحلی مدیترانه از یک سو و مرزهای سوریه با کشورهای ترکیه، عراق، اردن، اسرائیل و لبنان از سوی دیگر، موقعیت خاص ژئوپولتیک به این کشور داده که باعث میشود تا نه تنها به جهت منطقه خاورمیانه، بلکه از جهت سه حوزه شمال آفریقا، اروپا و غرب آسیا اهمیت خاصی داشته باشد.
سوریه به دلیل این موقعیت خاص ژئوپولتیک است که برای روسیه صرف یک متحد معمولی به شمار نمیآید بلکه روسیه این کشور را متحد استراتژیک خود میداند. برای مثال، پایگاه دریایی بندر طرطوس سوریه برای روسیه اصلیترین مقر نظامی این کشور در دریای مدیترانه است که امکان رفت و آمد ناوگان دریایی روسیه به حوزه مدیترانه تا اقیانوس اطلس و حتی اقیانوس هند را میدهد.
این مورد و موارد دیگری از جمله سپر دفاع موشکی غرب و نقش سوریه در برابر آن از موضوعاتی است که برای روسیه اهمیت اساسی دارد و به دلیل همین موارد است که روسیه از این کشور در برابر بحران فعلی حمایت میکند تا عمق استراتژیک خود را به جهت منطقهای و فرامنطقهای حفظ کند.
در مقابل، آمریکا و متحدان غربی آن نیز به این موقعیت سوریه توجه دارند که در صورت سقوط حکومت این کشور میتوانند این موقعیت را از چنگ روسیه خارج کرده و به این وسیله، ضربه اساسی به نفوذ روسیه در منطقه وسیعی از غرب آسیا تا شمال آفریقا و حتی اقیانوس اطلس بزنند.
این موضوع با توجه به تحولات جهان عرب معنای خاصی پیدا کرده است. روسیه و به صورت مشخص شخص ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، تحولات یک سال و نیم جهان عرب را در جهت منافع آمریکا و متحدان غربی آن ارزیابی میکند و قبل از شروع این دور از ریاست جمهوریاش مخالفت خود را با استفاده ابزاری و یکجانبه غرب از تحولات جهان عرب بیان کرده بود که به نظر وی، باعث برهم زدن توازن بینالمللی شده است.
این نکات مختصر تا اندازهای تقابل عمیق چین به عنوان متحد روسیه با آمریکا و متحدان غربی آن بر سر سوریه را نشان میدهد که هر دو طرف سعی میکند با تصرف این کشور طرف دیگر را از گود خارج کند. این تقابل در حال حاضر به صورت دو قطعنامه پیشنهادی در شورای امنیت سازمان ملل نمودار شده است.
دو قطعنامه یکی از طرف روسیه و دیگری از طرف کشورهای غربی است. گرچه هر دو قطعنامه به منظور تمدید ماموریت ناظران سازمان ملل در سوریه تنظیم شده اما محور هر یک از آنها برعکس دیگری است. محور قطعنامه پیشنهادی روسیه بر اساس ادامه روند گفتگو و یافتن راهحل مسالمتآمیز است و محور قطعنامه پیشنهادی کشورهای غربی بر محور اولتیماتوم به کشور سوریه و ایجاد راهی برای مداخله نظامی در این کشور است.
روسیه با این قطعنامه پیشنهادی نشان داده که همچنان به دنبال حفظ نظام موجود در سوریه است و در دو جهت این هدف را دنبال میکند، نخست با حضورش در شورای امینت و دوم از طریق ایجاد ارتباط با گروههای معارض سوری. لازم به ذکر است که دوره ریاست جمهوری بشار اسد تا 2 سال دیگر تمام میشود و به نظر میرسد که روسیه میخواهد حداقل تا این زمان او و نظام سیاسی سوریه را حفظ کند. قطعنامه پیشنهادی روسیه بر مبنای این هدف تنظیم شده و آنچه که در جهت دیگر به این هدف کمک میکند در عدم انسجام در بین گروههای معارض سوری است.
نشستهای متعدد گروههای معارض سوری و به خصوص نشست اخیر قاهره نشان داد که در بین گروههای معارض آن میزان از وحدت نیست تا با هم جبهه واحدی را علیه نظام سوریه ایجاد کنند. با وجود این که گفتگوی روسیه با عبدالباسط سیدا و هیئت شورای ملی سوریه به عنوان اصلیترین گروه معارض سوری بینتیجه ماند اما این پایان کار نیست و نمیتوان دیدار و گفتگوهای احتمالی روسیه با دیگر گروههای معارض را نادیده گرفت.
آمریکا و متحدان غربی آن با محور فشار و یافتن راهی برای مداخله نظامی قطعنامه پیشنهادی را مطرح کردهاند و روشن است که با تشدید خشونتها میتوانند بهتر در این محور پیش بروند. کشورهای ترکیه، قطر و عربستان به عنوان عوامل منطقهای آمریکا با حمایت مالی و تسلیحاتی معارضین تنور خشونت در سوریه را گرم نگهداشتهاند و حتی واقعه سقوط جنگنده ترکیه، این کشور را به یک قدمی جنگ با سوریه کشاند.
در این میان، آنچه که بیش از هر چیز راه کشورهای غربی را برای مداخله نظامی در سوریه باز میکند در وقایعی همانند کشتار روستای تریمسه است. این که عوامل این کشتار چه کسانی بودهاند با تبلیغات هر دو طرف مخدوش خواهد شد به همان صورتی که در کشتار حدود یک ماه و نیم پیش شهرک حوله چنین شد. به هر حال، کوفی عنان از این کشتار شوکه شده اما او به خوبی میداند که طرح صلحش بیش از طرفهای درگیر در سوریه، قربانی منافع قدرتهای بینالمللی است که اجازه یافتن راهی مسالمتآمیز در سوریه را نمیدهند.