bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۱۸۱۴۲

حکایت عجیبی است داستان ما

تاریخ انتشار: ۱۴:۳۸ - ۱۸ تير ۱۳۹۱
 مطلب زیر را آقای علیرضا برهانی‌نژاد، جانباز هفتاد درصد قطع نخاع، برای فرارو ارسال کرده‌اند


انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با نگاهی آرمان گرا در ذهن بسیاری چشم اندازی زیبا از آینده بوجود آورد که تجسم آن نیز موجب شعف و شادی بود! هرچند به دلایل عدیده  حرکت در جهت نیل به آن مقاصد با اخلال مواجه شد که مواردی نیز خارج از اراده ما بود ولی آنچه که مایه تاسف و عبرت است استحاله فکری وعقیدتی می‌باشد که موجب گردید در ابعاد گوناگون شاهد سیاست‌های متناقص و گاهاً متضاد با آنچه که قرارمان بود ، باشیم.

به نظر می‌رسد تغییر ارزشها مهم ترین دگرگونی است که به مرور موجب شده است در این ایام شاهد ناهنجاری هایی باشیم که دل هر دوستدار انقلاب را به درد آورده و مع الاسف ادامه این روند بی شک روز به روز ما را از چشم اندازی که مقصدمان بود دورتر خواهد کرد.

افراط و تفریط در سه دهه گذشته نشان از بی برنامگی و یا عدم تقید به برنامه هاست.

هر دولتی که بر سرکار آمد برای خود اولویت‌هایی قرار داد که در دولت بعدی التزامی به آن وجود نداشت و اهداف دیگری را دنبال نمود و تعارض بین خواسته‌ها و سیاست‌های انبساطی و انقباضی در مسائل فرهنگی و اجتمایی واقتصادی و سیاسی و ... با اغراض مختلف هزینه‌های زیادی برای انقلاب دربرداشته است که شاید عمده ترین آن یأس و ناامیدی به عنوان یک تهدید بالقوه می‌تواند بروز نماید.

روزگاری نه چندان دور ثروت اندوزی مزموم بود و ساده زیستی یک ارزش تا جایی که حتی متمکنینی که از راه مشروع پولدارشده بودند از نمایش مظاهر ثروت خویش خجالت می‌کشیدند. بدیهی است ،اسلام برای ثروت، اهمیت قائل است و تولید ثروت را مطلوب می‌داند به شرط اینکه از آن، برای ایجاد فساد و سلطه و اسراف استفاده نشود. 

اما امروز مسابقه‌ای بی پایان برای پولدار شدن به هر طریقی به راه افتاده است که بعضی‌ها را درگیرخود نموده است و نشان دادن ثروت و دارایی و تفاخر به آن عادی شده است و دست اندازی به بیت المال و حیف و میل ثروت‌های عمومی و اعطای رانت به اشخاص خاص و بذل و بخشش از جیب مردم برای محبوبیت و نیل به اهداف فردی یا گروهی نتیجه نگرش تازه به این مقوله می‌باشد.

چند صد میلیون رشوه می‌گیرند و در دادگاه مدعی می‌شوند برای کار خیر پول را گرفته ایم !!!

منطقی شدن تحمل دشواری‌ها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی با این عملکرد سنخیتی ندارد. 

در روزگاری نه چندان دور، بعد از تهاجم نظام سلطه به کیان اسلامی مان بهترین جوانان این مرز و بوم بدون چشمداشتی به دفاع پرداختند ، با یک محاسبه ساده و درنظر گرفتن شرائط ایام دفاع مقدس با قاطعیت می‌توان گفت؛ احدی را نمی توانید بیابید که برای بهره مندی از مادیات  به جبهه‌ها رفته باشد چون در آنروزها هیچ امتیازی پیش بینی نشده بود و آنچه انجا تقسیم می‌کردند تیر بود و ترکش! با یک تفحص می‌توان دریافت امتیازات و قوانین حمایتی عمدتاً  پس از جنگ به تصویب رسیده است که عملاً هم در حد شعار باقی مانده است و هیچ ضمانت اجرایی هم ندارند شاهد مدعا وضعیت موجود است و اینکه علیرغم گذشت سالها از دفاع مقدس هنوز جامعه ایثارگری ما با مشکلات عدیده و لاینحلی روبرو می‌باشد و متولی امور این عزیزان باوجود ارائه بیلان‌های طویل وشعارهای توخالی و هزینه‌های بی برنامه و بی هدف به روزمرگی افتاده است و روز به روز هم اوضاع بدتر می‌شود و باید بگوییم هر سال دریغ از پارسال!

بدتر و غم انگیز تر، بی رونق شدن ارزش معنوی ایثارگران و بی توجهی به پاسداشت فرهنگ ایثار هست که می‌تواند در دراز مدت تهدیدی برای بقای یک کشور بشمار آید.

واقعاً کسی هست که از خود بپرسد آیا شایسته است کسی که برای بقای این نظام مقدس جانش را بر کف نهاده و بی ادعا جانفشانی کرده و با نثارسلامتی‌اش هنوز هم درد می‌کشد، باید در پیچ و خم زندگی روزمره تقلا کند و گاهاً با بی حرمتی هم مواجه گردد و هیچ کس هم جوابگو نباشد و درد دلش را هم برای اینکه دشمن شاد نشود در دل نهان کند،  ولی فلان فوتبالیست مشهور اگر چند روزاز پرداخت قرارداد چندصد میلیونی اش (برای نه ماه) گذشت با وقاهت در رسانه ملی زمین و زمان را به باد انتقاد بگیرد و دهها ساعت تحلیل و مصاحبه برای این موضوع مهم! برگزار شود.

آیا اینگونه نیست که با بی مهری و کم توجهی و خانه نشین کردن این اشخاص تنها، فرصت عرض اندام به افراد چاپلوس و متظاهر و ریاکار را فراهم میکنیم؟

چرا در نزد عده ای عکس گرفتن با فلان فوتبالیست یا هنرپیشه افتخار می‌باشد؟

چرا نتوانستیم شهدای بزرگوارمان را به عنوان الگوی مناسب جوانان به آنها معرفی کنیم ؟

شاهدیم که در ورزش حرفه ای و علی الخصوص فوتبال میلیاردها تومان از دسترنج کارگران  زحمت کش را با افتخار به عده قلیلی می‌پردازند و در این شرائط سخت اقتصادی که عامه مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و بدون توقع کماکان بر اصول انقلابشان ایستادگی می‌کنند مدیری در اعتراض به واگذاری اتومبیل چندصد میلیونی به بازیکنان به صراحت می‌فرماید: «داشتم، هواپیما می‌دادم!»

آیا اگر قرار بود مدیران ما از جیب خودشان چنین هزینه‌هایی بکنند به راستی شاهد چنین ارقامی و چنین صحبت هایی بودیم؟

در توجیه این هزینه‌ها استدلال میکنند که «عمر حرفه ای یک فوتبالیست محدود است و باید برای آینده شان چاره اندیشی کنند!» در پاسخ باید گفت مگر یک کارمند یا شخص عادی در طول عمرش چقدر عایدی دارد که فوتبالیست‌ها باید در سنواتی که به ورزش حرفه‌ای می‌پردازند به آن مقدار دست پیدا کنند؟

چطور در مورد یک جانباز ازکارافتاده نمی گوییم:
تحمل شبانه روزی مرارت‌های مجروحیت برای خود و خانواده اش به کنار، او دیگر توان کار ندارد پس لااقل زندگی مادی‌اش را تامین کنیم؟ یا اینکه او که برای خودش کاری نکرد، حداقل خاطرش را از آینده فرزندانش بعد از مرگ مطمئن کنیم. این حق اوست نباید منتی براو گذاشت.

حقیقتاً کار یک فوتبالیست حتی ملی را می‌توان با جوان رعنایی که با قامتی برومند و رشید به جبهه رفته و بیست و چند سال پیش جانباز قطع نخاع گردنی شده است و روی یک تخت تنها منظره دیدنی اش در این مدت خطوط سقف بوده است و خانواده‌اش از او پرستاری کرده‌اند قیاس  نمود و ارزش گذاری یکسان نمود؟

مدیران ما بدانند اگر جنگ برای خیلی‌ها تمام شده است، این جانباز و خانواده اش همچنان در میدان پیکار با جنگی سخت تر و رنج آور دست و پنجه نرم می‌کنند.

عدالت معیار حق و باطل و ملاک مشروعیت یا عدم مشروعیت عملکرد ماست.




برچسب ها: جانبازان زندگی
عليرضا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۰
با سلام لطفاً در اين عبارت "فلان فوتبالیست مشهور اگر چند روزاز پرداخت قرارداد چندصد میلیونی اش (برای نه ماه) گذشت با وقاهت در رسانه ملی زمین و زمان را به باد انتقاد بگیرد و دهها ساعت تحلیل و مصاحبه برای این موضوع مهم! برگزار شود."

كلمه "وقاحت" اصلاح شود
با تشكر
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین