«انجمن حجتيه در حوزههاي علميه در حال تجديد حيات است»؛ اين جمله هشدار جمعي از طلاب و استادان فلسفه و عرفان حوزه علميه قم است كه «همگان را از افتادن در دام اين جريان انحرافي و مريدان آن بر حذر داشتهاند.»
اخيرا جمعي از استادان و طلاب فلسفه و عرفان حوزه علميه قم با انتشار بيانيهاي دو صفحهاي نسبت به تجديد حيات جريان انجمن حجتيه در حوزه هشدارهايي را مطرح كردهاند. آنگونه كه خبرگزاري «فارس»، گزارش داده اين استادان و طلاب اهداف عمده اين جريان را «انحرافينشان دادن اصول فكري امام»، «منزويكردن نظريهپردازان و مدافعان انقلاب» و «تضعيف روحانيت به دست روحانيت» عنوان كردند.
در اين بيانيه تاكيد شده كه «جرياني كه پس از سالهاي اوليه انقلاب و تلألو شمس وجود امام راحل، كم و بيش به كنج تنگ و تاريك پستوهاي عقيدتي خود خزيده بود اينك به كلي منظم، متشكل و هدفمند، با شدت و وسعت فراوان فعاليتها به صحنه بازگشته است. چاپ و نشر انواع كتاب، مجله، پوستر، اطلاعيه، شبنامه، ساخت و توزيع انواع فيلم و كليپهاي صوتي و تصويري، راهاندازي دهها سايت و وبلاگ و... نشان از عزمي جزم براي رسيدن به آرزويي ديرينه دارد، كه همانا ريشهكني فلسفه و عرفان از حوزههاي علميه و متن جامعه است.»
پس از روي كار آمدن دولت نهم و دهم همواره زمزمهها و ادعاهايي درباره بازگشت و فعاليت انجمن حجتيه در محافل سياسي و ديني مطرح بوده اما اين براي اولين بار است كه از داخل حوزه علميه قم بيانيهاي رسمي درباره هشدار نسبت به بازگشت حجتيهايها منتشر شده است. اين هشدارها در سالهاي اخير از سوي چهرههاي شاخص اصولگرا همچون علياكبر ناطقنوري كليد خورد؛ زمانيكه «شيخ نور» شب نوزدهم ماه مبارك رمضان (چهار سال پيش) در حرم امامخميني(ره) در منبر اعلام كرد: «برادران و خواهران اينكه ميگويند امام زمان كي ميآيد، يك ماه، شش ماه هر زمان ديگري ميآيد همه اينها دروغ است و همه اين گويندگان دروغگو و كذاباند. هر كي باشد در هر سمتي كه باشد و در هر مقامي كه باشد اعلام كند دو ماه ديگر، چهار ماه ديگر، شش ماه ديگر، دو سال ديگر حضرت ميآيد! هيچكس نميداند حضرت كي ميآيد. اين ادعاها مزخرف است. جمله آخر امام زمان جالب است: ميفرمايد در آينده افرادي ميآيند ميگويند ما امام زمان را ديديم هركس بگويد امام زمان را ديدهام و ادعا بكند او را ديده است دروغگوست.»
ماجرا به اينجا ختم نشد. رفته رفته انتقادات شديدتر و اظهارات صريحتر شد. منتقدان به فعال شدن انجمن حجتيه به مصداقهايي در دولت اشاره كرده و خواهان برخورد با اين تحركات بودند. در مقابل مدافعان خود به دفاع پرداخته و اتهامات را رد ميكردند. هجمهها و تبليغات جهتدار عليه دولت نهم تا به آنجا بود كه غلامحسين الهام رسما موضع گرفت و در اين خصوص گفت: «هيچ ارتباطي بين تفكر دولت نهم كه معتقد به حكومت اسلامي و اجراي احكام دين از طريق تشكيل دولت در عصر حضرت حجت(عج) و ولايت فقيه است با انجمن حجتيه وجود ندارد.»
از سوي ديگر سايت «جهان» در گزارشي مدعي شد: «روي كار آمدن دولت نهم و سخن گفتن از امام زمان و مباني مهدويت در مجامع رسمي و بينالمللي به طرح اتهاماتي عليه دولت انجاميد كه اين روزها درخصوص صحت و سقم آنها راحتتر ميتوان قضاوت كرد. در اين ميان رسانههاي يك جريان خاص سياسي هجمههاي بيسابقهاي را عليه دولت كليد زدند تا گفتمان انقلابي دولت را با برچسب طالبانيسم و حجتيهگرايي مخدوش كنند... .» در ادامه اين گزارش ادعا شده است: جمعبندي نظرات اين بود كه «جناح راست» نسبت به «جناح چپ» مشكل بيشتري براي انجمن ايجاد ميكند. به همين دليل بايد با ادامه حيات سياسي دولت نهم مقابله كرد.
پيشينه انجمن حجتيه
انجمن خيريه حجتيه مهدويه به سال 1332 با تلاش حاج شيخ محمود تولايي مشهور به حلبي فعاليت خود را آغاز كرد. اساسنامه انجمن حاوي اصولي بود كه چارچوب فعاليت آن را مشخص ميكرد: تبليغ دين اسلام و مذهب جعفري و دفاع علمي از آن، تشكيل كنفرانسها و سمينارهاي علمي و ديني در نقاط مختلف كشور با رعايت مقررات عمومي، چاپ و پخش جزوات و نشريههاي علمي و ديني و….
در تبصره دوم اين اساسنامه تاكيد شده بود كه «انجمن به هيچوجه در امور سياسي مداخله نخواهد داشت و مسووليت هر نوع دخالتي را كه در زمينههاي سياسي از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گيرد، برعهده نخواهد داشت.»
انجمن حجتيه همواره بر مشي غيرسياسي تاكيد داشت و به همين جهت هم دستكم تا 17 شهريور 1357 با موج انقلاب همراه نشد. مشي انجمن كه ميتوان يك دليل آن را سرخوردگي شيخ محمود حلبي از فعاليتهاي سياسي دوران جوانياش دانست، اين بود كه تشكيل حكومت اسلامي در دوران غيبت ناممكن و عبث است. همين مشي بود كه موجب اصطكاك انقلابيون با انجمن حجتيه شد و كار تا جايي بالا گرفت كه شيخ محمود حلبي در سال 1362 تمامي فعاليتهاي انجمن حجتيه را تعطيل اعلام كرد.
تحليلگران معتقدند پس از آن دوران انجمن حجتيه هواداران خود را حفظ كرد و ايدههاي شيخ محمود حلبي دچار تطور شد. هواداران ايده حلبي از جهاتي نظير موعودگرايي افراطي و بهاييستيزي به وي وفادار ماندند اما مشي غيرسياسي انجمن را كنار نهادند به گونهاي كه نسل دوم هواداران حجتيه ترجيح دادند به جاي انتظار ظهور، به زمينهسازي عملي براي ظهور با حضور فعال در عرصه سياسي بپردازند.
سعيد حجاريان در يادداشتي در شهروند امروز معتقد است: «به مرور زمان اما آنها چون با بهاييت مبارزه ميكردند، از خلق و خوي آنان نيز متاثر شدند. بهاييها مدعي بودند كه جرياني غيرسياسياند و انجمن هم به تبع آنها خود را غيرسياسي اعلام ميكرد. بنابراين، چنين نبود كه انجمن قايل به جدايي دين از سياست باشد. آنها قصد جلوگيري از مواجهه خود با ساواك را داشتند و از همين روي از سياست فاصله گرفته بودند.»
پس از انقلاب اسلامي در سالهاي مختلف جناحهاي مختلف حكومت نسبت به فعاليت دوباره حجتيه هشدار داده و مدعي نفوذ آن در اركان مختلف شدهاند.
علياكبر محتشمي معتقد است كه حجتيه توانستند در نهادهاي بسياري نفوذ كنند. گرچه مساله انجمن حجتيه همواره در دولتهاي مختلف مطرح بوده اما در دولت نهم و دهم به مناسبت برخي رفتارها و سخنان بيش از پيش پررنگ شد و واكنش در پي داشت. «جريان نوظهور در عرصه سياسي در شباهت با اعتقادات انجمن حجتيه، وعده ظهور را نزديك ميبيند و تدبير و فرجام امور را در سايه اعتقاد به ظهور منجي موعود، تفسير ميكند كه اگر انجمن حجتيه، زمينهسازي ظهور را يكچندي در مبارزه با بهاييت تعريف ميكرد، آنها نيز زمينهسازي ظهور را در مبارزه خويش با قدرتهاي جهان به نمايش ميگذارند. اين جريان اما اگرچه در مهدويتگرايي نسبتي از انجمن حجتيه دارد و تاثيري از انديشههاي انجمني نشان داده اما به واقع تئورياي متفاوت از تئوري انجمن دارد.»
در چنين شرايطي روز پنجشنبه «فارس» گزارش داد «اخيرا جمعي از استادان و طلاب فلسفه و عرفان حوزه علميه قم با انتشار بيانيهاي دو صفحهاي نسبت به تجديد حيات جريان انجمن حجتيه در حوزه هشدار داده و همگان را از افتادن در دام اين جريان انحرافي و مريدان آن بر حذر داشتهاند.»
در ادامه ضمن انتقاد از عملكرد دوران اصلاحطلبان به تمجيد از نقش آيتالله مصباحيزدي در مقابله با اصلاحطلبان پرداخته و افزوده اصلاحطلبان، به كوه استواري چون حضرت آيتالله مصباحيزدي و شاگردانش برخورد كردند كه از بذل همه هستي و آبروي خود دريغ نكردند و نقشههاي دشمن را نقش برآب كردند. شايد اغراق نباشد اگر بگوييم كه در برابر چنين هجمههايي، موسسه امامخميني به سرپرستي معظمله به تنهايي ميتواند بار حوزههاي علميه را به دوش كشيده و نقشههاي چندين ساله دشمن را ناكام بگذارد.»
در پايان اين بيانيه، استادان و طلاب رشته فلسفه و عرفان حوزه علميه قم ضمن پرهيز دادن همگان از افتادن به دام چنين افرادي و دامنزدن به اينچنين نزاعهايي، تاكيد كردهاند: «بايد براي برخورد با اين افراد و جريانات، فكري اساسي كرد، در غير اين صورت اين افراد در همين پلهها متوقف نشده و تا رسيدن به مقصد و مقصود نهايي از ايجاد نزاع و اختلافافكني و تضعيف حوزه علميه، دست بر نخواهند داشت.»