bato-adv
کد خبر: ۱۰۵۶۵۴
گاردین تحلیل می کند

صدای آشنای طبل جنگ در خاورمیانه برای سرنگونی ایران؟!

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۲ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۰
 
فرارو- ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، غرب را متهم می کند که به دنبال «تغییر رژیم» در ایران است و گاردین انگیزه جنگ با ایران را تنها با تکیه بر تمایل غرب برای تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران ، آن هم به سبک عراق قابل توضیح می داند. بدین ترتیب، به اعتقاد تحلیلگر گاردین، اتهام غرب به ایران مبنی بر تلاش برای ساخت سلاح هسته ای، بی پایه و ناشی از توهم است و زمزمه های جنگ طلبان غربی علیه ایران، صرفا با نیت آن ها برای سرنگونی نظام مردمی جمهوری اسلامی ایران، قابل توجیه است.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، روزنامه گاردین چاپ لندن، نوشت:
صدای طبل جنگ با ایران هر روز بلندتر می شود. هر روز بیانات مبارز طلبانه از سوی تهران، بازرسی هسته ای ناموفق آژانس، گزارش ها در مورد آماده سازی نظامی غرب، ترور، آزمایش موشکی یا هشدار شوم قرار گرفتن جهان در مسیر شیب دار رسیدن به فاجعه دیده می شود. اگر تمام این اتفاقات، آشنا به نظر می رسند، دلیلش این است که واقعاً آشنا هستند. برای آگاهی در مورد ایران، شمارش معکوس رسیدن به روزهای حمله به عراق در سال 2003 را بخوانید.

شاید لحظه تصمیم گیری پنجم مارس باشد؛ زمانی که باراک اوباما با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل دیدار می کند. آوری شاویت، تحلیلگر سیاسی هاآرتص با اعتقاد بر اینکه این جلسه تعیین کننده خواهد بود می نویسد: اگر رئیس جمهور آمریکا خواستار جلوگیری از بروز یک فاجعه است، باید تضمین های محکمی به نتانیاهو بدهد که آمریکا پس از انتخابات سال 2012 (آمریکا)، ایران را به هر قیمتی متوقف خواهد کرد. اگر اوباما این کار را نکند، مجوز اقدام پیش از انتخابات 2012 را به نتانیاهو داده است.

با کمی دقت می توان دریافت که گزینه چندانی برای انتخاب وجود ندارد. چنین شرایطی نشان می دهد اقدام نظامی از سوی آمریکا، اسرائیل یا هر دو، اجتناب ناپذیر است و تنها سوالی که باقی می ماند، زمان اجرای آن است. اما نگاهی هدفمند نشان می دهد شرایط به واقع این طور نیست. تمام مسائل مورد بحث گزینه هایی دارند. مواردی که علیه برنامه هسته ای ایران مطرح می شوند، به هیچ وجه به اثبات نرسیده اند. بسیاری معتقدند که حملات نظامی محدود تاثیری نخواهند داشت؛ کمپین گسترده تر و دنباله داری لازم است. و به خصوص اوباما که تمام تلاش خود برای پایان دادن به جنگ های عراق و افغانستان را به کار گرفت، از شروع جنگی دیگر بیزار است.

اما درست مانند شرایط 2003 عراق، این حس که جنگ، اجتناب ناپذیر و غیرقابل توقف است از سوی افراط گرایان سیاسی و رسانه های آنها که دارای همدستان زیادی از تمام جناح ها هستند، به شکل فعالانه مورد تشویق و حمایت قرار می گیرد تا شرایطی ایجاد شود که حتی اوباما نیز توان مقاومت در برابرش را نداشته باشد.

تحلیل اخیر افکار عمومی آمریکا بیانگر نگرش دمدمی آنها نسبت به ایران بود و اکثریت مردم آمریکا طرفدار بکارگیری راه حل دیپلماتیک در قبال ایران بودند. با این حال در شرایطی که نامزدهای جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری از این مسئله سود می جویند، اسرائیلی ها بر آمریکا فشار می آورند و جناح های ایرانی در آستانه انتخابات پارلمانی مانور می دهند، احتمال اینکه طرفداران صلح و تمام کسانی که در مورد به راه انداختن جنگ تردید دارند، دوباره تغییر عقیده داده یا به طور کلی نادیده گرفته شوند، رو به افزایش است.

بحران ایران از برخی جهات کلیدی کاملاً متفاوت از عراق سال های 2002 و 2003 است. اما با توجه به شرایط موجود، رجزخوانی های گوش خراشی که ایران را احاطه کرده تنها در صورتی قابل درک و توضیح است که قبول کنیم هدف نهایی و ناگفته، متوقف کردن برنامه هسته ای ایران نبوده، بلکه درست مانند عراق، سرنگونی حکومت ایران است.

لولو
جورج بوش و تونی بلر مدعی یک ضرورت اخلاقی در سرنگون کردن «هیولا»ی دیکتاتوری صدام حسین بودند. اما نه محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران که هدف تهمت های غرب قرار گرفته و نه آیت الله خامنه ای، هیچکدام صدام نیستند. شرایط فعلی حاکم بر ایران که از سوی غربی ها متهم به سرکوبگر بودن می شود، بر بسیاری از دولت های در حال توسعه جهان نیز حاکم است.

سلاح های کشتار جمعی
صدام هیچ گونه سلاح کشتار جمعی قابل استفاده و گسترشی نداشت اما توجیه اولیه سرنگونی وی اعتقادی غلط مبنی بر بهره وری وی از این سلاح ها بود. اجماع عمومی امروز غرب این است که ایران به دنبال کسب قابلیت تولید سلاح هسته ای است اما تهران در حال حاضر هیچ بمب هسته ای ندارد و هیچ تلاشی برای ساخت بمب هم نداشته است. رهبر ایران طی هفته گذشته اعلام کرد که تسلیحات هسته ای «بی فایده و مضر» هستند و در اختیار داشتن آنها گناه است. اعتقاد نتانیاهو مبنی بر این که اسرائیل با خطر نابودی و قریب الوقوعی روبرو است، بیشتر یک حس درونی است تا مسئله ای بر اساس واقعیت. امتناع اسرائیل از صحبت در مورد زرادخانه هسته ای خود، صرف نظر از تعمق در مورد کاهش آن، احتمال اقدام از سوی این رژیم را تضعیف می کند.

تروریسم
غرب مدعی است که مدارکی دال بر حمایت ایران از شبه نظامیان مسلح، گروه های مسلح ضد اسرائیلی و ضد غربی در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و افغانستان در دست دارد. اگر چنین ادعایی قابل قبول باشد ایران نسبت به رژیم صدام، خطرات بیشتری را متوجه منافع غربی می کند اما حملات محدود یا دنباله دار به تاسیسات هسته ای یا نظامی ایران، این راه های ارتباطی را پایان نخواهد داد مگر اینکه تهران مسیر سیاسی خود را تغییر دهد.

بازی استراتژیک قدرت
عراق از نظر موقعیت استراتژیک خود که در قلب خاورمیانه جای دارد و همچنین پتانسیل اقتصادی، به خصوص ذخایر نفتی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. بی هیچ تردیدی، آمریکا و انگلیس خواستار چرخش ایران سرشار از ذخایر انرژی به سمت اردوگاه غرب هستند، درست مانند روزهای پیش از انقلاب. در مقابل، ارتش ایران قدرتمندتر و نسبت به دفاع از وضع موجود متعهدتر است؛ شرایطی که نسبت به عراق منافع بیشتری را متوجه ایران می کند. این در حالی است که اختلال در تولیدات نفتی و اقتصاد غرب که مطمئناً در واکنش ایران به این حملات ایجاد خواهد شد، باعث توسل به جنگ برای تولید سود پایدار می شود.

الزامات سیاسی
برخلاف اختلاف نظرهایی که در مورد مسئله عراق وجود داشت، قدرت های اصلی غرب در مورد ایران متحد هستند. نتانیاهو، دیوید کامرون، نیکلای سارکوزی و باراک اوباما همگی غیرقابل پذیرش بودن ایران مسلح به بمب هسته ای را تایید کرده اند و عدم انعطاف پذیری آنها در این مورد بر احتمال بروز جنگ در صورت عدم عقب نشینی ایران می افزاید.

به طور خلاصه باید گفت بحران ایران در جهات کلیدی با عراق سال 2003 متفاوت است اما انگیزه فعلی برای جنگ تنها با تکیه بر تمایل غرب برای "تغییر رژیم" به سبک عراق قابل توضیح است.»
ناشناس
-
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
با سلام
به نظرم این تحلیل بیش و پیش از آنکه یک تحلیل دقیق از واقعیات جاری میان ایران و غرب باشد، یک سناریوی القا کننده از این که آیا غرب در حمله به ایران خواهد توانست افکار عمومی را توجیه نماید یا خیر؟ مثلا به این قسمت از نوشته توجه کنید: «اگر رئیس جمهور آمریکا خواستار جلوگیری از بروز یک فاجعه است، باید تضمین های محکمی به نتانیاهو بدهد که آمریکا پس از انتخابات سال 2012 (آمریکا)، ایران را به هر قیمتی متوقف خواهد کرد. اگر اوباما این کار را نکند، مجوز اقدام پیش از انتخابات 2012 را به نتانیاهو داده است.»
دقت می کنید نویسنده اسرائیل را چقدر قدرتمند نشان داده، گو اینکه ایران یک لقمه آماده برای بلعیدن است و کافی است که اسرائیل اقدام نماید. اسرائیلی که به زعم کارشناسان تمام تلاش خود را نمود تا حماس و حزب ا... را نابود کند ولی مفتضحانه به خانه خود بازگشت و ...
اما در این خصوص چند نکته قابل توجه است: اول اینکه غرب مایل به حمله به ایران است به دلایل مختلف از جمله اقتصادی و سیاسی؛
دوم اینکه، غرب از حمله به ایران میترسد؛ به دلایل اقتصادی از جمله افزایش قیمت نفت و نیز دلایل نظامی و مهمتر از همه پشتوانه مردمی؛ غرب بیش تر از همه از ایران می هراسد به دلیل قدرت مردمی و پشتوانه مردمی. روزی که مردم ایران از این نظام خسته شوند نقطه پایان این نظام است به نظر من. و امدن آن روز کاملا بستگی به عملکرد حکومت دارد که مردم را چگونه در نظر بگیرد. ...
ناشناس
-
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
فارغ از این بحث که آیا جنگ لفظی بدل به جنگ سخت می شود یا نه، یک نکته مهم و هائز اهمیت است و آن اینکه در هر صورت ملت ایران درحال پرداختن خسارات وارده هستند و متاسفانه سیاستهای دولت به هیچ هنوان بسمت تلطیف فضایی مه آلود سیاسی نمی رود و این بدان معنی است که ظاهرا دولت دهم هم خیلی از روشن شدن یک جنگ دیگر در خاورمیانه بیزار نیست ولی باید توجه کرد که تحمل یک جنگ دیگر برای ماتی که هنوز بر مشکلات ناشی از جنگ قبلی بطور کامل فاعق نیامده است ، اداره یک جنگ دیگر نمی تواند خیلی ساده و بدون مشکل باشد. پس بهتر است سیاستمداران داخلی فضای بین المللی را بسمت ببرند که درحد امکان ابرهای تیره جنگ از مزهای ما دور شود و این حداقل انتظار مردم از دولت و حکومت خودشان است.(المومن کیس!)
ناشناس
-
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
تحليل كاملا" درستي است شايد بعد از سوريه نوبت ايران باشد و حالا بايستي با يك سياست كاملا" پخته مانع اين جريان شويم
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
دلگرمی برای خاتمی و یاران!!!
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
روسیه و پوتین خود در جهت سوق دادن ایران به سوی جنگ با جهان گام بر میدارد این بیان پوتین نیز در جهت ترغیب ایران به تقابل جوئی بیشتر و ایجاد بدبینی مضاعف و برای شکست هرگونه مصالحه از راه گفتگو بیان شده است.
با نگاهی سطحی هم می توان فهمید که دشمنی ایران و غرب بیش از آنکه بنیادین و ریشه ای باشد بیشتر لفاظی و مبتنی بر احساس خلع تبلیغاتی است و به کار ستادهای انتخاباتی در ایران و امریکا می آید , پس در صورت به کارگیری دیپلماسی با سواد و فهیم می تواند تا مرزهای گشایش روابط هم تنزل یابد اما روسیه چنین وضعی را نمی خواهد و از تیرگی روابط و تقابل ایران و غرب سود می برد.
روشن است که جنگ اگر آغاز شود به سمت تغییر (حتی المقدور نظام و حتی جغرافیای ایران) خواهد رفت, اما تنها با عدول طرفین از رجز خوانی ها امکان پرهیز از آن نیز وجود دارد.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین