گروههای تخریبچی به ویژه در روزهای آغاز به کار دولت تبدیل به افرادی خواهند شد که ضد رهبری هستند و نمیتوان به این نوع افراد صفت انقلابی داد یا کارشان را انقلابی گری تلقی کرد. قرار نیست هیچکس دولت آتی را نقد کند، یا اساسا جایی برای نقد سازنده نباشد، اما تعریف نقد سازنده و تخریب متفاوت است. آنهایی که هنوز دولت شروع به کار نکرده دست به توهین و تهمت و تخریب میزنند، چه هدفی دارند و قرار است چه دردی از دردهای مردم درمان کنند؟ آیا اینها واقعا دلسوز و همراه مردمند؟
نزدیکی ترامپ و اسرائیل به جای خود، اما ایران میتواند با استفاده از دیپلماسی مناسب، حتی در تقابل با ترامپ قوی عمل کند. اگر اراده و علاقه به تغییر شرایط فعلی در دولت آقای پزشکیان وجود داشته باشد و اگر به دولت ایشان اجازه هم داده شود که به درستی حرکت کند و در مسیر دولت، کارشکنی ایجاد نشود، امیدها برای رسیدن به توافقاتی به ویژه با اروپاییها وجود دارد.
من بر خلاف بسیاری از صاحبنظران که معتقدند عمده دلایل واگرایی، اقتصادی است، معتقدم عمده دلایل این مشکل، اجتماعی و فرهنگی است. من معتقدم در مرحله اول، مسائل اجتماعی و فرهنگی باعث واگرایی شده و دلایل اقتصادی در رتبه دوم قرار دارد. این موضوع را به راحتی میتوانید از نوع رای دادن مردم هم متوجه شوید. اتفاقا آن ۲، ۳ کاندیدای محترمی که بیشتر وعدههای اقتصادی دادند، کمتر موفق به جذب آراء مردمی شدند و در همان مرحله نخست حذف شدند و اتفاقا ۲ نفری که کمتر وعده اقتصادی دادند بیشترین رای را اوردند و دکتر پزشکیانی که اصلا وعده اقتصادی نداد به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. عمده شعارهایی که آقای پزشکیان در طول مناظرهها و کمپینهای انتخاباتی مطرح کرد از جنس فرهنگی و اجتماعی بود و مردم نیز همین را میپسندیدند که رای دادند.
اگر آقای پزشکیان میخواهد در حوزه اقتصاد موفق باشد باید انضباط را به اقتصاد ایران بازگرداند. این انضباط اقتصادی شامل یک انضباط پولی منسجم در بانک مرکزی است. پس در این مرحله، انجام وظیفه درست از سوی بانک مرکزی، حائز اهمیت بسزایی است. انضباط مالی داخل کابینه آقای پزشکیان نیز باید جلوی مخارج غیرضروری دولت را بگیرد، که مسئول این بخش هم سازمان برنامه است؛ بنابراین آقای پزشکیان، باید تیم اقتصادی خود را به فرماندهی رئیس سازمان برنامه به شکلی هدایت کند که در کارهای بانک مرکزی دخالت نکنند. بانک مرکزی نباید صندوق دار دولت باشد و از طرفی دیگر هم رئیس سازمان برنامه بیش از هر چیز باید بینش توسعه محور داشته باشد و درک درستی از توسعه داشته باشد، چرا که مسئول توسعه اقتصاد کشور، سازمان برنامه است.
تنها گزینه دموکراتها خانم هریس نیست. دموکراتها باید در شرایط فعلی دو گزینه سرعت در انتخاب جانشین و در نظر گرفتن تمامی نکات مهم دخیل در این تصمیم گیری را مدنظر قرار دهند. گزینه دموکراتها باید حتما شخصی باشد که بتواند جلوی ترامپ بایستد و او را شکست دهد. این که برخی میگویند بایدن دیر اقدام کرده و باید زودتر از اینها کناره گیری میکرد را چندان قبول ندارم و اگرچه او میتوانست زودتر از اینها از رقابتهای انتخاباتی انصراف دهد، اما هنوز دیر نشده و در همین مدت پیش رو هم با چهرههای شناخته شده، دموکراتها میتوانند ققنوس شانس خود را از خاکستر بلند کنند. بین یک هفته تا ۱۰ روز آینده گزینه نهایی دموکراتها مشخص میشود.
در آستانه تشکیل کابینه، افراد، فعال میشوند و سعی میکنند مراکز مختلفی را در مسیر مطالبه خود فعال کنند. یعنی شخصی که میخواهد وزیر شود به مراکز مختلفی مراجعه کرده و درخواست میکند آنها به آقای پزشکیان زنگ بزنند. همچنین ممکن است با شخصیتهای مطرح یا احزاب مختلف دیدارهایی داشته باشد تا از طریق انها به عنوان یکی از اعضای کابینه به رئیس کهمور معرفی شود. این موضوع، خود، فشاری جدی ایجاد میکند. به نظرم میرسد دولت چهاردهم برای این که مانع از چنین فشاری شود، آقای ظریف را به عنوان تصمیم گیرنده معرفی کرده است و در نتیجه این تصمیم گیری هم، فشار از روی آقای پزشکیان برداشته میشود و روی آقای ظریف گذاشته میشود.
امکان ندارد شعار دادن در نماز جمعه به طور اتفاقی رخ داده باشد یا آقای کوچک زاده به شکل ناگهانی به یاد ایراد گرفتن از آقای ظریف افتاده باشد یا جراید و روزنامهها به شکل اتفاقی علیه آقای ظریف محتوا منتشر کرده باشند، بلکه معتقدم همه اینها برنامه ریزی شده و حساب شده اند. وقتی آقای ظریف در برابر جریان حساب شدهای ایستاده که قصد و برنامه تخریب ایشان را دارد، پس باید بیش از اینها رعایت میکرد و نباید بهانهها را ایجاد میکرد. اصلا نیازی نبود که آقای ظریف در صدا و سیما توضیحی ارائه دهند. اگر هم قصد داشتند توضیحی دهند میتوانستند به همان اصلهای مهم از جمله پاک دستی، تسلط به امور و ... تاکید کنند و لزومی نداشت توضیحات تکمیلی دهند.
نگرانی و امیدهایی درباره انتخاب اعضای هیئت دولت چهاردهم وجود دارد. با توجه به وعدههای پزشکیان، امیدها بر این است که یک دولت متخصص تشکیل شود. نگرانیها حاکی از آن است که سهمخواهی و عدم شفافیت، این هدف را تحت تاثیر قرار دهد.
در شرایط تنشهای منطقه ای، دیپلماسی ما باید هم فعال باشد و هم آگاهانه. درواقع ما باید فعالیت دیپلماتیک خود را توسعه دهیم. در حال حاضر، شرایط منطقه و جهان به نفع اسرائیل جمع بندی نمیشود. اخیرا در دادگاه لاهه، علاوه بر محکومیت حمله به غزه و درخواست مواخذه و محاکمه جنایتکاران جنگی، اعلام شده است که اسرائیل باید تمامی مناطق اشغالی بعد از سال ۱۹۶۷ را تخلیه کرده و به فلسطینیها پس دهد. تعدادی از کشورهای اروپایی هم اعلام کرده اند که دولت فلسطین را به رسمیت میشناسند و سفارتها را باز خواهند کرد؛ بنابراین شرایط به سمتی است که در ابعاد بین المللی و در حوزه روابط کشورها با اسرائیل، شاهد تغییراتی هستیم.
حتی در صورت موفقیت اشتاوفن برگ بسیار بعید بود که جنگ در تابستان ۱۹۴۴ میلادی به پایان برسد موانع بسیار زیادی برای بازگشت سریع به صلح وجود داشت به ویژه نیروهای مستقر در مقاومت نازی ها. یک عامل پیچیدهتر، نگرشهای عجیب غیر واقعی برخی از همدستان اشتاوفن برگ بود. برای مثال، گوردلر که قرار بود نقش صدراعظم را بر عهده بگیرد، آلمان پس از جنگی را در نظر میگرفت که هم اتریش و هم سرزمین سودت را حفظ کند. با وجود چنین افرادی دولت موقت آلمان در صورت تشکیل در مذاکرات صلح با مشکل مواجه میشد. هم چنین شورویایی شدن اروپا به سختی در صورت تسلیم آلمان در تابستان ۱۹۴۴ میلادی قابل توقف بود.
صحبت کردن از دولت رقیب توسط آقای جلیلی باعث تعجب بسیار زیاد من شداین سخن نه تنها غیرقانونی است بلکه به امنیت ملی کشور لطمه میزند و باعث دو شقه شدن جامعه ایرانی میشود و باید هر چه سریعتر جلوی این طرز فکر گرفته شود.
در ابتدا در سال ۱۹۴۳ میلادی ارتباط هربرت مارکوزه با جمع قابل توجه مهاجران اروپایی و به طور خاص آلمانیهای یهودی تبار که از دست نازیها فرار کرده بودند زیر ذره بین قرار گرفت چرا که این تصور عمومی در امریکا وجود داشت که مهاجران آلمانی یا غیر آمریکایی هستند یا از شیوه زندگی آمریکایی خوش شان نمیآید و قدردان آن نیستند. مورد دوم شبهه ایجاد شده برای دستگاههای امنیتی امریکا در مورد مارکوزه مربوط به اواسط تا اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی و ارتباط مارکوزه با روشنفکران مارکسیست و موسسه تحقیقات اجتماعی بود. در دهه ۱۹۵۰ میلادی ارتباط او با کمونیستها و مارکسیستهای شناخته شده یا مشکوک و حمایت او از فلسفه انتقادی مارکسیستی بود که توجه اداره تحقیقات فدرال را برانگیخت و در دهه ۱۹۶۰ میلادی ارتباط مارکوزه با جنبش دانشجویی، پاد فرهنگ، چپ نو، آنجلا دیویس فعال جنبش پاد فرهنگی و رهبر حزب کمونیست آمریکا و رادیکالهای اروپایی از جمله "رودی دوچکه" از رهبران جنبش دانشجویی آلمان در دهه ۱۹۶۰ میلادی تحت نظارت قرار گرفته بود.
بسیار بعید و دور از ذهن به نظر میرسد که کشور ما بخواهد از چنین روشی برای انتقام از ترامپ در چنین مقطعی استفاده کند. فضای بین ایران و جمهوریخواهان در شرایطی است که آنها اکنون به دنبال کوچکترین بهانهای برای اتهام زنی به ما هستند و این موضوع هم بهانهای شده برای برخی از رسانه ها. این که پروپاگاندای رسانهای را جدی بگیریم درست نیست. مگر این که رسانهها شیطنت خود را افزایش دهند یا بخواهند از این موضوع سوء استفاده بیش از حد کنند. در حال حاضر فقط باید منتظر گزارشهای رسمی، از جمله گزارش FBI باشیم. همچنین تا این لحظه کاخ سفید درباره این واقعه هیچ اتهامی را متوجه ایران نکرده است؛ بنابراین تا پایان تکمیل تحقیقات رسمی و تا زمانی که مقامهای رسمی ایالات متحده به شکل قطعی به ایران اتهامی نزده اند، هر نوع گمانه زنی رسانهها یا اتهام زنیهای نمایشی از سوی حزب جمهوریخواه تاثیر خاصی بر آینده روابط دو کشور، حتی در صورت موفقیت ترامپ در انتخابات، نخواهد داشت»
از دید نیوتن پیشگوییها مملو از نشانههایی در مورد دجال یا ضد مسیح است تا وفاداران یا قوم برگزیده خدا دجال را طرد کرده و خود را نجات دهند و مسیح برای سلطنت جدید در آغاز هزاره بازگردد. بنابراین، مطالعه و درک پیشگوییها برای نیوتن یک وظیفه اخلاقی بود، زیرا کسانی که در ظهور دوم مسیح توسط دجال اغوا نمیشوند میتوانند از جنگ بین خیر و شر جان سالم به در ببرند و در نتیجه به تعالیم کمک کنند. هزاره گرایان ادعا کردند که آمدن دوم مسیح با یک رویداد فاجعه بار (شاید یک آتش سوزی بزرگ با وجود اختلاف بر سر این موضوع) برای پاکسازی جهان فیزیکی از مسیحیان ناپاک به منظور شکست دادن دجال همراه خواهد بود. اگر به بستر زمانی طرح ایده هزاره گرایانه نگاه کنیم مرتبط با تنش میان پروتستانها و کاتولیکها است. این بستر نشان میدهد که چرا اعدام نهایی چارلز اول در سال ۱۶۴۹ توسط بسیاری از پروتستانها به عنوان نشانهای از بازگشت احتمالی مسیح به زمین قلمداد شده بود.
منظور آقای ظریف از «وفاق ملی» نباید به اشتباه تعبیر شود. طبیعتا این که همه احزاب در کابینه دولت، جایگاه و سهم داشته باشند امکان پذیر نیست. تعداد وزارتخانهها و سازمانهایی که زیر نظر رئیس جمهور کار میکنند، محدود است و با این تعداد نمیتوانیم انتظار داشته باشیم همه احزاب و گروههای سیاسی در وزارتخانهها نماینده داشته باشند. منظور از وفاق ملی شکل گیری وفاق بین دوستان و متحدان است. یعنی دوستان دولت که در اردوگاه اصلاح طلبان بودند درصد قابل ملاحظهای از رئوس دولت را در دست بگیرند تا منویات برامده از بطن جامعه را نمایندگی کنند و به آن جامه عمل بپوشانند.
دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مورد ترور نافرجام قرار گرفت، این اتفاق چه تاثیری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد داشت و روابط ایران و ایالات متحده به چه سمتی خواهد رفت؟ رویا پاک سرشت، خبرنگار فرارو، در استودیو فرارو میزبان دکتر مهران کامروا، استاد روابط بین الملل دانشگاه جورج تاون قطر و مدیر واحد مطالعات ایران در مرکز مطالعات عربی است، تا به این موضوعات پرداخته شود.
تا زمانی که به اصل عقلانی “اختیارات در برابر مسئولیت “ پایبند نباشیم این مقابلهها و مقاومتها ادامه خواهد داشت و در نهایت شورای شهر تهران آسیب میبیند، وقتی شورای شهر نسبت به مطالبه صدها هزار نفر که در فراخوانی علیه شهردارمحترم شرکت کرده اند، موضع همدلانهای نمیگیرد و از روشهای درست حل مسئله استقبال نمیکند وعملا با بی محلی و بی توجهی از دغدغه مردم عبور میکند، قطعا تا زمان طولانی اصل صلاحیت شهردار محترم محل مناقشه وخدشه باقی خواهد ماند و شهروندان ابقای ایشان را تنها از منظر جناح بندی سیاسی مورد توجه قرار میدهند و همچنان ناراحتیها باقی خواهند ماند.
با این وضعیت چگونه انتظار داریم چین دایه مهربانتر از مادر اقتصاد ما شود و برای ما سرمایه گذاری کند؟ مشخص است که چین از ما ضمانت میخواهد. ما چه ضمانتی داریم به چین بدهیم؟ باید ضمانت بانک مرکزی را بدهیم؟ ضمانت نفت را بدهیم؟ نفت که قرار است بخشی از هزینههای داخلی کشور را پوشش دهد. ما ۹۵ درصد درامدهایی که صرف امور جاری کشور میکنیم را از همین درامدهای نفتی تامین میکنیم. پس کلید همه این مشکلات، ایجاد شفافیت سیاسی و اقتصادی و جلوگیری از فعالیت مافیاهای اقتصادی و سیاسی موجود در سازمانها و نهادها است. همچنین باید هر چه سریعتر مشکل FATF را حل کنیم. بسیاری از نهادهایی که از معافیتهای مالیاتی برخوردار هستند نیز باید موظف به پرداخت مالیات شوند. همه اینها مشکلات ریشهای هستند و تا زمانی که اینها حل نشوند، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم نه چین و نه هیچ کشور دیگری برای سرمایه گذاری و تجارت با ما راغب شود.
آقای پزشکیان، با این پیامی که در عرصه بین المللی داده، عملا سعی دارد قبل از این که توطئهای دیگر علیه ایران شکل بگیرد، به دنیا اعلام کند که ایران حاضر به گفتگو و مصالحه است. همانطور که ایشان به طور دقیق اعلام میکند که ایران حاضر است با کشورهای غربی هم همکاری کند تا به بحران غزه پایان داده شود. در عین حال ایشان به عنوان شاخص سوم نوواقع گرایی بر تواناییهای ایران تاکید میکند. زمانی که آقای پزشکیان از گسترش روابط با چین و روسیه صحبت میکند، این نوع مناسبات با مناسباتی که در دولت گذشته شکل گرفته بود متفاوت است. مناسبات مدنظر آقای پزشکیان از نوع برابری و احترام متقابل است، چرا که متاسفانه دیدیم که در دولت گذشته، چین و روسیه فقط ایران تحریم شده را در مناسبات خود تعریف کرده بودند و سایر قابلیتهای ایران را نادیده گرفته بودند.
مرور برخی تجربیات تاریخی نشان میدهد که امکان ایجاد چالشهایی در مسیر دولت چهاردهم وجود دارد. فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که دولت باید هوشیاری خود در این زمینه را حفظ کند.