به اعتقاد من یکی از دلایلی که روسیه میخواهد بین ایران و آمریکا میانجیگری کند، به این دلیل است که اروپا را از ایران دور کند. اگر ایران و اروپا بتوانند با هم کنار بیایند، صحنه کاملا تغییر میکند. نکته دیگر در این ماجرا این است که ترامپ به دنبال جنگ نیست؛ او روحیه جنگی دارد، اما در این منطقه به دنبال گفتوگو و صلح است تا کشورهای منطقه را به سمت صلح ابراهیم سوق دهد و کمربند امنیتی برای اسرائیل ایجاد کند؛ بنابراین تنش بین ایران و اسرائیل به طور کامل مغایر با اهداف ایالات متحده است.
تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس گفت: «توسعه اجتماعی، اسیر توسعه اقتصادی شده و توسعه اقتصادی هم به صفر رسیده، چرا که همه اینها را روی پول نفت تعریف کردهایم و این نعمت الهی (نفت) را تبدیل به کوفت برای جامعه کردهایم. به همین دلیل است که ترامپ میگوید نفتتان را به صفر میرسانم. کشور حدود ۹۰ میلیون جمعیت دارد و از لباس تا خودکار مردم از خارج از کشور میآید. ۹۰ میلیون موبایل تولید و مصرف، کم تجارتی است؟ ۳۰۰ میلیون خودکار تولید و مصرف کردن، کم تجارتی است؟ همه چیزها از خارج از کشور میآید. چرا که بخش خصوصی معطل است، چون توسعه نداریم. توسعه امر به غفلت گرفته شده و گروگان گرفته شده است. ما به دنبال انتقال ایدئولوژی هستیم نه توسعه. این چه زیستی است که هرچه مصرف میکنیم مال خود ما نیست (وارداتی است)؟»
هم اکنون روسیه نزدیک به دوهزار مورد تحریم دارد که از سوی آمریکا علیه این کشور اعمال شده است. اصلا این عدد و رقم در تاریخ بی سابقه است. درواقع این تحریمها حتی از تحریمهای آمریکا علیه ایران بیشتر است. کشوری که خود تا این حد با ایالات متحده مشکل دارد، چطور قرار است برای حل مشکل کشوری دیگر میانجیگری کند؟ ضمن این که اصلا درست نیست ایران به ابزاری برای «وجه المصالحه» تبدیل شود. به اعتقاد من میانجیگری روسیه هیچ معنایی ندارد. اگر خودمان مذاکره کنیم بسیار بهتر نتیجه میگیریم.
ثابتی از چهرههای رسانهای سابق جریان پایداری و از نیروهای جوان این جبهه سیاسی محسوب میشد. میتوانیم او را بخشی از حلقه رسانهای رجانیوز بدانیم که این روزها در صداوسیما و نهادهای فرهنگی خارج از دولت قدرتمند هستند و در دوران ریاستجمهوری سیدابراهیم رئیسی نیز نقشی محوری در حکمرانی کشور ایفا میکردند.
جهان از ساختار قطبی جنگ سرد عبور کرده و دیگر ایدئولوژیها کارکردی ندارند. اگر چین را کمونیست بدانیم، برای دریافت این پاسخ با مشکل مواجه میشویم که یک کشور کمونیست چگونه میتواند به دومین اقتصاد جهان تبدیل شود و در میان پنج شریک اقتصادی اصلی آمریکا به عنوان نماد سرمایهداری باشد. جهان ایدئولوژیها تقریباً بعد از فروپاشی شوروی به مرور از میان رفت و اقتصاد به اولویتی مهم تبدیل شد.
چگونه میتوان دولت را درگیر چالش کرد؟ با فعال کردن گسلها و دست گذاشتن روی نقاط فشار که نارضایتیها را افزایش دهد. این بخش از پروژه به صورت چندوجهی پیش میرود.
عبدالرضا فرجی راد، استاد ژئوپلیتیک به فرارو گفت: «داخل کشور، افرادی هستند که شدیدا مخالف هر نوع مذاکرات با آمریکا هستند. تعداد این نوع افراد در مجلس کم نیست. از طرفی هم روسها میانجی هستند. روسها هم به برخی افراد داخل کشور حساسند، همانطور که داخل کشور هم برخی افراد، به روسها حساسند. چرا اینطور تعبیر نکنیم که با توجه به احتمال شروع مذاکرات با واسطه یا بی واسطه بین ایران و آمریکا، دولت امتیازاتی به مخالفان مذاکره داده است؛ که ببینید آقای همتی برداشته شدند، آقای ظریف را گفتیم استعفا دهند، پس شما هم در آستانه شروع مذاکرات خیلی شلوغ نکنید. چرا که این مذاکرات برای کشور لازم است و تحریمها باید برداشته شود. مردم به دنبال برداشت تحریمها هستند و از نظام درخواست دارند. نمیتوانیم بگوییم این رفتنها (همتی و ظریف) هیچ ارتباطی با خارج و سیاست خارجی ندارد.»
میتوان دو نتیجه از یادداشت رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان گرفت؛ اول، ایران هنوز تصمیم و نقشهراهی ندارد که بخواهد بازی را به نفع خود تغییر دهد. دوم، تصمیمی برای خروج از بحران سیاسی وجود ندارد و همچنان کشور منتظر است که ببیند در معامله کشورهای بزرگ با یکدیگر، چه شرایطی بر جهان حاکم میشود که بر اساس آن تصمیم بگیرد.
ترامپ سیاست مذاکراتی خود را در قالب نوعی «بلوف پوکری» دنبال میکند و طبیعتا ایران منتظر است زمان بلوفهای اولیه ترامپ تمام شود، سپس طرح دیگری از طرف آمریکا روی میز بیاید. اگر طرحی روی میز بیاید که امکان مذاکره داشته باشد، ممکن است مذاکرات آغاز شود. اما فعلا و با توجه به آن چه که ترامپ به عنوان سیاست فشار حداکثری امضا کرد، معتقدم امکان مذاکره فراهم نمیشو
نگاهی به مشکلات مردم سیستان نشان میدهد پرداخت نشدن حق آبه هیرمند، مردم سیستان و بلوچستان را در تامین آب شرب با مشکلات بیشتری مواجه کرده است. اخیرا «داوود شهرکی»، مدیرکل صنعت، معدن و تجارت سیستان و بلوچستان گفته است: «معیشت و سلامت مردم دغدغه و محور اصلی برنامههای اداره کل صمت است. همه ما باید در خصوص تصمیماتی که برای مردم میگیریم شفاف باشیم.» با وجود این اظهارنظر، اما همچنان پرسش اصلی این است که چگونه قرار است از طالبان در خصوص حق آبه مطالبه گری کنیم و جواب بگیریم؟
آقای پزشکیان فکر میکرد اگر امتیاز زیادی به مجلسیها بدهد، قضیه حل میشود. آنها هم در باغ سبزی نشان داده و به کابینه ایشان رأی اعتماد دادند و آقای پزشکیان هم تصور کردند که مجلس و دولت هماهنگ است. در حالی که من همان زمان هم گفتم، آنها رأی به کابینه اختصاصی پزشکیان ندادهاند. آن معدود اصلاح طلبانی که در کابینه هستند، کمترین رأی را در کابینه آوردهاند. این به چه معناست؟ به این معناست که اینها حاضر نشدهاند به وزرای اختصاصی آقای پزشکیان رأی دهند، بلکه به افرادی رأی دادهاند که از طیف مقابل آقای پزشکیان بودند یا افرادی بودهاند که سهمی از دولت گرفتهاند. درواقع این ها، رأی به کاندیدای خود دادهاند.
تفسیر آن چه فیدان گفت را باید با یک چشم انداز دیرینه انجام دهیم. درواقع مشکل اکنون ما فقط فیدان نیست. ما در استفاده از مهرههای موثر در حوزه سیاست خارجی نوعی پرهیز داریم. درخصوص همین حضور آقای ظریف به عنوان معاون راهبردی رئیس جمهور، چه جنجالها که برای حذف ایشان رخ نداد. این تلاشها در وضعیتی رخ داد که اتفاقا کشورمان به حضور وزنههایی از جمله آقای ظریف در تیم سیاست خارجی نیاز دارد و همین حضور میتواند روی وزن ژئوپلیتیک کشور اثرگذار باشد. دلیل این نوع رفتارهای وزیر خارجه ترکیه را که از دید من به معنای تهدید است، باید در رفتارهای خودمان ببینیم.
محاسبهای پشت این راهبرد وجود دارد که معتقد است که کشورهایی مانند چین و روسیه یک بلوک جدید برای مقابله با آمریکا به وجود آوردهاند با شانگهای و بریکس به جنگ ایالات متحده رفتند. این بلوک جدید ضدغرب است و آن را به چالش کشیده. ایران نیز بخشی از آن است که به زعم آنان کنار روسیه قرار گرفته که در این جنگ ظاهراً به پیروزی رسیده است.
چرا در شرایطی هستیم که چارهای جز تعطیل کردن کشور برای مدیران کشور باقی نمانده است؟ آیا این وضعیت طی یکسال گذشته به وجود آمده است؟ اولین پاسخی که به ذهن میرسد و البته مطرح میشود، این است که دچار ناترازی انرژی هستیم. برای این که پایداری شبکه برق کشور – که مبتنی بر نیروگاههای گازی است – حفظ شود. تعطیلی مدارس و ادارات، این اماکن را تعطیل میکند تا از بار روی شبگه گاز کاسته شود. اما سوال عمیقتر این است که آیا همه مشکل ما این است؟
معتقدم مسئله وفاق «چکش» نیست که هر شخصی که منتقد دولت باشد، یا هر نهادی که از اختیارات و وظایف قانونی خود برای بررسی عملکرد دولت استفاده میکند را عامل عدم وفاق بدانیم و وفاق را بر سر او بزنیم. دولت تعداد زیادی وزیر دارد و پرسش کردن از یک وزیر یا نقد عملکرد برخی وزرا را نمیتوان به بدترین شکل آن و در راستای عدم وفاق تعبیر کرد. به اعتقاد من این نوع تعابیر مبتنی بر نگاه سیاسی است نه نگاه واقع گرا.
کاغذپاره خواندن قطعنامهها، عدم توانایی طرف مقابل برای حذف ایران از بازار نفت و گاز و نیاز آنان به نفت ایران، صف کشیدن کشورهای دیگر برای کار با ما و خلاصه نشدن دنیا در چند کشور از جمله محتوای تبلیغاتی بود که مشاهده شرایط نشان میدهد صرفاً در حد تبلیغات نماند بلکه تبدیل به راهبرد شد. غافل از این که طرف مقابل صبور است و عجلهای برای به ثمر نشستن فشارهایش ندارد.
گاهی به بهانههایی اسمش سر زبان میافتاد. مثلاً زمانی که مشخص شد پردیس ثابتی، استاد دانشگاه هاروارد در واقع دختر اوست. یا موقعی که کتاب در دامگه حادثه که حاصل مصاحبههای او بود، منتشر شد. این روند سالها ادامه داشت. فقط میدانستیم پرویز ثابتی که این روزها در آستانه ۹۰ سالگی ایستاده، شرکتی در ایالت فلوریدا دارد و به کار ساختمانسازی مشغول است. این اطلاعات قطرهچکانی تنها دانستههای ما بود تا این که او تصمیم گرفت مقابل دوربین شبکه هوادار سلطنت مستقر در لندن بنشیند.
برخی آمارها میگویند حسین شریعتمداری و کیهان تا کنون دهها بار ماجرای ملاقات خاتمی با سوروس را تکرار کردهاند. ماجرایی که عبدالرضا داوری، از نزدیکان سابق احمدینژاد و عضو پیشین تحریریه کیهان، بارها گفته این ملاقات ساخته و پرداخته اوست. اما ماجرا فقط به این ادعا محدود نیست. این قصه عقبهای سه دههای دارد.
بزرگنماییهای زیادی درباره ساواک از ابتدای انقلاب صورت میگرفت که حقایق جنایتهای رخ داده در این سازمان را همیشه زیر سوال برده است. مثلاً تا سالها، در تبلیغات سیاسی از عنوان چند میلیون کارمند ساواک استفاده میشد یا همه آنها را شکنجهگر مینامیدند. تمام خبرچینان ساواک هم به عنوان کارمند این تشکیلات معرفی میشدند. کمکم ساواکی تبدیل به عبارت ناپسندی شد که حتی میشد از آن برای تهمت زدن به افراد استفاده کرد.
کاملا مشخص است که اروپایی ها، با یک موضع خصمانه جدی با کشور ما برخورد میکنند و به همین دلیل هم بعید است که چنین مذاکراتی سازنده باشد و به نتیجهای مثبت برای گشایش در مسائل اقتصادی کشورمان منجر شود. دقیقا روند عملکرد دوستهای سه گانه اروپایی (تروئیکا) مخالف اهداف مذاکره است. یعنی ما در مذاکره به دنبال ایجاد تفاهم و گشایش در مباحث اقتصادی هستیم، اما طرفهای اروپایی برعکس آن، به دنبال پیچیدهتر کردن و افزایش تحریمها و افزایش مشکلات هستند؛ بنابراین شرط اول مذاکره، حسن نیت دو جانبه است