به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در بخش عمده سال گذشته و از زمان تهاجم آن کشور به اوکراین در ماه فوریه گذشته بر قدرت مطلق خود در حوزه انرژی سوار شده و اقتصاد جهانی را گروگان هوی و هوس خود نگهداشته بود. پوتین از تابستان گذشته عرضه گاز طبیعی به اروپا را متوقف کرده است به این امید که اروپاییها در زمستان لرزان و بدون گرما رهبران خود را برانگیزند و ادامه حمایت از اوکراین را از نظر سیاسی غیرممکن سازند.
این تهدیدی قوی بود. در سال ۲۰۲۱ میلادی ۸۳ درصد گاز روسیه به اروپا صادر شد. مجموع صادرات جهانی روسیه به ۷ میلیون بشکه نفت در روز و ۲۰۰ میلیارد متر مکعب گاز در سال حدود نیمی از درآمد فدرال روسیه را تشکیل داده بود. حتی مهمتر از آن صادرات کالاهای روسیه نقش مهمی در زنجیره تامین جهانی داشت: اروپا برای ۴۶ درصد از کل عرضه گاز خود به روسیه متکی بود با سطوح وابستگی قابل مقایسه با سایر محصولات روسیه از جمله فلزات و کود.
اکنون با نزدیک شدن به یک سالگی تهاجم پوتین علیه اوکراین آشکار شده است که روسیه برای همیشه قدرت اقتصادی پیشین خود را در بازار جهانی از دست داده است.
زمستان وحشتناک برای اروپا فرا نرسید و استفاده حداکثری پوتین از اهرم انرژی بدون هیچ گونه اتفاق خاصی سپری شد. همان گونه که در اکتبر گذشته به درستی پیش بینی کرده بودم بزرگترین قربانی بازی پوتین در زمینه گاز کشور روسیه بود. اهرم گاز طبیعی پوتین اکنون وجود ندارد، زیرا جهان و مهمتر از همه اروپا دیگر به گاز روسیه نیازی ندارند.
اروپا به دور از انجماد تا سرحد مرگ به سرعت منابع گاز جایگزین را با چرخش به سوی گاز طبیعی مایع جهانی (LNG) تامین کرد. این شامل صادرات حدود ۵۵ میلیارد متر مکعب گاز از ایالات متحده است که دو و نیم برابر بیش از صادرات گاز طبیعی مایع ایالات متحده به اروپا در دوره پیش از جنگ اوکراین است. همراه با افزایش عرضه از منابع تجدیدپذیر، هستهای و در مقطعی زغال سنگ این منابع جایگزین وابستگی اروپا به گاز روسیه را به ۹ درصد از کل واردات گاز کاهش داده اند. در واقع، امروز اروپا بیش از هر زمان دیگری که از روسیه گاز خریداری میکرد در حال خرید گاز طبیعی مایع از منابع دیگر است.
علاوه بر این، زمستان گرم اروپا نه تنها بدان معناست است که بدترین سناریو در مورد اروپا تحقق نیافت بلکه مخازن ذخیره کامل اروپا میتواند تا زمستان آینده نیز ظرفیت خود را حفظ کند. در ماه ژانویه، مخازن ذخیره سازی آلمان به میزان ۹۱ درصد پر بود که این میزان در سال گذشته ۵۴ درصد بوده است. این بدان معناست که اروپا در سال ۲۰۲۳ میلادی به میزان قابل توجهی به گاز کمتری نسبت به سال ۲۰۲۲ میلادی نیاز خواهد داشت.
پیامدهای این وضعیت فوق العاده خواهد بود. در حال حاضر این وضعیت تضمین شده برای اروپا وجود دارد که دست کم تا سال ۲۰۲۴ میلادی انرژی کافی را تامین کند و زمان کافی برای تامین انرژی جایگزین ارزانتر از جمله انرژیهای تجدید پذیر را در اختیار داشته باشد که تکمیل ۲۰۰ میلیارد متر مکعب اضافی در سال در ظرفیت صادرات گاز طبیعی مایع تا سال ۲۰۲۴ میلادی را شامل میشود و میزانی کافی برای جایگزینی کامل و دائمی ۲۰۰ میلیارد متر مکعب در سال صادرات گاز روسیه خواهد بود.
علاوه بر این، روزهای گرانی انرژی در سطح جهانی در میان "فشارهای عرضه تحت تاثیر روسیه" برای همیشه به پایان رسیده است. علاوه بر تقاضای کمتر مورد انتظار اروپا برای گاز طبیعی مایع چین در حال دور شدن از گاز طبیعی مایع جهانی و حرکت به سوی منابع داخلی میباشد. همراه با عرضه سریع گاز طبیعی مایع جای تعجبی ندارد که بازار آتی گاز در حال حاضر قیمت گاز را ارزانتر از سطح قبل از جنگ برای سالهای آینده قیمت گذاری کند.
از سوی دیگر، پوتین هیچ اهرم باقی مانده دیگری در اختیار ندارد و راهی برای جایگزینی مشتریان اصلی سابق خود نیز در پیش رو نمیبیند. او به سختی متوجه میشود که جایگزینی تامین کنندگان کالاهای غیرقابل اعتماد برای مصرف کنندگان بسیار آسانتر از یافتن بازارهای جدید برای تامین کنندگان است. پوتین در حال حاضر عملا هیچ سودی از فروش گاز عایدش نمیشود، زیرا فروش قبلی ۱۵۰ میلیارد مترمکعبی گاز لوله کشی به اروپا با ۱۶ میلیارد متر مکعب به چین جایگزین شده و تغییری در فروش جهانی گاز طبیعی مایع ایجاد کرده که به سختی برای پوشش هزینهها کافی میباشد.
هیچ بازاری برای پوتین وجود ندارد که بتواند چیزی نزدیک به ۱۵۰ میلیارد متر مکعب را جایگزین کند: چین ظرفیت خط لوله لازم برای برداشت بیش از یک دهه را در اختیار ندارد و در هر صورت منابع انرژی داخلی و متنوع را ترجیح میدهد. این در حالیست که فناوری عقب مانده روسیه امکان توسعه را غیر ممکن میسازد.
اهرم نفتی پوتین نیز در حال کاهش است. اکنون روزهایی که ترس از حذف نفت روسیه توسط پوتین از بازار باعث شد قیمت نفت طی دو هفته به میزان ۴۰ درصد افزایش یابد سپری شده است. در واقع، زمانی که پوتین از اول فوریه در واکنش به تعیین سقف قیمت نفت از سوی گروه جی -۷ در ماه گذشته ممنوعیت صادرات نفت به کشورهایی که سقف نفت را پذیرفته بودند اعلام کرد قیمت نفت کاهش یافت.
علت آن چیست؟ اکنون آشکار شده است که جهان دیگر به نفت پوتین وابسته نیست. بازار نفت در بحبوحه افزایش عرضه به نفع خریداران و نه فروشندگان است عرضهای که بیش از حد کافی برای جبران کاهش احتمالی تولید نفت خام روسیه است. "الکساندر نواک" معاون نخست وزیر روسیه در ماه دسامبر به رسانههای روسی گفته بود که دولت روسیه آماده است تا تولید نفت خام را تا ۷۰۰ هزار بشکه در سال ۲۰۲۳ میلادی کاهش دهد. قیمت نفت اکنون در مقایسه با دوره پیش از آغاز جنگ اوکراین پایینتر است و تنها در نیمه دوم سال ۲۰۲۲ میلادی عرضه ۴ میلیون بشکه در روز از سوی تولید کنندگانی مانند ایالات متحده، ونزوئلا، کانادا و برزیل افزایش یافت.
علیرغم عرضههای جدید بیشتر در سال جاری هرگونه نفت خام روسیه از دست رفته به طور یکپارچه و براحتی ظرف چند هفته جایگزین خواهد شد. این بار پوتین نمیتواند مانند اکتبر گذشته عربستان سعودی را مجبور کند تا با کاهش شدید سهمیههای تولید اوپک پلاس روسیه را نجات دهد. دلیل آن این است که ایالات متحده اکنون در بحبوحه نظارتهای بین المللی بر ظرفیت مازاد قابل توجه استفاده نشده اوپک پلاس انتقال تسلیحات و فناوری حائز اهمیت برای عربستان سعودی را متوقف میکند.
اهرم پوتین از بین رفته است، زیرا سقف قیمتی تعیین شده از سوی جی -۷ به او یک انتخاب باخت – باخت را ارائه کند و در آن سناریو هر تصمیمی که اتحاذ کند موقعیت انرژی روسیه را از بین میبرد. چین و هند بدون مشارکت صریح در این سقف قیمتی از آن برای ایجاد یک معامله سخت با روسیه با تخفیف تا ۵۰ درصد استفاده میکنند. بنابراین، اگرچه هند ۳۳ برابر بیش از یک سال گذشته نفت روسیه را خریداری میکند روسیه با توجه به هزینه سر به سر تولید ۴۴ دلاری و حمل و نقل پرهزینهتر سود چندانی کسب نمیکند.
با این وجود، اگر پوتین آن گونه که پیشتر تهدید کرده تولید را بیش از این میزان کاهش دهد سهم بسیار مهم بازار نفت را از دست خواهد داد سهمی که در اختیار داشتن آن مدتها وسواس پوتین بوده است آن هم در شرایط فعلی در بحبوحه عرضه فزاینده بازار نفت روسیه با کاهش درآمد مواجه خواهد شد در شرایطی که تشنه پول نقد است.
حتی سایر کارتهای بازی کالایی پوتین نیز تمام شده اند. بازی او برای تبدیل کردن محصولات غذایی به یک سلاح سیاسی به منظور امتیازگیری به طرز فجیعی با شکست همراه شد. در برخی از بازارهای فلزات مانند نیکل، پالادیوم و تیتانیوم که روسیه از لحاظ تاریخی تسلط داشته خریدارانی که از باج خواهی همراه با قیمتهای بالا میترسند احیا را تسریع کرده و به سرمایه گذاری عمومی و خصوصی غیر فعال در زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی و پروژههای معدنی نیرو بخشیدهاند. این موارد عمدتا در امریکای شمالی، جنوبی و قاره آفریقا صورت گرفته اند که دارای بخشی غنی از ذخایر معدنی ناشناخته جهان هستند. در واقع، در چندین بازار فلزات حیاتی مانند کبالت و نیکل مجموع تولید معادن جدیدی که در دو سال آینده افتتاح میشوند بیش از مقدار کافی برای جایگزینی دائمی فلزات روسی در زنجیرههای تامین جهانی است.
بازیهای اقتصادی شکست خورده پوتین مجموعه دیگری از خطای محاسباتی او را نشان میدهد خطاهایی که وی باید به فهرست طولانی اشتباهات اش اضافه کند: از دست کم گرفتن مردم اوکراین گرفته تا دست کم گرفتن اتحاد جمعی و قدرت اراده غرب برای مقابله با تجاوز نیروهای روسیه.
البته جنگ اقتصادی و جنگ انرژی شکست خورده پوتین بدون پیامد نبوده است. سرریزهای آن زندگی بسیاری را تحت تاثیر قرار داده زنجیرههای تامین را متحول کرده، جریانهای تجاری را تغییر داده و مصرف کنندگان هم چنان احساس میکنند که قیمتهای بالاتر افزایش مییابد، زیرا مدتی به طول خواهد انجامید تا قیمتهای پایینتر تازه از طریق اقتصاد کار کنند.
با این وجود، نکته مهم آن است که پایان راه در مقابل مان قرار دارد. پوتین هرگز در موقعیتی قرار نخواهد گرفت که چنین هرج و مرج و آشفتگیای را در اقتصاد جهانی ایجاد کند، زیرا او به طور دائم قدرتمندترین دست روسیه برای بازی یعنی انرژی و محصولات آن را تضعیف کرده است. جنگ در میدان نبرد هنوز ادامه دارد. با این وجود، دست کم در جبهه اقتصادی پیروزی در چشم انداز غرب قرار دارد.