نشریه "نیشن" چاپ امریکا، در مقاله ای با عنوان "لیبرمن و گراهام: ایران را بمباران و باز هم بمباران کنید"، به قلم "رابرت دریفوس"، هیاهوی برخی چهره های سیاسی تندرو امریکا و هم پیمان اسراییل در فریاد کردن "لزوم بمباران گسترده و هر چه سریع تر ایران تا پایان سال 2010" را به نقد کشیده و آن را جنون آمیز خوانده است.
مقاله را در زیر بخوانید:
اگر برنامه تلویزیونی اخیر را ندیده باشید، این نکته را محض اطلاع شما به عرض می رسانم که در آن برنامه، سناتور «جو لیبرمن» آن جمله معروف سناتور «جان مک کین» را که در قالب یک ملودی کوتاه، با لحنی آواز مانند، خوانده بود، تکرار کرد. اما مک کین، وقتی که آواز سرداده و گفته بود: «ایران را بمباران، بمباران، بمباران، بمباران، بمباران کنید»، این جمله را به شوخی گفته بود. اما متأسفانه لیبرمن، آن را به طور جدی تکرار کرد.
تاکنون فراخوان هایی که برای بمباران ایران صورت گرفته است، عمدتا به جنگ طلبان غیر منتخب جناح راست نومحافظه کاران محدود و منحصر بوده است. این جناح تحت رهبری «نورمن پادهاراتز» و اعضای گوناگون «انیستیتوی امریکن اینترپرایز» و سایر نهادهای رهنمود دهنده فعالیت دارد. اما لیبرمن در سخنرانی روز 29 سپتامبر خود در شورای روابط خارجی به صفوف آنان ملحق شد و رئیس جمهور اوباما را به استفاده از گزینه معروف توسل به نیروی نظامی که همواره در برنامه کار سیاست خارجی قرار گرفته است، فراخواند.
لیبرمن با «افراطی»، «توسعه طلب» و «تروریست» خواندن ایران، به ستایش از تحریم های پرداخت که امسال علیه ایران روی هم انباشته شده اند. لیکن به نظر می رسد او نکتۀ اصلی تحریم های اقتصادی را به طور کل از یاد برده است: این تحریم ها اگر اصلا مؤثر هم واقع شوند، زمانی طولانی را به خود اختصاص خواهند داد و در اکثر موارد، شاید تأثیر گذاری آن ها سالیان دراز به طول انجامد. به نظر می رسد که لیبرمن از بابت این واقعیت که رژیم «متعصب» ایران احتمالا قصد دارد طی ماه جاری به پشت میز مذاکره باز گردد کم و بیش احساس خطر کرده است. او گفت: «ما اکنون در این پیکار دراز مدت به مقطعی رسیده ایم که نظام ایران باید درک کند که ما برای تأثیر گذاری تحریم ها تا ابد منتظر نخواهیم ماند.»
این سناتور نمایندۀ ایالت کانکتی کات تا چه مدت مایل است منتظر بماند؟ طبق اظهارات خود او تنها تا پایان سال 2010 میلادی، و سپس: « اگر تحریم ها تا آن زمان تغییر ملموسی در برنامه تولید سلاح های هسته ای ایران ایجاد نکرده باشند، ما مجبوریم بحث و گفت وشنودی را در سطح ملی دربارۀ این که از این پس چه گام هایی باید برداشته شود، آغاز کنیم. این گفت و شنود ناگزیر متضمن بررسی گزینه های نظامی خواهد بود.»
لیبرمن در ادامۀ سخنانش دربارۀ لذت ویران کردن ایران از طریق بمباران آن، به اوج شادی رسید: « وقت آن است که ما قدم هایی برداریم که به وضوح نشان دهد اگر راهبردهای دیپلماتیک و اقتصادی هم چنان نتواند سیاست های هسته ای ایران را تغییر دهند، حملۀ نظامی عبارت از یک امکان بسیار ضعیف و دوردست که حالت انتزاعی داشته باشد نیست، بلکه یک سیاست جایگزین واقعی و باورکردنی است که ما و هم پیمانانمان آماده ایم در صورت لزوم به آن متوسل شویم. وقت آن است که شعارهای مبهم خود در مورد همۀ گزینه های باقی مانده در دستور کار را کنار بگذاریم.»
طبق گزارش دریافت شده از شورای روابط خارجی، لیبرمن به خاطر این اظهار نظرهایش، به جای آن که به او بخندند و مسخره اش کنند و او را «هو» کنند، مورد تشویق و کف زدن حاضران قرار گرفته است.
هیچ کدام از سؤال کنندگان در بخش پرسش و پاسخ که به دنبال سخنرانی او برگزار شد اظهار نظر نکردند که لیبرمن عقل خود را از دست داده است (در واقع یکی از سؤال کنندگان ظاهرا پدر یکی از کسانی بوده است که در حوزۀ امنیت ملی در زمرۀ مشاوران لیبرمن است.)
اظهارنظرهای لیبرمن در مورد بمباران ایران به دنبال اظهارات مشابهی از سوی یک عضو روان پریش دیگر سنا به نام «لیندسی گراهام»، نمایندۀ کارولینای جنوبی، به عمل آمد. گراهام نیز نفر سوم آواز دسته جمعی «ایران را بمباران کنید» به شمار می رود. او نیز همانند مک کین و لیبرمن متعلق به جناح راست گرایان است.
البته گراهام سومین عضو این اتحاد نامقدس سه گانه در سنا به شمار می رود. آیا جرأت داریم که این اتحاد سه گانه را نیز «محور شرارت» بنامیم ؟ دو عضو دیگر مک کین و لیبرمن هستند. به طوری که «فاکس نیوز» نفس نفس زنان به اطلاع ما می رساند، گراهام نیز اخیرا در مورد بمباران ایران سخن گفته و چنین اظهار داشته است: «از دیدگاه من، اگر ما به عنوان آخرین راه چاره وارد عملیات نظامی شویم، در آن صورت امریکا باید تغییر نظام را کما فی السابق هدف خود قرار دهد، اما نه از طریق تصرف خاک ایران بلکه از طریق حملات نظامی از هوا و دریا. اگر علیه ایران به زور متوسل شویم در صندوق پاندورا را گشوده ایم. اگر به ایران اجازه دهیم که یک سلاح هسته ای بسازد، صندوق پاندورا را از محتویاتش (که تماما شر مطلق است) خالی کرده ایم. من گشودن در صندوق پاندورا را به خالی کردن محتویات آن ترجیح می دهم.»
طبق گزارش فاکس نیوز، گراهام به وضوح تفهیم کرد که حملۀ نظامی به ایران را «اجتناب ناپذیر» می داند.
در داخل دولت امریکا، از جمله در بالاترین سطوح دولت اوباما، گفتن این که تقریبا هیچ کس پیشنهاد بمباران ایران را جدی نمی گیرد، سخن درستی است (من کلمۀ « تقریبا » را بدان سبب به کار برده ام که معلوم نیست « دنیس راس »، مشاور بلند پایۀ شورای امنیت ملی در حوزۀ خاورمیانه، به چه می اندیشد). به همین نحو، امرای ارتش، از دریا سالار مولن به پایین، با اقدام نظامی علیه ایران مخالف بوده اند، به ویژه بدان دلیل که امریکا در عراق و در افغانستان در آن واحد درگیر دو جنگ است. دولت امریکا با تبلیغات مثبت دربارۀ تحریم ها در حال دفع الوقت است.
اوباما هنگامی که از سوی افراطیون مورد معارضه قرار می گیرد، می تواند در پاسخ آنها بگوید: «منظورتان از این که می گویید در مورد این نرمش نشان می دهم چیست؟ ما با این تحریم ها داریم دمار از روزگار آنان در می آوریم!» البته او می داند که این تحریم ها تأثیر مستقیم و آنی ندارد. شاید به مرور زمان، در تنگنا قرار گرفتن اقتصاد ایران، به ویژه صنایع نفت و گاز آن کشور بدانجا منجر گردد که تعداد بیشتری از دلالان قدرت در ایران «آیت الله خامنه ای» ، رهبر کل کشور را تحت فشار قرار دهند تا احمدی نژاد را عزل کند و رئیس جمهور انعطاف پذیرتر را جای وی بگمارد. یا این که بحرانی اقتصادی بتواند بارقۀ ناآرامی های مدنی را برافروزد و در نتیجه آن، اعتصاب ها و تظاهراتی به راه افتد که شبه نظامیان بسیج نتوانند آن ها را مهار کنند. هیچ یک از این اتفاقات، اگر هم به حقیقت بپیوندد، به این زودی ها رخ نخواهد داد.
می توان دلایلی دقیقا متضاد نیز ارائه داد و از جمله گفت که تحریم های اقتصادی موجب تقویت نظام خواهند شد بدین طریق که هواداران تندرو و افراطی احمدی نژاد را وادار خواهند ساخت که مشکلات اقتصادی ایران را به جای آن که ناشی از عملکرد آقای احمدی نژاد قلمداد کنند، به گردن شیطان بزرگ بیندازند. این تحریم ها سپاه پاسداران انقلاب ایران را نیز تقویت می کند و این سپاه از عملیات تحریم شکن قاچاقچی گری میلیاردها دلار سود خواهد برد.
البته تعطیل کردن سرمایه گذاری های غرب در صنایع نفت و گاز ایران مساوی است با پهن کردن یک قالیچه قرمز در استقبال از ورود سردمداران صنایع نفت چین به خاک ایران و گشودن مغازه ای دو نبش برای آن ها در آن کشور.
اما ضرب الاجلی که لیبرمن برای آغاز عملیات نظامی علیه ایران معین کرده است، یعنی پایان سال 2010 میلادی، چیزی جز جنون نیست که آن را قالب گیری کرده باشند. حتی اگر این تحریم ها واکنش منفی نیز به بار نیاورد باز هم احتمال نمی رود که تحریم های مزبور تا تاریخ مشخص شدۀ آن ضرب الأجل یعنی تا پایان سال 2010 میلادی بتواند تأثیر بر ایران بر جا بگذارد. حتی طراحی این تحریم ها نیز با هدف اثر گذاری سریع صورت نپذیرفته است.