صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۱۸۹۳۴
چین و روسیه تهدیدی برای دموکراسی جهانی نیستند
دموکراسی‌هایی که با چالش‌های ناشی از خودکامگی درون کشورهای‌شان دست و پنجه نرم می‌کنند باید بر روی اهداف کوچک و منطقه‌ای متمرکز شوند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۷ - ۱۴ آذر ۱۴۰۰

فرارو- آرون دیوید میلر و ریچارد سوکولسکی؛ «آرون دیوید میلر» یکی از اعضای ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی به عنوان تحلیلگر و مذاکره کننده در دولت‌های جمهوری خواه و دموکرات پیشین امریکا فعالیت کرده بود. آخرین کتاب او تحت عنوان «پایان عظمت: چرا امریکا نمی‌تواند و نمی‌خواهد رئیس جمهور بزرگ دیگری داشته باشد» منتشر شده است؛ «ریچارد سوکولسکی» یکی از پژوهشگران غیر مقیم بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ میلادی به عنوان یکی از اعضای دفتر برنامه ریزی و سیاستگذاری وزیر امور خارجه وقت امریکا فعالیت کرده بود.


اگر دولت بایدن دکترینی برای سیاست خارجی داشته باشد این دیدگاه غالبا بیان شده که مطمئنا مبتنی بر آن است که دموکراسی‌ها در نبردی تاریخی با خودکامگی‌ها در حالت قفل شدگی قرار گرفته اند. جو بایدن در اولین نشست خبری خود به عنوان رئیس جمهور گفته بود: «من برای شما پیش بینی می‌کنم که فرزندان یا نوه های‌تان تز دکترای‌شان را مورد این که کدام یک موفق شدند؛ خودکامگی یا دموکراسی، خواهند نوشت، زیرا این چالش و خطر امروز ماست».

دولت بایدن هفته آینده اولین نشست از دو نشست برنامه ریزی شده برای دموکراسی‌ها را برگزار خواهد کرد. بر اساس بیانیه وزارت خارجه امریکا در این گردهمایی مجازی رهبران بیش از ۱۰۰ کشور جهان برای تعیین دستور کار مثبت به منظور احیای دموکراسی و مقابله با بزرگترین تهدیدات امروز دموکراسی‌ها از طریق اقدام جمعی حضور خواهند یافت. این نشست تلویحا نمایشی علیه استبداد به ویژه در چین خواهد بود.

دلایل خوبی برای میزبانی چنین گردهمایی‌ای وجود دارد. این سیاست هوشمندانه‌ای است و نشان دهنده اجرای تعهد بایدن در کارزار انتخاباتی‌اش است و با این تصور تقویت شده توسط ترامپ رئیس جمهوری امریکا که آن کشور دیگر علاقه‌ای به ترویج دموکراسی و حقوق بشر ندارد مقابله خواهد کرد. با این وجود، به عنوان یک اهرم ژئوپولیتیک ترسیم خطوط بین خودکامگی‌ها و دموکراسی‌ها نه تنها مایوس کننده است بلکه یک اصل سازماندهی ناقص برای رویکرد امریکا و نگاه آن کشور به جهان است.

چین و روسیه که بایدن برای انتقاد از استبداد آنان را مورد اشاره قرار می‌دهد عوامل اصلی تضعیف دموکراسی‌ها در سراسر جهان نیستند. بر اساس مطالعه‌ای تازه صورت گرفته اغلب عقب نشینی‌های دموکراسی‌های جهان ناشی از فرسایش درون دموکراسی‌ها از جمله ایالات متحده و بسیاری از متحدان آن کشور بوده است.

در واقع، اجلاس آتی شامل حضور نمایندگان تعدادی از کشور‌ها از جمله هندوستان، برزیل، فیلیپین و لهستان است که با جنبش‌های خودکامه رو به رشد و نقض آزادی بیان و مطبوعات آزاد شناخته شده اند. تحت فشار قرار دادن این کشور‌ها و سایر کشور‌ها برای اصلاح نهاد‌های سیاسی، انتخاباتی یا قضایی‌شان اگر نگوییم ناممکن که بسیار دشوار است.

بایدن اولین رئیس جمهوری امریکا نیست و آخرین رئیس جمهوری امریکا هم نخواهد بود که ترویج دمکراسی را محور سیاست خارجی خود قرار می‌دهد. «وودرو ویلسون» قصد داشت جهان را جایی «ایمن برای دموکراسی» سازد. «فرانکلین روزولت» منشور آتلانتیک را اعلام کرد. دولت «بیل کلینتون» جامعه دموکراسی‌ها را بنیان گذاشت. «جورج دابلیو بوش» دستور کار آزادی را اعلام کرد و از خلاصی جهان از شر دیکتاتور‌ها صحبت کرد. همه روسای جمهور ترویج دموکراسی را ابزاری مفید برای پیشبرد ارزش‌ها و منافع امریکا می‌دانستند.

به نظر می‌رسد بایدن واقعا معتقد است که دموکرات‌ها و دیکتاتور‌ها بر سر این که چه کسی مالک قرن بیست و یکم خواهد شد با یکدیگر در حال نبرد هستند و در نبرد مرگ و زندگی قرار دارند. اگرچه بایدن اصرار دارد که خواستار یک جنگ سرد تازه نیست، اما برخی از لفاظی‌های بیش از حد او ناقض این دیدگاه‌اش هستند.

در ماه مارس، بایدن اعلام کرد که قصد دارد از «اتحادی از دموکراسی‌ها دعوت کند تا برای بحث در مورد آینده به اینجا بیایند» از جمله بحث در این باره که «چین را مسئول رعایت قوانین» در مورد موضوعاتی مانند آزار و اذیت شهروندان اویغور و اختلافات ارضی با تایوان بدانند. بایدن درباره «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین گفته است که «استخوانی دموکراتیک در بدن او وجود ندارد» و این که «شی» معتقد است که «دموکراسی نمی‌تواند با چین همگام و سازگار شود».

با این وجود، این کاملا ساده انگارانه است که تصور کنیم سیاست خارجی چین و روسیه با انگیزه ایدئولوژیک برای گسترش استبداد در جهان هدایت می‌شد. هر دو کشور، امریکا را دشمن اصلی ژئوپولیتیک خود قلمداد می‌کنند و به دنبال تضعیف نفوذ امریکا و اتحادش با سایر کشور‌ها در هر جایی که بتوانند هستند. چینی‌ها به دنبال رقابت با امریکا در فناوری‌های قرن بیست و یکم نیز هستند.

با این وجود، روس‌ها مدلی اقتدارگرایانه برای صدور ندارند و دیگر دولت‌های استبدادی برای اداره رژیم‌های دزدسالار، فساد، سرکوبگر و با حکمرانی بدشان نیازی به الهام گرفتن از مسکو ندارند. اولویت اصلی پوتین حفظ خود و حفظ رژیم‌اش است. چه مدارک و شواهدی وجود دارند مبنی بر آن که او معتقد است این اهداف تنها در صورتی قابل دستیابی هستند که سایر نقاط جهان نیز شبیه روسیه باشند؟

به همین ترتیب اولویت اصلی «شی» حفظ کنترل خود و انحصار حزب کمونیست چین بر قدرت است. او بسیار خوشحال است که ادعا کند دولت چین از نظام ناکارآمد امریکا بهتر عمل می‌کند. با این وجود، این گونه نیست که او فکر کند تحقق این اهداف مستلزم آن است که پکن به طور فعالانه اقتدارگرایی با ویژگی چینی را در خارج از آن کشور گسترش دهد. ثروت و قدرت چین بدون اشاره به ثبات اجتماعی وابستگی کاملی به رقابت موثر در نظام اقتصاد جهانی دارد. در نتیجه، چین خواستار سرنگونی این نظام نیست.

نقص دیگر در رویکرد دولت بایدن پذیرش این پیش فرض است که همه دموکراسی‌ها بر اساس تعهد مشترک‌شان به ارزش‌های دموکراتیک یکسان عمل می‌کنند.‌ای کاش در واقعیت مسائل به این سادگی بودند. ارزش ها، سیاست خارجی یک کشور را شکل می‌دهند، اما در کنار آن تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، ایدئولوژی سیاسی و منابع مادی نیز مهم و تاثیرگذار هستند. دقیقا به همین دلیل است که متحدان و شرکای دموکراتیک امریکا چشم به چگونگی رویارویی و یا تعامل با چین و روسیه ندوخته‌اند و همین موضوع نشان می‌دهد که چرا نباید آنان را مجبور کرد بین اقتدارگرایان و امریکا یکی را انتخاب کنند.

هم چنین، این پرسش از نظر سیاسی ناخوشایند وجود دارد که آیا امریکا بهترین موقعیت را برای رهبری جهان برعهده دارد یا خیر. واقعیت آن است که بین تعهد امریکا به دموکراسی در خارج از کشور نباید با اقدامات دموکراتیک در داخل تضادی وجود داشته باشد.

تهدیدات اصلی برای دموکراسی امریکا از داخل هستند از جمله ادعا‌های نادرست ترامپ مبنی بر تقلب و دزدیده شدن انتخابات ریاست جمهوری که مطرح شد و شورشی برای توقف گذار دموکراتیک که تلاشی برای محدود کردن حق رای شهروندان بود. امریکا مشکل خانه شیشه‌ای دارد و باید فضیلت‌های دموکراتیک خود را با فروتنی قابل توجهی ترویج کند.

بر اساس ارزیابی سالانه خانه آزادی در مورد رعایت حقوق سیاسی و مدنی در کشور‌های مختلف جهان امریکا در سال ۲۰۲۰ میلادی شاهد فرسایش در رویه و مناسبات دموکراتیک بوده است. در طول یک دهه گذشته امتیاز امریکا از معیار ۱۰۰ از ۹۴ به ۸۳ از نظر دموکراسی تنزل یافته که در زمره شدیدترین افت دموکراسی‌ها در کشور‌های مختلف جهان در دوره کنونی بوده است.

دشوار بتوان تصور که امریکا می‌تواند قدرت نرم خود را بر اساس نمونه‌ای که در داخل ایجاد می‌کند احیا کند. مطالعه تازه صورت گرفته مرکز تحقیقات «پیو» نشان می‌دهد که به طور میانگین ۱۷ درصد از مردم در کشور‌های مورد بررسی بر این باورند که دموکراسی امریکا ارزش تقلید را دارد در حالی که ۲۳ درصد گفته‌اند دموکراسی امریکایی هرگز نمونه خوبی را ارائه نکرده است. هم چنین، به دشواری می‌توان با این گزاره مخالفت کرد که نفوذ امریکا در خارج از آن کشور عمدتا به دلیل مشکلات داخلی آن در حال کاهش است و نه به دلیل رشد استبداد در مسکو یا پکن.

دولت بایدن به جای هدف دموکراتیزه‌سازی نظام‌های سیاسی در سایر کشور‌ها بر اساس یک الگوی ثابت دموکراتیک باید در سطح خرد عمل کند. برای مثال، بر اساس رویکرد‌های چند جانبه گرایی خرد یا کوچک دولت امریکا می‌تواند به صورت موقت با تعداد کمی از کشور‌های دموکراتیک همفکر که مهارت، اراده، منابع و ظرفیت پیشرفت در این عرصه را دارند همکاری کند. توافق اخیر بین استرالیا، بریتانیا و امریکا برای اشتراک گذاشتن فناوری‌های پیشرفته نظامی و تلاش‌های تحت رهبری امریکا برای تقویت گروه چهارگانه متشکل از امریکا، استرالیا، هند و ژاپن از جمله نمونه‌ها و اقدامات خوب در این راستا بوده اند.

در مورد اروپا، امریکا و اتحادیه اروپا باید از پیشنهاد ناتو برای ایجاد مرکز مقاومت دموکراتیک حمایت کنند. راه دیگر برای تمرکز، شناسایی کشور‌هایی است که مهارت یا سابقه خاصی در غلبه بر یک چالش خاص را دارند. برای مثال، استونی تحت فشار شدید روسیه تجربه‌ای در مقابله با حملات سایبری دارد و می‌تواند آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. به اشتراک‌گذاری چنین تجربیات و دانشی در بین کشور‌ها می‌تواند ارزش عملی واقعی داشته باشد.

دولت بایدن به صحبت در مورد بزرگ شدن علاقه دارد، اما زمانی که نوبت به ترویج دموکراسی می‌رسد بسیار بهتر است که در خارج از کشور کوچک‌تر شده و با توجه به وضعیت خطرناک رویه‌های دموکراتیک در امریکا در داخل کشور بسیار بزرگ‌تر شود.

منبع: واشنگتن پست

ارسال نظرات
ناشناس
۱۵:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۴
چین و روسیه سردمداران دیکتاتوری جهانی هستند و در هرجایی که یک دیکتاتور کوتوله اعلام وجود میکند برای حمایت از او صف میکشند. نمونه اش هم دیکتاتوریهای بلاروس و ونزوئلا و کوبا و زیمبابوه و بولیوی و سوریه و کره شمالی و ...