صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۷۹۱۳۱
ریشه دواندن این تفکر که نهاد‌های انتخابی در کشور آنچنان که باید و شاید اثرگذار نیستند باعث شده که مردم در انتخاب دچار نوعی بی‌رغبتی و دلسردی شوند. مسائل اقتصادی، گرانی‌ها و مشکلات معیشتی نیز مزید بر علت شده که این احساس بر جامعه غلبه کند که دولت و مجلس قدرت حل مشکلات اساسی آن‌ها را ندارند. همین موضوع هم باعث شکل‌گیری نوعی بی‌تفاوتی و بی‌توجهی به انتخابات شده است.
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۵ - ۱۳ اسفند ۱۳۹۹

جلال جلالی‌زاده در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: بیش از ۳ ماه تا برگزاری انتخابات دوره سیزدهم ریاست‌جمهوری در سال ۱۴۰۰ زمان باقی است، اما آنچه از فضای سیاسی و اجتماعی برداشت می‌شود، غلبه فضای سرد و ناامیدی بر مردم برای حضور در انتخابات است.

این دلسردی مردم ریشه‌های متعددی دارد که امروز خودی نشان داده است. بی‌اثر شدن انتخابات، گرفتن حق انتخاب از مردم با نظارت استصوابی و ردصلاحیت‌های فراقانونی و حق انتخاب به معنی واقعی کلمه یکی از موارد و عواملی است که باعث ایجاد این فضای سرد انتخاباتی شده است.

همچنین ریشه دواندن این تفکر که نهاد‌های انتخابی در کشور آنچنان که باید و شاید اثرگذار نیستند باعث شده که مردم در انتخاب دچار نوعی بی‌رغبتی و دلسردی شوند. مسائل اقتصادی، گرانی‌ها و مشکلات معیشتی نیز مزید بر علت شده که این احساس بر جامعه غلبه کند که دولت و مجلس قدرت حل مشکلات اساسی آن‌ها را ندارند. همین موضوع هم باعث شکل‌گیری نوعی بی‌تفاوتی و بی‌توجهی به انتخابات شده است.

همچنین نبود احزاب قدرتمند، عدم فعالیت سیاسی و مدنی در دانشگاه‌ها و مجامع عمومی و البته سانسور شدیدی که بر مطبوعات و فضای رسانه‌ای غلبه کرده، باعث شده که کنشگران اصلی هنگام انتخابات نیز دلسرد شوند. علاوه بر این شیوع نزدیک به یک‌ساله کرونا و تبعات روانی، اقتصادی و اجتماعی که بر فضای امروز گذاشته، نوعی افسردگی سیاسی را ایجاد کرده و باعث شده است که چه مردم و چه کنشگران سیاسی و اجتماعی به نوعی بی‌توجه شده و به سمت درون‌گرایی پیش بروند و در نتیجه در اظهارات و کنش‌های‌شان نیز دلسردی از انتخابات را نشان بدهند.

تجربه انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی در اسفند سال ۹۸، شیوه نظارت‌ها و در‌نهایت ترکیبی که در مجلس شورای اسلامی شکل گرفت نیز باعث می‌شود که مردم احساس کنند نمی‌توانند کاندیدا‌های خود را آزادانه معرفی و انتخاب کنند.

در نتیجه همه این عوامل دست به دست هم داده تا فضای بی‌تفاوتی بر اتمسفر سیاسی کشور غلبه پیدا کند که این به ضرر حاکمیت است. حاکمیت دوگانه نیز از دیگر مصایبی است که مردم و کنشگران سیاسی از آن گلایه دارند. این دوگانگی در حاکمیت و فضای تصمیم‌گیری مشکلات و مسائل بسیاری ایجاد کرده که مردم هم شاهد آن هستند. دولت، مجلس را متهم می‌کند و مجلس دولت را متهم می‌کند. نهاد‌های دیگر هم به نوعی در این به‌هم ریختگی سیاسی دخیل هستند. این موضوع نه‌تن‌ها در داخل تبعات بدی دارد بلکه در سیاست خارجی نیز تاثیرگذار است و طرف‌های خارجی هم نمی‌دانند باید به صدای کدام گروه و جریان یا نهاد در داخل کشور توجه کرده و واکنش نشان دهند.

برای مثال مجلس شورای اسلامی طرح‌هایی تصویب و دولت را موظف به اجرای آن می‌کند که چندان دوراندیشانه نیست و بر فقر و مشکلات مردم می‌افزاید که البته تجمع‌های اطراف مجلس نیز نشان‌دهنده ضعف و ناکارآمدی مسوولان در حل مشکلات است. باید همه دست به دست هم دهیم تا مردمی که دچار سردرگمی شده‌اند را از این وضعیت خلاص کنیم و کسی هم نیست که پاسخگوی مردم ناامید باشد، همه مسوولان در حال فرافکنی هستند و نوعی بی‌نظمی سیاسی و ناامیدی پدیدار شده است.

جلال جلالی‌زاده دریادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: بیش از ۳ ماه تا برگزاری انتخابات دوره سیزدهم ریاست‌جمهوری در سال ۱۴۰۰ زمان باقی است، اما آنچه از فضای سیاسی و اجتماعی برداشت می‌شود، غلبه فضای سرد و ناامیدی بر مردم برای حضور در انتخابات است.

این دلسردی مردم ریشه‌های متعددی دارد که امروز خودی نشان داده است. بی‌اثر شدن انتخابات، گرفتن حق انتخاب از مردم با نظارت استصوابی و ردصلاحیت‌های فراقانونی و حق انتخاب به معنی واقعی کلمه یکی از موارد و عواملی است که باعث ایجاد این فضای سرد انتخاباتی شده است.

همچنین ریشه دواندن این تفکر که نهاد‌های انتخابی در کشور آنچنان که باید و شاید اثرگذار نیستند باعث شده که مردم در انتخاب دچار نوعی بی‌رغبتی و دلسردی شوند. مسائل اقتصادی، گرانی‌ها و مشکلات معیشتی نیز مزید بر علت شده که این احساس بر جامعه غلبه کند که دولت و مجلس قدرت حل مشکلات اساسی آن‌ها را ندارند. همین موضوع هم باعث شکل‌گیری نوعی بی‌تفاوتی و بی‌توجهی به انتخابات شده است.

همچنین نبود احزاب قدرتمند، عدم فعالیت سیاسی و مدنی در دانشگاه‌ها و مجامع عمومی و البته سانسور شدیدی که بر مطبوعات و فضای رسانه‌ای غلبه کرده، باعث شده که کنشگران اصلی هنگام انتخابات نیز دلسرد شوند. علاوه بر این شیوع نزدیک به یک‌ساله کرونا و تبعات روانی، اقتصادی و اجتماعی که بر فضای امروز گذاشته، نوعی افسردگی سیاسی را ایجاد کرده و باعث شده است که چه مردم و چه کنشگران سیاسی و اجتماعی به نوعی بی‌توجه شده و به سمت درون‌گرایی پیش بروند و در نتیجه در اظهارات و کنش‌های‌شان نیز دلسردی از انتخابات را نشان بدهند.

تجربه انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی در اسفند سال ۹۸، شیوه نظارت‌ها و در‌نهایت ترکیبی که در مجلس شورای اسلامی شکل گرفت نیز باعث می‌شود که مردم احساس کنند نمی‌توانند کاندیدا‌های خود را آزادانه معرفی و انتخاب کنند.

در نتیجه همه این عوامل دست به دست هم داده تا فضای بی‌تفاوتی بر اتمسفر سیاسی کشور غلبه پیدا کند که این به ضرر حاکمیت است. حاکمیت دوگانه نیز از دیگر مصایبی است که مردم و کنشگران سیاسی از آن گلایه دارند. این دوگانگی در حاکمیت و فضای تصمیم‌گیری مشکلات و مسائل بسیاری ایجاد کرده که مردم هم شاهد آن هستند. دولت، مجلس را متهم می‌کند و مجلس دولت را متهم می‌کند. نهاد‌های دیگر هم به نوعی در این به‌هم ریختگی سیاسی دخیل هستند. این موضوع نه‌تنها در داخل تبعات بدی دارد بلکه در سیاست خارجی نیز تاثیرگذار است و طرف‌های خارجی هم نمی‌دانند باید به صدای کدام گروه و جریان یا نهاد در داخل کشور توجه کرده و واکنش نشان دهند.

برای مثال مجلس شورای اسلامی طرح‌هایی تصویب و دولت را موظف به اجرای آن می‌کند که چندان دوراندیشانه نیست و بر فقر و مشکلات مردم می‌افزاید که البته تجمع‌های اطراف مجلس نیز نشان‌دهنده ضعف و ناکارآمدی مسوولان در حل مشکلات است. باید همه دست به دست هم دهیم تا مردمی که دچار سردرگمی شده‌اند را از این وضعیت خلاص کنیم و کسی هم نیست که پاسخگوی مردم ناامید باشد، همه مسوولان در حال فرافکنی هستند و نوعی بی‌نظمی سیاسی و ناامیدی پدیدار شده است.

حل مشکلات مردم نیازمند تصمیمات انقلابی و اجرای قانون و رعایت حقوق مردم است. اگر مشکل حاکمیت دوگانه حل شود و همه نهاد‌ها تابع قانون و رای مردم باشند، اگر انتخاباتی آزاد و با حضور کاندیدا‌هایی از همه جریان‌های سیاسی برگزار شود می‌توان به پایان این افسردگی سیاسی امیدوار بود.

ارسال نظرات