صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۴۳۳۱۲
تاریخ انتشار: ۲۳:۵۷ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۹

علی مفتح‌*؛ در روزهای اخیر شاهد تظاهرات گسترده در کشورهای آمریکایی و اروپایی علیه نژاد‌پرستی بوده‌ایم. این تظاهرات همچنان در آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشورهای غربی ادامه دارد و پیش‌بینی می‌شود موج اعتراضات بیشتر هم خواهد شد.

اگر چه خشونت پلیس در کشورهای غربی موضوع جدیدی نیست، اما در این دوره از تظاهرات این خشونت شکل جدی‌تر و وقیح‌تری به خود گرفت. به گونه‌ای که حتی صدای مقامات ارشد آمریکا هم بلند شد و دولت این کشور را با چالشی دیگر مواجه کرد.

در واقع ریشه خشونت پلیس در تظاهرات را نباید در جایی جدا از خشونت این نیروها در زمان عادی جست و جو کرد. اتفاقاتی که امروز در تظاهرات شاهد آن هستیم حق‌خواهی طبقه محروم و سرکوب شده این جوامع با اکثریت معترض سیاهپوست است. سیاهپوستانی که همواره به عنوان نژادی پایین‌تر از سوی جوامع غربی تلقی شده‌اند.

آن چه باید به یاد داشت همه گیر بودن و تاثیر این نگاه غیربشری به سیاهپوستان و به طور کلی به غیر سفیدپوستان است. این نگاه نه تنها عنصری تعیین‌کننده در برخورد با غیر سفیدپوستان در زمان عادی است بلکه به طرزی بیشتر و شدیدتر خود را در زمان های بحرانی نشان می دهد.

برای مثال، برخورد کشورهای اروپایی با مهاجران آفریقایی که قصد ورود به این کشور ها را دارند بسیار بدتر از زمانی است که این مهاجران در این کشور ها به طور قانونی زندگی می‌کنند. اخبار غرق کردن قایق مهاجران، برهنه کردن آن‌ها، و نگه داشتن زنان و کودکان در پشت حصارهای مرزی تنها چند نمونه از بدرفتاری اروپاییان با غیر سفیدپوستان است که به لطف رسانه‌های جمعی با آن آشنا هستیم.

بیشتر از مشکلات اقتصادی و موانع قانونی، نگاه اجتماعی در برخورد با سیاهپوستان علت اصلی خشونت بی‌روح پلیس در این دوره از تظاهرات می باشد. اساسا از رفتار پلیس با جرج فلوید که بدون هیچ توجهی به صحبت‌هایش با خونسردی تمام وی را به قتل رساند تا توجه نکردن رئیس جمهور آمریکا به مطالبات این قشر مظلوم می‌تواند فهمید که نگاه جامعه سفید پوست به سیاهپوستان نگاهی کابو مابانه به حیواناتی است که نیاز به رام شدن به وسیله زور را دارند.

رئیس‌جمهوری که به دور کاخ «سفید» حصار و نرده کشیده است تا نژاد سیاه را که به زعم سفید پوستان نژادی غیرانسانی است را دور نگه دارد در واقع همان نگاهی را دارد که غربی‌ها در برخورد با آفریقایی‌ها در قرون نوزدهم و بیستم داشتند. غربی‌هایی که باغ وحش‌های انسانی در پاریس و بروکسل ساخته بودند و آفریقایی‌ها را در قفس و پشت میله‌های آهنی برای سرگرمی آخر هفته شان نگاه می‌داشتند امروز تظاهرات کنندگان سیاهپوست را پشت چندین ردیف میله‌های آهنی در واشنگتن مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند.

کابوهایی که با اسب‌های خود حیوانات وحشی را رام می کردند امروز پلیس‌های اسب‌سواری هستند که در خیابان‌های لندن و شیکاگو جوانان آفریقایی‌تبار را به زیر سم‌های آهنین می‌آورند. مامورانی که با تفنگ و سگ‌های پلیس به معترضین حمله می‌کنند تفاوتی چندان با شکارچیان سفید پوست در جنگل‌های آفریقایی ندارند که با سگ‌های شکارچی به شکار حیوانات می‌رفتند.

همان پلیس‌هایی که زبان زور به کار می گیرند چون به زعم آن‌ها تنها سفیدپوستان هستند که زبان آدمی را می‌فهمند. تنها سفید‌پوستان هستند که می‌توانند از زبان انسانی استفاده کنند چون تنها آن‌ها به عنوان انسان شناخته می‌شوند.

در واقع هر گونه استفاده از زور علیه سیاهپوستان حتی در برابر تظاهرات مسالمت آمیز آن‌ها باز می گردد به تعریف فلسفی غرب از انسان به عنوان حیوان ناطق و مقصود از «ناطق» بودن در این تعریف ارسطویی در درجه اول قدرت تفکر انسان می‌باشد. بنابراین جای تعجب نیست که فرد غیر سفیدپوست فردی قابل صحبت و مذاکره شناخته نشود و تنها زور در برخورد با وی به کار گرفته شود چون تفاوتی میان وی و حیوان از طرف یک سفیدپوست غربی احساس نمی‌شود. غیرسفید پوستانی که یونانی‌ها و رومی‌ها آن ها را «بربر» می‌خواندند و این به آن معنا بود که زبان آن‌ها غیر قابل فهم و خارج از منطق بود. واژه‌ای که امروزه ریشه کلمه «بربریسم» به عنوان وحشی‌گری می‌باشد.

به راستی نگاه سفیدپوستان به غیر سفیدپوستان همان نگاه به غیرآدمیان وحشی است. این نگاه و رفتار به خوبی در تقابل پلیس و جرج فلوید، در رفتار رئیس‌جمهور آمریکا با معترضین و در برخورد ماموران پلیس با تظاهرات کنندگان به خوبی آشکار و قابل مشاهده است.

*دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه لوون بلژیک

ارسال نظرات