روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: آن سالها که من و همسالانم به سن نماز خواندن و روزه گرفتن رسیده بودیم، رسانه مأنوسمان در ماه مبارک رمضان، رادیو بود. البته گاه پای تلویزیون هم مینشستیم و مثال برنامههای قرآنی آقای قرائتی را با اشتیاق دنبال میکردیم؛ درسهایی که با گذشت نزدیک به چهل سال، هنوز برایم جذابیت دارند. این سالها تلویزیون با برنامههای بیشتر و متنوعتر جای رادیو را گرفته است.
حال دیگر آیتمها فقط به اذان و دعا و مناجات خالصه نمیشوند. سخنرانی، مداحی، کلیپ و حتی سریالهای مخصوص این ماه هم اضافه شده اند. اما برای من همان برنامههای محدود رادیو یعنی دعاهای سحر، افطار و بعضی سخنرانیهای مذهبی، لطف و صفای دیگری داشت. البته شاید ذائقه شخصی من باشد، ولی این حجم وسیع از تبلیغات و تظاهرات آیینی در رسانه، به دلم نمینشیند و گاه احساس دلزدگی و مالل هم میکنم. به نظرم اصرار رسانه بر تبلیغاتی که مخاطب جمعی دارد، با اصالت لحظههای ناب خلوت مؤمنان با خداوند، در تعارض است. البته اینگونه برنامهها به ماه مبارک رمضان محدود نمیشوند و سایر مناسبتهای آیینی را نیز در برمیگیرند.
به مسؤوالن محترم سیما توصیه میکنم برای آینده، به کیفیت آیتمهای مذهبی بیشتر از کمیت و تعدد آنها اهمیت بدهند. همانگونه که امسال شاهد بودیم در برخی شبها بعد از افطار، پخش دقایق کوتاهی از درس خارج فقه رهبر انقلاب، بیش از ساعتها سخنرانیهای رایج، اثرگذار و مغتنم بوده است.
در برنامههای مجری محور نیز باید در انتخاب افراد، به فضل و دانش آنان توجه بیشتری شود. مثال آموزههای ناب استاد ساعد باقری کجا و لفاظیهای ملال آور برخی مجریان محترم و مادحان گرامی کجا؟ این که به یک روحانی ارجمند نقش مجری برنامهای عوامپسند بدهیم، در شأن روحانیت نیست. ادبیات و مضامین سخنان یک روحانی است که باید جذاب باشد، نه آن که منبر را به استیج تبدیل کنیم. همان گونه که برای بهروز شدن، الزام نیست برخی سلبریتیهای عزیز را در جایگاه نظریه پردازی بنشانیم. سرزمین ما صاحب ثروتهای بیشمار در حیطه علم و ادب و عرفان است. بهره گیری از جواهرات بدلی، مصداق بارز ناسپاسی و کفران این نعمت الهی است.