فرارو- از دور صدای شیون زنها که ورودی روستا جمع شده اند، به گوش میرسد. از روی پل رد میشویم، گامها را بلندتر بر میداریم تا به ورودی روستای پدری برسیم. هر چه نزدیک میشویم آه و نالهی زنها که دور جسمی پتوپیچ خیمه زده اند، بیشتر در فضا میپیچد. مردها آشفته اند و مدام به اتوبان چشم دوخته اند، انگار که منتظر چیزی باشند. یکی از زنها بلند فریاد میزند: "معارف جانم رفت، جوانم رفت. " ناگهان یکی از زنها پتو را کنار میکشد تا چهره اش را ببیند، به گمانم خواهرش است. توی خودم جمع میشوم، دلهره دست هایم را به لرزه میاندازد. طناب دورتا دور گردن عارف را کبود کرده است. چه صحنهی هولناکی ست! صورتش مثل گچ سفید شده است. مردها میگویند بیکار بود، امید نداشت، خسته بود، برای همین رفت و خودش را حلق آویز کرد. ناگهان صدای آژیر آمبولانس به ضجه زنها اضافه میشود و...
رئیسی معاون وزیر بهداشت هم در مورد آمارخودکشیهای سال ۹۷ گفته که ۲۰.۹ درصد موارد خودکشی در ایران در افراد زیر ۱۸ سال بوده، ۲۶.۸ درصد در گروه سنی ۱۹ تا ۲۴ سال، ۳۲.۲ درصد در گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال، ۱۲.۸ درصد در گروه سنی ۳۵ تا ۴۴ سال و ۷.۲ درصد در بین افراد بالای ۴۵ سال است.
او اضافه کرده است: "۶۲ درصد موارد خودکشی در بین زنان و ۳۸ درصد در بین مردان بوده است. ۴۰ درصد افرادی که دست به خودکشی زده اند، زیر دیپلم بودند، ۷۹ درصد شهرنشین، ۳۲ درصد خانه دار، ۱۲ درصد شاغل و ۱۲ درصد دانش آموز بودند و ۸۲ درصد موارد خودکشی در ایران به روش مسمومیت با قرص بوده که استفاده از قرص برنج جزو موارد شایع بوده است. "
بیشتر بخوانید:
بر اساس آمارها بیشترین میزان خودکشی نسبت به جمعیت در سالهای اخیر در استانهای ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و کرمانشاه و در مجموع در استانهای تهران، فارس، خوزستان، آذربایجان شرقی وکرمانشاه رخ داده و میزان خودکشیهای موفق در برخی از این استانها حتی از متوسط جهانی هم عبور کرده است.
امان الله قرایی مقدم معتقد است که نا امیدی حاکم بر جامعه مهم ترین علت خودکشی در ایران است
خودکشی پدیدهای چندبعدی و فرآیندی است که از عوامل مختلف سرچشمه میگیرد. امان الله قرایی مقدم جامعه شناس واستاد دانشگاه در گفتگویی با فرارو به بررسی علل افزایشی این پدیده در طول سالهای اخیر پرداخته است که در ادامه از نظر خوانندگان محترم میگذرد.
بررسی آمارهای خودکشی در ایران نشان میدهد که این روند افزایشی بوده، به نظر شما علت چیست؟
ما در طول سه دهه اخیر ۳۳ شهر را در استانهای مختلف، که بیشترین میزان خودکشی را داشته اند. مورد مطالعه قرار دادیم. بررسیها نشان میدهد که بیشترین میزان خودکشیها در میان جوان ترها اتفاق افتاده است و هرچه به میانسالی نزدیک میشود، آمار خودکشی کاهش مییابد.
در بررسی عوامل دخیل در خودکشی این گروه سنی، علل مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وجود داشت. اما مهمترین عامل نا امیدی و عدم اطمینان به افقهای روشن در آینده بود.
مهمترین سوالی هم که افراد در خودکشیهای ناموفق مطرح کرده اند، "برای چه زنده باشم" بوده است. این سوال نشات گرفته از شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. وقتی فرد برای رسیدن به آمال، آرزوها و اهداف جوابی نمیگیرد و آینده را غیر قابل پیش بینی تصور میکند. به این سوال نمیتواند پاسخ بدهد. برای همین میگوید برای چه زنده باشم و دست به خودکشی میزند.
براساس تئوری کلاسیک خودکشی که «امیل دورکیم» جامعه شناس شهیر مطرح کرده، وقتی که وابستگی فرد به جامعه و اطرافیان قطع شود و انسجام اجتماعی از بین برود. فرد به سمت خودکشی تمایل پیدا میکند.
پس با این وجود، افزایش مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی طی سالهای گذشته در افزایش میزان خودکشی در میان جوانها موثر بوده است؟
بله نکته درستی است. از طرفی جامعه دچار فرو ریختگی فرهنگی شده است. یعنی ارزشها و هنجارهای فرهنگی، اعتقادی و باوری کاهش یافته و جامعه دچار سردرگمی شده است و به همین دلیل خودکشی افزایش یافته است.
از طرفی مشکلات اقتصادی همچون بیکاری، تورم، رکود و...، بن بستها درحوزه سیاسی همچون فساد در ابعاد مختلف، عدم توفیق در حکمرانی و نبود آزادی بیان؛ افزایش طلاق، اعتیاد و... در حوزه اجتماعی روز به روز روند افزایشی داشته و برخی هم از مرز بحران هم عبور کرده اند. همین عوامل بر افزایش ناامیدی در جامعه بسیار موثر واقع شده است.
از یک سو نیازهای اقتصادی فرد برآورده نمیشود. فرد اهدافی برای آینده دارد. اما وسیله ارتباطی به آن وجود ندارد. در این صورت دسترسی فرد به هدف میسر نمیشود. از سوی دیگر مدام از تریبونهای مختلف خبرهای تیره وتار و ناامیدکننده مخابره میشود. این عوامل باعث شده تا روند خودکشی در سال های گذشته روند افزایشی داشته باشد.
در چند سال گذشته خودکشی جبرگرایانه که در اثر فشارهای درون جامعه اتفاق میافتد، در کشور به تدریج روند افزایش داشته است.
آمارها نشان میدهد که ۲۰ درصد خودکشیها مربوط به گروه سنی زیر ۱۸ سال بوده، به نظر میرسد نا امیدی در این گروه قدری کمتر موثر باشد. چرا با افزایش خودکشی در این گروه سنی مواجه هستیم؟
من با نظر شما موافق نیستم. ممکن است که علل دیگری هم در تعداد بسیاری اندکی از این خودکشیها دخیل بوده باشد، مثل رد شدن در کنکور! اما هدف گذاری و آینده در گروه سنی ۱۳ تا ۱۸ سال بیشتر تاثیرگذار است، و در واقع این گروه سنی حساس و شکنندهتر از دیگر گروه هاست و نسبت به عوامل و شرایط اجتماعی به سرعت واکنش نشان میدهد. البته در وضعیت کنونی ناامیدی بر جامعه حاکم شده، به همین دلیل روند خودکشی در این گروه سنی افزایش مییابد.
جوانها در این سن بیشتر به آینده خود فکر میکنند و نابسامانی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیشتر در تصمیم گیری ها، آمال و آرزوها و آستانه تحمل آنها دخیل است.
وقتی مدام در رسانهها اخبار نگران کننده در حوزههای مختلف منتشر میشود، جوان دچار بریدگی از جامعه میشود و با خودکشی به نوعی دست به اعتراض فردی میزند.
خودکشی در دین اسلام تقبیح شده است. چرا با این وجود هر ساله خودکشی افزایش مییابد؟
بله در دین اسلام قتل نفس شمرده شده است. اما شرایط اجتماعی کنونی به نصیحتهای دینی ومذهبی توجه آنچنانی نمیکند. وضعیت نابسامان است. فرد میبیند که کار ندارد، با فقر مواجه است و نمیتواند نیازهای اولیه زندگی اش را فراهم کند. در چنین شرایطی فرد به بن بست میرسد و میبیند که نصحیتهای مذهبی به حل این مشکلات کمک فیزیکی نمیکند.
در واقع شرایط اجتماعی به شکلی پیش می رود که محدودیت ها و محرومیتها فرد یا افراد را از جامعه جدا میکند و به سمت خودکشی میکشاند. مواردی داشته ایم که خانواده به دلیل فقر دست به خودکشی دسته جمعی زده اند.
آمارها نشان میدهد که میزان خودکشی در میان زنان افزایش چشمگیری یافته است، علت چیست؟
قاعده در جامعه شناسی این است که خودکشی در مردان بیشتر از زنان اتفاق میافتد. اما در ایران عکس این نظریه در حال رخ دادن است و زنان بیشتر از مردان اقدام به خودکشی میکنند.
در پدیده جهانی شدن فرهنگ، جوامع سنتی بیشترین مقاومت را در مقابل این اتفاق نشان داده ند. در حال حاضر محدویتها و محرومیتها در میان زنان باعث شده که آنها دچار سرخوردگی شوند و در بسیاری از موارد احساس بازماندگی و عقب افتادگی در خودکشی آنها موثر بوده است. یک علت دیگر هم که در مناطق غرب کشور بیشتر دیده میشود مسئله ازدواجهای اجباری است.
اما به هرحال خودکشی تک علتی نیست و عوامل بسیار زیادی در این زمینه دخیل هستند. در موارد خودکشی زنان نیز بسیاری از عوامل اقتصادی، اجتماعی وسیاسی موثر بوده است.
اما برای اقتصاد
برای تولید
برای افزایش صادرات
خدمات بانکی وبیمه ای
مالیات صحیح
مشاور نداریم!!!
مدیر نداریم!!!
امان از خام فروشی نفت که ایران را به منجلاب تبدیل کرد!
امان از سیاست گذار بی فکر!!!
امان از برنامه های توسعه ای که محقق نشدند!!!
امان از سند چشم اندازی که به گوشه ای پرت شده است!!!
امان از کشوری که هیچ کس مسوولیت عقب ماندگی اش را به گردن نمی گیرد!!!
امان از مجلسی که تصمیم گیر نبود!!!
حال ایران خراب است...
کارشناسی و ارشدم رو هر دو دانشگاه تهران گرفتم
حالا ساعت ۵:۳۰ صبح از خونه درمیام و ساعت ۸:۳۰ میرسم خونه با حقوق ماهی ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار ... جمعه ها هم دو تا کلاس خصوصی برداشتم و آخر ماه به دو میلیون و ۲۰۰ میرسه
هیچ علاقه ای هم به ایران ندارم و کار میکنم تا از کشور بتونم خارج شم...ولی با دو میلیون و دویست که نصفش هم خرج میشه حداکثر بتونم ۱۰۰ دلار ماهانه پسانداز کنم. یعنی دو ماه و نیم باید کار کنم تا فقط پول امتحان آیلتس ور شده
وسط این همه ناامیدی اون روز همکارم که دانشگاه دارقوزآباد سفلی به زور لیسانس گرفته بهم میگه تو که اینقدر درس خوندی فرقت با ما چیه؟
راست هم میگه...من بهترین سالهای نوجوانی و جوانی رو تو خونه و کتابخونه حبس بودم و حالا واقعا اندازه دانشم از من کار نمیکشن
واقعا باید پرسید انها که قرار است 50 یا 60 سال دیگر در این کشور زندگی کنند واقعا چه چشم اندازی دارند !!!!
آیا امیدی است که بتوانند در شهری که خانه متری 20 یا 30 میلیون تومان است صاحب خانه شوند با درامد ماهی یک ونیم و دو میلیون تومان !!!!
آیا امید است بتوانند یک خودرو با حداقل قیمت 100 میلیونی بخرند !!
آیا میتوانند ازدواج کنند وقتی خانه ندارند البته دولتها لطف کرده اند و وسط بیابان برای مردم خانه ساخته اند که مبادا خدایی ناکرده دلالان مسکن و محتکران و صاحبت چندین خانه در تهران و شهرهای بزرگ ناراحت نشوند !!!
خلاصه مشکلات اقتصادی مردم را به فقر و فلاکت رسانده و جوانان را ناامید از آینده پس این جوانان چاره ای ندارند جز ....
پدر و مادر بد
خانواده بد
عدم امنیت اجتماعی
نا امیدی ناشی از دوست داشته نشدن
نرسیدن به آمال و آرزوهای کوچک
نداشتن مسکن
نداشتن خورد و خوراک کافی
طرد شدن از طرف پدر یا مادر
طلاق پدر و مادر
فرزند طلاق بودن
پدر و مادر هر کدام بعد طلاق پی زندگی خود میروند و فرزند تنها می ماند.
بی کسی
تبعیض شدید بین فرزندان
آزار و اذیت