فرارو- دنیل دی پتریس* در نشریه نشنال اینترست نوشت: سیاست خارجی میتواند یک حوزه کاری نامطلوب (غیررضایت بخش) باشد. امرِ ایده آل و آرمانی در اغلب موارد دور از دسترس است و در بسیاری از زمان ها، بهترین نتیجه، برآمده از جلوگیری از وقوع بدترین اتفاقهای ممکن است. دنیا، راه و رسم جالبی در تبدیل کردنِ فکر شدهترین و معتبرترین سیاستها به احمقانهترین رویهها و همچنین تبدیلِ باتجربهترین مقامهای دولتی به انسانهای آماتور و نابالغ دارد.
با این همه، سیاست خارجی (به طور خاص در آمریکا)، امور را برای خود آسان نمیکند. وضعیت موجود و حفظ آن، همانگونه که یک مار بوآ طعمه خود را خفه میکند، بر سیاست خارجی آمریکا سایه افکنده و آن را محدود میکند. اغلب گفته شده تغییر هرچیزی در واشنگتن، شبیهِ کشیدن دندان است: انجام این کار فوق العاده دردناک است و خونریزی زیادی را به دنبال خواهد داشت. از این رو، آسانترین شیوه اقدام و کنش (از منظر سیاسی) ادامه دادن راهها و رویههای قدیمی و حفاظت از آن هاست. به بیان دیگر، اعتقاد در آمریکا بر این میباشد که بهتر است به شیطانی بچسبید که آن را میشناسید تا شیطانی که هیچ شناختی از آن ندارید.
به گزارش فرارو، سیاست خارجی آمریکا مملو از شیطانهایی از این نوع است. سیاستهایی که روی کاغذ خوب به نظر میرسند، اما در عرصه عمل، از دستیابی به هرگونه موفقیتی عاجز هستند. با این حال، این سیاستها بدون درنظرگرفتن این موضوع، همچنان به حیات خود ادامه میدهند. در این رابطه میتوان به نمونههای زیادی اشاره کرد با این حال، در این مقاله به سه مورد از مهمترین آنها که در گذر زمان همچنان به قوت خود باقی مانده اند پرداخته میشود.
۱: کریمه به اوکراین تعلق دارد
جمهوری خواهان و دموکراتها این روزها چندان با هم اتفاق نظر ندارند با این حال، همه آنها از این ایده که باید روسیه را مجبور کرد تا مالکیت خود بر شبه جزیره کریمه را لغو کند، حمایت میکنند. اقدام مسکو در الحاق شبه جزیره کریمه به خاک خود در سال ۲۰۱۴، قابل دفاع نیست. درست به همین دلیل است که تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه روسیه اجتناب ناپذیر بودند. بسته تحریمی علیه روسیه، اقدامی تنبیهی علیه این کشور در راستای آن چیزی بود که غرب آن را نقض حقوق بین الملل میدانست.
با این حال، پنج سال پس از آنکه تحریمها علیه روسیه اجرایی شده اند، این موضوع در گذر زمان بیش از پیش روشن شده است که مجازاتهای مالی، قادر به مجبور کردن روسیه جهت احاله مالکیت شبه جزیره کریمه به اوکراین نیستند. اینکه رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین با الحاق کریمه به خاک اوکراین در نتیجه فشارهای تحریمی موافقت کند، به دو دلیل بعید به نظر میرسد: اولا، پوتین، خود پدرخوانده الحاق کریمه به خاک روسیه است و ثانیا، انجام چنین کاری روسای جمهور آمریکا را در آینده تشویق خواهد کرد تا برای دستیابی به اهداف خود، فشار اقتصادی بر روسیه را دو برابر کنند. با این حال، سیاست آمریکا همان سیاستی است که در گذشته نیز همواره شاهد آن بوده ایم: تحریمهای آمریکا علیه روسیه تا زمانی که مسکو با الحاق کریمه به خاک اوکراین موافقت نکند، در جای خود باقی خواهند ماند. از این رو، روابط روسیه و آمریکا در برزخ گرفتار شده و درگیرِ یک هدف موهوم و خیالی شده است. چه ما دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، کریمه در حال حاضر بخشی از خاک روسیه است و این وضع تا زمانی که آمریکا و اتحادیه اروپا به نحو سازندهای در یافتن راهکاری دیپلماتیک برای حل موضوع اقدام نکنند، همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
۲: خلع سلاح هستهای کره شمالی
سیاست ایالات متحده آمریکا در مورد کره شمالی نیز دههها دستخوش کلیشههای همیشگی بوده است: اگر کره شمالی به دنبال عادی سازی کامل روابط سیاسی و اقتصادی خود با آمریکا و همسایگانش است، باید از تسلیحات هستهای اش چشم پوشی کند و برای جامعه بین المللی، شفافیت کامل و همیشگی را در رابطه با اقدامات اتمی اش فراهم کند. تا هنگامی که رژیمِ کیم جونگ اون یکچنین تصمیم راهبردی را بگیرد، تحریمها بر علیه کره شمالی ادامه خواهند یافت و در صورت لزوم، بر شدت آنها افزوده نیز خواهد شد.
این سیاستِ آمریکا در قبال کره شمالی در اوایل دهه ۱۹۹۰ بنیان نهاده شد. در آن زمان، برنامه هستهای کره شمالی در مراحل اولیه خود قرار داشت. در آن دوره، پیونگ یانگ حتی یک سلاح اتمی هم در زرادخانههای خود نداشت. با این حال، اگر خلع سلاح هستهای یک چشم انداز دست یافتنی در سه دهه قبل در مورد کره شمالی بود، در حال حاضر، این موضوع شبیه این است که شما بخواهید قله اورست را بدون هیچگونه تجهیزاتی فتح کنید. سال ۲۰۱۹، هیچ شباهتی به سال ۱۹۹۱ ندارد. با گذشت هر سال از سال ۱۹۹۱، دولت کره شمالی پیشرفتهای بیشتری در زمینه پلوتونیوم و تواناییهای غنی سازی خود کسب کرده و بر دانش اش در زمینه هستهای افزوده است. سال ۲۰۰۶، پیونگ یانگ نخستین آزمایش زیرزمینی هستهای خود را انجام داد. آزمایشی که به مثابه نقطه عطفی نمادین در تاریخ این این کشور محسوب میشود و جایگاه کره شمالی به مثابه دولتی که از وجود سلاحهای هستهای برخوردار است را تحکیم بخشید. کره شمالی پس از آن پنج آزمایش هستهای دیگر انجام داده و ۱۳ سال بعد، زرادخانه تسلیحات اتمی کره شمالی حدودا ۶۰ کلاهک اتمی در اختیار دارد. با این حال، رویکرد آمریکا در مورد کره شمالی همچون گذشته ثابت است و اینطور به نظر میرسد که انگار جهان در گذشته گیر کرده است.
۳: با دولت بشار اسد نباید تعامل کرد
سوریه در شرایط فعلی و تحت ریاست جمهوری بشار اسد از وضعیت خوبی برخوردار نیست. هزینه بازسازی سوریه که بر اثر جنگ داخلی متحمل خسارات سنگین شده است حدودا بین ۲۵۰ میلیارد تا ۴۰۰ میلیارد دلار و حتی بیشتر تخمین زده شده است. جنگ داخلی سوریه (۲۰۱۸-۲۰۱۱) موجب خسارت ۳۰۰ میلیارد دلاری به اقتصاد سوریه شده است. نیمی از جمعیت سوریه یا در داخل این کشور آواره شده اند و یا از سوریه گریخته اند.
با این همه، باید بپذیریم که بشار اسد جنگ در سوریه را برده است. از سال ۲۰۱۵ که روسیه با نیروی هوایی خود به حمایت از دولت سوریه برخاسته، اوضاع نظامی کاملا به نفع دولت بشار اسد بوده است. در حال حاضر، اغلب بزرگراه ها، مراکز جمعیتی، بنادر و فرودگاه ها، در کنترل دمشق قرار دارند. دامنه شورشهای مسلحانه نیز که در دورهای به چند مایلی اقامتگاه بشار اسد در پایتخت سوریه رسیده بود، اکنون محدود به ادلب شده است که در آن هم، جنگندههای روسی و سوری در آسمان، نیروهای وابسته به القاعده بر روی زمین را میکوبند. برای نخستین بار از سال ۲۰۱۲، نظامیان دولت بشار اسد در مناطق کردنشین شمال شرق سوریه مستقر شده اند. در شرایطی که نمایندگان دولت سوریه و مخالفان سوری در مورد یک قانون اساسی جدید در این کشور چانه زنی میکنند، هیچ دلیل برای بشار اسد وجود ندارد که از نظر سیاسی دست به مصالحه بزند. استعفای وی هم گزینهای است که از مدتها قبل دیگر روی میز قرار ندارد.
با این همه، سیاست واشنگتن در سوریه همچنان بر تغییر رژیم این کشور تمرکز دارد. کمک آمریکا به بازسازی سوریه نیز مستقیما مشروط به تمایل بشار اسد جهت اعمال اصلاحات سیاسی شده است. در شرایط کنونی، نظامیان آمریکایی در دیرالزور مستقر شده اند تا میادین نفتی سوریه را از کنترل دولت این کشور خارج کنند. تئوری که این اقدام بر اساس آن انجام شده این بوده که اسد در نهایت از دستیابی به این منابع مایوس خواهد شد و یا در فرآیند انتقال قدرت سیاسی همکاری خواهد کرد و یا برای داشتن یک بازنشستگی خوب و خوش، صحنه را خالی خواهد کرد. واشنگتن هنوز هم فکر میکند احتمال ظهور دموکراسی پارلمانی در سوریه از خاکسترهای جنگ وجود دارد. اینطور به نظر میرسد که واقعیت باید منتظر روز (و شرایط) دیگری باشد.
* دنیل دی پتریس، عضو ارشد انیسیتوی اولویتهای دفاعی است.