فرارو- تا زمانیکه وضعیت اقتصادی در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی متلاطم نبود، منتقدان اقتصادی دولت اعم ازاصولگرا و اصلاح طلب درباره عملکرد اقتصادی دولت محتاطانه قضاوت میکردند. اما حالا با بالاگرفتن بحران اقتصادی انتقادات از دولت افزایش بی سابقهای یافته است. اقتصاددانان مشاور و نزدیک به دولت در این بین از گزند انتقادات دور نمانده اند. در ماههای اخیر یکی از چهرههایی که آماج شدیدترین حملات بوده، مسعود نیلی است. اقتصاددانی که مشخص نیست حالا در دولت چقدر نقش دارد.
مسعود نیلی پاسخ تندی به یادداشت عباس شاکری استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی داده است
به گزارش فرارو، مسعود نیلی اقتصاددان باسابقه روز شنبه پس از مدتها سکوتش را شکست و به انتقادات علیه خود پاسخ داد. پاسخ او مفصل بود و بیش از همه اقتصاددانان طیف نهادگرا را هدف قرار داد. نیلی به عنوان اقتصاددانی لیبرال از سوی منتقدانش معرفی میشود و این عنوان به برچسبی برای حمله به او تبدیل شده است.
منتقدان مدعی اند که نیلی یکی از متفکران و نظریه پردازان اصلی جریان اقتصادی است که کشور را به وضعیت کنونی رسانده اند. آنها میگویند نیلی، همکاران و همفکرانش در زمان ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی با اتخاذ سیاست تعدیل ساختاری و آزادی سازی اقتصادی، تورم سرسام آور و بیمار گونهای به اقتصاد ایران تحمیل کردند و از طرف دیگر وضعیت تولید در کشور را به بن بست کشاندند.
همین منتقدان میگویند سیاستهای تیم اقتصادی که مسعود نیلی به نوعی بارزترین چهره آن است باعث رشد سرسام آور "نقدینگی" و بروز "بیماری هلندی" در اقتصاد کشور شده است.
این منتقدان عملکرد اقتصادی دوران ریاست جمهوری حسن روحانی را هم ناشی از عملکرد و سیاستهای "غلط" نیلی و همکاران و همفکرانش میدانند. آنها عدم کنترل "نقدینگی" را در به وجود آمدن بحران ارزی و در ادامه تورم افسار گسیخته موثر میدانند.
آنها معتقدند سیاستهای این طیف فسادآور و ضد عدالت است.
بیشتر منتقدان نیلی اقتصاددانان مشهور به "نهادگرا" و همچنین اقتصاددانان "چپ گرا" و طیفی از اقتصاددانان اصولگرا هستند. چهرههای شاخصی همچون فرشاد مومنی، احمد توکلی، عباس شاکری، حسین راغفر، محسن رنانی، علی دینی ترکمانی و... از منتقدان مسعود نیلی و همفکرانش هستند.
مسعود نیلی (سمت راست) در کنار محمد نهاوندیان، حسن روحانی و محمد علی نجفی
چرا مسعود نیلی؟!
مسعود نیلی در کنار اقتصاددانانی همچون محمد طبیبیان، موسی غنی نژاد، مسعود روغنی زنجانی و... به عنوان طیفی از اقتصادانان طرفدار اقتصاد بازار و به نوعی لیبرال شناخته میشوند. این اقتصادانان با پایان یافتن جنگ تحمیلی وارد دولت اکبر هاشمی رفسنجانی شدند و اقتصاد ایران در دوران سازندگی را معماری کردند.
شاید بتوان گفت شاخصترین و موثرترین اقتصاددان این طیف مسعود نیلی بود. نیلی دارای مدارک کارشناسی مهندسی سازه دانشگاه صنعتی شریف۱۳۵۹، کارشناسی ارشد طراحی سیستمهای اقتصادی دانشگاه صنعتی اصفهان۱۳۶۴، دکتری اقتصاد دانشگاه منچستر انگلستان ۱۳۷۴ است.
او بعد از پایان جنگ تحمیلی تا آغاز به کار دولت حسن روحانی پستهای مهم مدیریتی، علمی و پژوهشی داشته است؛ معاون سازمان برنامه و بودجه، ۳ سال در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای اقتصاد کشور، رئیس موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه، معاون سازمان برنامه و بودجه و سرپرست کمیتهٔ خصوصیسازی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، رئیس دپارتمان اقتصاد دانشکدهٔ مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۰، مشاور و دستیار ویژه اقتصادی رییس جمهور، از جمله پستهای کلیدی است که مسعود نیلی بر عهده داشته است.
از مسعود نیلی تاکنون ۷ جلد کتاب و تعداد زیادی مقاله در حوزههای مختلف اقتصاد کلان و اقتصاد سیاسی منتشر شده است. از کتابهای منتشرشده او میتوان اقتصاد ایران، اقتصاد ایران ومعمای توسعه نیافتگی، تجربه توسعه صنعتی در جهان را نام برد. زمینه علمی مورد علاقه او اقتصاد سیاسی و اقتصاد کلان است. او در تهیه و تدوین اولین و سومین برنامهٔ ۵ سالهٔ توسعهٔ کشور ایفای نقش کرد. از مهمترین فعالیتهای او می توان به مشارکت در تدوین سند استراتژی توسعه صنعتی کشور در زمان وزارت اسحاق جهانگیری در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی در سال ۱۳۸۲ اشاره کرد
مسعود نیلی در فروردین ۱۳۹۲ در برنامهای در تلویزیون با نمایش نمودارهایی اعلام کرد که متوسط خالص اشتغال ایجاد شده (مابه التفاوت اشتغال ایجادشده و بیکاری ایجادشده) در طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ (در دولت محمود احمدی نژاد) به طرز عجیبی کم بوده و حدودا فقط چهارده هزار عدد در سال بوده است. نمودارهای نیلی نشان میداد که متوسط خالص اشتغال ایجادشده در دورههای مشابه قبلی چند صد هزار نفر در سال بوده است. انتقاد نیلی، واکنش و تکذیب مقامات دولتی را درپی داشت، به گونهای که با سیاه نمایی دانستن این اظهارات، مدعی شدند که طی مدت مورد اشاره نیلی، حدود ۵٫۵ میلیون شغل ایجاد شده است.
او در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد مورد غضب قرار گرفت و از پستهای مشورتی اش کنار گذاشته شد.
نیلی در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی دوباره وارد دولت شد، این بار در قامت مشاور ارشد رییس جمهور. به عقیده منتقدان اقتصادی دولت روحانی با ورود نیلی به دولت بازهم سیاست "تعدیل ساختاری" که در دوران هاشمی رفسنجانی در دستور کار قرار گرفته بود، به صحنه بازگشت.
مسعود نیلی در دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی به عنوان دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقتصادی همکاری خود با دولت را ادامه داد. اما ظاهرا این همکاری اخیرا با چالشهایی روبه رو شده است. چندی است زمزمههای استعفای نیلی از دولت منتشر شده، اما خبر رسمی در این باره در دست نیست.
با این حال او در جلسات دولت دیده نمیشود و ظاهرا از تیم اقتصادی جدا شده است. گفته میشود نارضایتی او ریشه در سیاستهای ارزی و پولی دولت در یکسال اخیر دارد.
جدای از نقش آفرینی مسعود نیلی در دورههای مختلف به عنوان یک تئوریسین اقتصادی، مسئله دیگر در مورد او وجود دارد که باعث شده منتقدان بیشترین انتقادات خود را به سمت او بکشانند و او را متهم ردیف اول وضعیت اقتصادی کشور جلوه دهند.
نقش پر رنگ نیلی در دپارتمان اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف که او ۱۱ سال ریاست آن را برعده داشت باعث شد او بتواند طیفی از اقتصاددانان همفکر خود را در این دانشگاه تربیت کند. اقتصاددانانی که حالا بسیاری از آنها یا در سمتهای مدیریتی حضور دارند و یا اینکه از مشاوران اقتصادی دولت و نهادهای مختلف به حساب میآیند.
برخی از آنها نیز از ایران خارج شده اند و در حال تحصیل و تدریس در دانشگاههای خارج از کشور اند، از این تعداد نیز عدهای با پایان دوران تحصیلاتشان در خارج به کشور بازگشته اند و فعالیت علمی و یا اقتصادی میکنند.
به این ترتیب منتقدان نیلی او را متهم میکنند که از موقعیت دانشگاهیش برای طیف سازی و یا ایجاد یک "دارودسته" اقتصادی استفاده کرده است. در این بین از حلقه "نیاوران" نیز به عنوان یکی از گروههای این طیف یاد میشود.
منتقدان همچنین نیلی و همفکرانش را به ایجاد مافیای رسانهای در کشور متهم میکنند، که مروج رویکردهای اقتصادی این طیف است و مخالفان آنها را بایکوت میکند. در این باره انگشت اتهام به سمت روزنامه دنیای اقتصاد و مجلات و سایتهای زیر مجموعه آن است.
سیاست تعدیل ساختاری چیست؟
شاید بتوان گفت مهمترین عاملی که باعث شده است مسعود نیلی در مرکز حملات اقتصادی قرار گیرد نقش آفرینی او در اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری است.
اما این سیاستها که اقتصاددان برجستهای همچون نیلی نامش با آن گره خورده است چیست؟
بانک جهانی سیاست تعدیل ساختاری را این گونه تعریف کرده است: «تعدیل ساختار عبارت است از برنامه، سیاستها و تغییرات نهادی لازم برای دگرگونی ساختار یک اقتصاد به صورتی که تعادل تراز پرداخت را در میان مدت حفظ کند.»
برنامهی تعدیل از مجموعهای از سیاستهای آزادسازی، تثبیت کالاها، افزایش بهره وری در بخش تولیدی، سیاستهای تجاری، انقباض دستمزدها و محدود کردن سیاستهای دولتی تشکیل میشود که براساس آن بازارهای مالی، کالا، خدمات و بخشهای واردات و صادرات میبایست به بازار واگذار میشود.
مهمترین مسئله در سیاست تعدیل تکیه بر مکانیزم بازار و ایجاد فضای رقابتی و به عبارتی همان سیاست اقتصاد بازار یا اقتصاد آزاد و سرمایه داری است. مهمترین شاخصههای چنین اقتصادی عبارتند از:
«۱- آزادی نرخ ارز و به عبارت دیگر تک نرخی شدن آن.
۲- ممنوعیت قیمت گذاری توسط دولت یا رها کردن قیمت ها.
۳- رفع محدودیتهای تجارت خارجی یا ورود آزادکالاهای خارجی.
۴- آزادی سرمایه گذاری خارجی.
۵- خصوصی سازی اقتصاد.
۶- حذف یارانههای مربوط به تولید، صادرات ومصرف.
۷- پذیرش اصل رقابت در عرصهی اقتصاد (چه در ارتباط با اقتصاد داخل کشور و چه در زمینه اقتصاد داخل با خارج).
۸- حاکمیت کامل قانون عرضه و تقاضا، نفی الگوی مصرف و از بین بردن سهمیه بندی و کلیهی سیاستهای هدایتی در این زمینه.»
طرح تعدیل ساختاری پیشتر از ایران، در دهه ۷۰ قرن میلادی گذشته در آمریکای لاتین به اجرا درآمد. این نسخه از سوی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی برای کشورهای در حال توسعه نوشته شد و اجرای آن شرط بهرهمندی از وامهای این نهادها بود. تبعات اجرای این طرح به طور مشترک در کشورهای مجری طی دهه ۸۰ و ۹۰ بروز کرد. ایران نیز با تأخیر نسبت به کشورهای آمریکای لاتین به اجرا درآمد. منتقدان این طرح معتقدند نسخه عمومی نهادهای بینالمللی به دلیل کمبود مطالعات موردی کشورها موجب بروز خسارتهای گسترده شد.
دولت اول هاشمیرفسنجانی در بدو فعالیت خود پس از پایان جنگ تحمیلی، برنامه تعدیل اقتصادی را برای دستیابی به اهداف مهم اقتصاد کلان، مانند کاهش نرخ تورم، افزایش نرخ رشد تولید واقعی و بهبود وضعیت تراز پرداختها به اجرا گذارد که بر اساس آن سیاستهایی، چون کاهش یارانهها، کاهش ارزش پول ملی، کاهش کسری بودجه از طریق کاهش مخارج دولت، افزایش مالیاتها، عدم کنترل قیمتها، خصوصیسازی، کاهش تعداد کارکنان بخش دولتی دنبال شد.
وقوع پدیده تورم فزاینده (در سال ۷۴ به 49.5 درصد) موجب شد تا برنامههای آزادسازی با شکست روبه رو شود. بروز تورم فزاینده، بحران بدهیهای خارجی (۳۴ میلیارد دلار)، بحران ارزی (افزایش نرخ ارز)، رشد واردات (متوسط 22.5میلیارد دلار در طول برنامه)، زیر سؤال رفتن خصوصیسازی به دلیل بروز رانت برای خواص و شبهدولتیها و رخداد برخی نارضایتیهای عمومی در میان حاشیهنشینها دولت وقت را ناچار به توقف اجرای این برنامه کرد.
عباس شاکری اقتصاددان نهادگرا از منتقدان جدی نیلی است
جدال دو اقتصاددان
مسعود نیلی با وجود اینکه عموما در برابر انتقادات سکوت کرده است، اما گاهی نیز در گفتگوها و سخنرانیهای خود سعی میکند به انتقادات پاسخ دهد. او روز شنبه با انتشار یادداشتی مفصل جوابیهای فراتر از پاسخهای همیشگی خطاب به طیفی از منتقدانش منتشر کرد.
این یادداشت در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شد. هدف نیلی در این یادداشت پاسخ به اقتصاددانان مشهور به "نهادگرا" بود. اقتصاددانانی که شاید به لحاظ سیاسی با مسعود نیلی اختلاف اندکی داشته باشند، اما از منظر اقتصادی اگر نگوییم دشمن، حداقل مخالف جدی و تند و تیز او هستند.
اقتصاددانان نهادگرا نوعی از تجزیهوتحلیل اقتصادیرا مدنظر قرار دارند که نقش نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در تعیین وقایع اقتصادی مورد تأکید قرار میدهد.آنها "حکمرانی خوب" را اصلی مهم برای پیشبرد اقتصاد می دانند.
نیلی سعی کرده پاسخ خود را خطاب به عباس شاکری اقتصاددان برجسته نهادگرا و رییس پیشین دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطی تنظیم کند. شاکری چندی پیش در یادداشتی با عنوان «آدرسهای غلط و مسوولیتگریزیهای رندانه: نگاهی به نقش شوکدرمانی در بحرانسازی نقدینگی» به تندی از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد کرد.
او تیم اقتصادی دولت را متهم به "شوک درمانی" کرده است. یادداشت شاکری تند و پر از ادعاهای سنگین علیه دولت است.
متن یادداشت عباس شاکری را در اینجا بخوانید.
ظاهرا این یادداشت برای مسعود نیلی گران آماده است. او اساسا کمتر به اینگونه انتقادات پاسخ مستقیم میدهد، اما این بار با توجه به جایگاه شاکری در میان اقتصاددانان نهادگرا سکوتش را شکسته و با مخاطب قرار دادن یادداشت او دیدگاه اقتصاددانان نهادگرا را نقد کرده است.
نیلی در یادداشت مفصلش سعی کرده ادعاهای شاکری را با توجه به علم اقتصاد پاسخ دهد، اما در بخشهایی نیز او انتقادات تند و تیز شخصی مطرح کرده است.
نیلی درباره یادداشت شاکری نوشته است: «هر چند همیشه اعتقاد داشتهام که ادب نوشتاری و گفتاری در نسبت دادن صفاتی به مخاطب، از آنجا که انتخاب ارادی نویسنده یا گوینده آن است، بهطور کامل منعکسکننده ادب بیانکننده مطالب است و نه دریافتکننده آن، اما واقعیت این است متونی که توسط افراد دانشگاهی نوشته میشود، اما فاقد آداب نگارش یک فرد دانشگاهی است و بهجای آنکه مزین به ارجاعات معتبر علمی باشد، آلوده به انواع کلماتی است که فقط نفرت و خشونت کلامی را منتقل میکند، شأن متون دانشگاهی را تنزل میدهد.»
او در بخشی دیگر از یادداشتش نوشته است: «مردم کشورمان شرایط سختی را میگذرانند. عبور از این شرایط، راهحل میخواهد نه شعار و نفرتپراکنی. تاریخ به شما بابت وارد آوردن اتهام به افرادی که دلسوزانه تلاش کرده و میکنند که بهگونهای بتوان از معبرهای سختی که سیاست برای آینده کشور رقم زده است عبور کرد جایزه نخواهد داد. بهگونهای مینویسید و سخن میرانید که اوج موفقیت خود را بسیج افکار عمومی علیه یک نفر بهعنوان مقصر تعریف کردهاید. شما چهرههای دانشگاهی هستید. شما چهرههایی با ادعای تدین و خداباوری هستید. شما چهرههایی با ادعای آزادمنشی و اصلاحطلبی هستید. این شیوه کار شما با کدام یک از این صفات سازگار است؟ چرا پرچمدار خشونت جدید شدهاید؟ چرا از قلمتان نفرت میبارد؟ نفرت مقدمه خشونت است و خشونت مقدمه انحطاط.»
او در بخش پایانی با اشاره به انتقادات همیشگی چند اقتصاددان "نهادگرا" نوشته است: «شما چند نفر کاری کردهاید که اقتصاددانان نهادگرا به مخالفان در همه فصولی شناخته شوند که مبدا تاریخشان سال اعمال سیاستهای تعدیل ساختاری است و ساعتشان در سال ۱۳۶۸ یخ زده و عقربههایش حرکت نمیکند. هیچ بعید نیست که اختلاف هابیل و قابیل را هم ناشی از سیاستهای تعدیل ساختاری بدانید.»
متن کامل یادداشت نیلی در پاسخ به یادداشت شاکری را در اینجا بخوانید. احتمالا به زودی عباس شاکری و یا دیگر اقتصاددانان همفکر او پاسخی برای مسعود نیلی آماده خواهند کرد. باید دید آنها چگونه از خود دفاع میکنند.
اما خب جواب اون همه فشار و فقر و... که توسط همون تفکرات غلط ایشون به جامعه تحمیل شد رو کی باید بده؟؟
هر چی هست از قدیم گفتن ازموده را ازمودن خطاست.
اما گویا غیر از هشت سال احمدی تژتد بقیه سالها این اقایون مشغول آزمون تفکرات دانشگاهی مندرس شون بودن.
خدا این سه سال رو هم به خیر بگذرونه تا یه تیم جدید و یه نگاه بهتری به اقتصاد حکمفرما بشه
مسعود نیلی هنوز دانشجوی دکترا اقتصاد بود سیاست تعدیل ساختاری در ایران اجرا کردند
بحث علمی به جای خود. ولی من لیبرالها رو به نهادگراها ترجیح می دم. به نظرم اساس اقتصاد لیبرالیسمه. البته لیبرالیسمی که به انتقادهای اساسی نظریه رقیب توجه میکنه.