یادداشت دریافتی- مجتبی نادری سورکی؛ مسعود ده نمکی کارگردان باسابقه (!) سینمای ایران که پیشتر و با ارائه سری فیلمهای اخراجیها تجربه ناموفقی در ساخت فیلمهای دنباله دار داشت، این بار شانس خود را در این زمینه با ساخت قسمت دوم فیلم رسوایی امتحان کرد.
قسمت اول این فیلم با موضوع قضاوت در مورد رسوایی حاج یوسف با بازی بینظیر اکبر عبدی، در کنار شخصیتپردازی خوب و سیر منطقی داستانی، تحسین ناباورانه بسیاری از منتقدین ده نمکی را به همراه داشت.
طبق انتظار، تمامی نقاط قوت فیلم رسوایی ۲ به نقاط ضعف قسمت دوم این فیلم تبدیل شد.
هر چند ده نمکی سعی کرده است تا دغدغههای شخصی خود را نسبت به جامعه امروز در قالب دیالوگهایی هر چند ضعیف و نابجا به خورد بیننده بدهد، اما خط داستانی ضعیف در کنار شخصیتهای تکراریای که هر چه در چنته داشتهاند در قسمت یک رو کرده بودند، باورپذیری معدود اتفاقات متعالی فیلم از جمله بخشیدن دو قالیچه به دزدهای جوان را نیز برای بیننده سخت کرده است؛ تا رسوایی ۲ به سرنوشتی مشابه با اخراجیها دچار شود.
موضوع سطحی احتمال زلزله با توجه به هشدار حاج یوسف، در کنار دیالوگهای ضعیف فیلم که هر یک در نامتعارفترین جای ممکن ادا میشوند، در کنار بازی ضعیف سایر بازیگران و کارگردانی ضعیفتر ده نمکی، رسوایی دو را به یکی کاندیدای با شانس بالای بدترین فیلم حال حاضر در سینمای خانگی تبدیل میکند.
شاید، تنها نقطه قوت این فیلم شروع استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری تا این حد در سینمای ایران باشد که آن نیز با سطح بالای توقع بینندگان امروز سینما، چندان چنگی به دل نمیزد. «رسوایی ۲» به طور قطع بهترین عنوان در توصیف دومین رسوایی مسعود ده نمکی در ساخت فیلمهای دنباله دار بوده است.
*دانشجوی سال آخر دکتری برق- دانشگاه صنعتی شریف