فرارو - آنچه که در این کتاب به عنوان ریشه و منشا اصلی اصلاحات اقتصادی چین مورد تاکید قرار میگیرد بازیگران و نیروهای حاشیه ای و در واقع به حاشیه رانده شده بوده که جلوتر از اقدامات اصلاحی دولتی اقتصاد بازار و انگیزه و کارآفرینی خصوصی را باز می گرداند و سرمایه داری با مشخصه های چینی را رقم می زند. نیروهایی که زمانی آفت اقتصاد سوسیالیستی چین تلقی می شد، اکنون پایه و اساس اقتصاد چین را شکل داده است.
چین چگونه سرمایهداری شد / رونالد کوز/ ترجمه پیمان اسدی/ قطع رقعی/ 390 صفحه/ قیمت: 22000 تومان / انتشارات دنیای اقتصاد
شگفت آورترین جنبه اصلاحات اقتصادی چین شاید این باشد که حزب کمونیست چین در سه دهه اصلاحات نه تنها به حیات خود ادامه داد، بلکه به موفقیت و شکوفایی دست یافت. این مسئله به روشنی نشان دهنده انعطاف سازمانی و وفق پذیری حزب بعد از ناکام ماندن تجربه سوسیالیسم بود، نه شکست ناپذیری و برتری مبنایی متصور سوسیالیسم . اما شگفت آور این است که اصلاحاتی که قصد حفظ سوسیالیسم را داشت، به صورت غیر برنامهریزی شده چین را تبدیل به اقتصاد بازار کرد. اسب تروای این داستان حیرت انگیز، اصل چینی «استخراج حقیقت از واقعیت» بود که دنگ شیائوپنگ به اشتباه آن را عصاره و جوهره مارکسیسم خواند. وقتی چین به آزمایشگاه عظیم اقتصادی تبدیل شد، نیروهای رقابتی توانستند جادوی خود را انجام دهند.
یکی از چارچوب های نظری و الگوهای قدرتمند در توضیح تحولات اجتماعی بدون تردید اندیشه نهادگرایی است که با تاکید بر ساخت اجتماعی و نهادی که اقتصاد در چارچوب آن عمل می کند و با بهره گیری از منطق اقتصادسیاسی صورتبندی روشن و قابل درکی را از تحولات اجتماعی ارائه می دهد. ویژگی برجسته این کتاب نیز بررسی و فرآیند تحول اقتصاد چین از منظر اندیشه نهادگرایی است. ویژگی بارزتر این کتاب نگارندگان آن هستند که یکی رونالد کوز از بزرگترین اقتصاددانان و اندیشمندان تاثیرگذار عصر حاضر و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1991 و یکی از نظریه پردازاناندیشه نهادگرایی است.
این موضوع نیز بسیار حائز اهمیت است که با وجود اینکه اقتصاد چین رشد و توسعه شگفت انگیزی را در سال های اخیر به خود دیده است؛ اما این رشد و ترقی با یک محدودیت جدی روبه روستکه آن نبود بازاری آزاد برای ایده ها و اندیشه ها است که ضعف در تولید نوآورانه و با کیفیت و ناتوانی در ایجاد و خلق صنایع و کالاهای جدید را موجب شده است. از آنجا که پیش بینی ها حاکی از تبدیل اقتصاد چین به بزرگترین اقتصاد جهان است؛ و همچنانکه که کتاب تاکید می ورزد منجر به نمونه ای بی سابقه در تاریخ مدرن بشر خواهد شد که بزرگترین اقتصاد جهان مولدترین اقتصاد نخواهد بود.
این کتاب از آنجا که تحولات اقتصادی و سیاسی چین را از دهه 1940 و از زمان به قدرترسیدن حزب کمونیست را رصد نموده و با دیدی تاریخی اتفاقات و رویدادهای این دوره را در چارچوبی تئوریک مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده است حاوی نکات و تجارب ارزنده ای بوده و نگرشی روشن به خواننده می دهد. از این جهت مطالعه این کتاب به پژوهشگران، دانشجویان و علاقمندان به علوم اجتماعی خصوصاً اقتصاد توصیه می شود. همچنین برای مدیران و سیاستگذاران اقتصادی نکات قابل توجهی دربردارد.