صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۶۶۹۲
رضا شیخ‌پور
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۴ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- رضا شیخ‌پور*؛ "نفاق" کلید واژه‌ی ناسپاسی حمله دلواپسان به رئیس جمهور در مراسم سالگرد ارتحال بنیانگذار فقید انقلاب بوده است. بسیاری از دلسوزان دولت، مواجهه ای سلبی نسبت به این واقعه داشتند در حالی که تحلیلی ایجابی را در این ارتباط می‌توان مؤثرتر یافت.

روحانی آن زمان بازی عرصه سیاست را به افراط گرایان واگذار کرد که با محاسباتی اشتباه، بخش اعظمی از بدنه مدیریت اجرائی دولت را به طایفه ای مجهول‌الهویه سپرد. طایفه‌ای که علاوه بر دلبستگی به تعاملی مبتنی بر تسلیم با مجلسیان، بعضاً با محاسباتی سراسر اشتباه در قالب حزبی بی نام و نشان تحت عنوان "اعتدال و توسعه" نیز در توهم محبوبیت و مقبولیت خود فرو مانده‌اند و با بررسی شاخص‌هائی خیالی، استانداران منسوب به خود را با عملکردی ضعیف، برتر می‌نامند!

نیازی به استدلال نیست که اگر پایگاه اجتماعی گفتمان اصلاحات نبود و در آغوش گرفتن هاشمی در بدنه اصلاحات در دهه چهارم انقلاب رخنمون نمی‌کرد چه بسا مقبولیت و مشروعیت یافتن ریاست جمهوری روحانی نیز در انتخابات خرداد سال 92، خیالی بیش نمی‌نمود.

تاریخ ایرانِ پس از انقلاب سال 57، تاریخ عجیبی است؛ اگر دهه شصت را به واسطه شرایط ویژه‌اش نادیده بگیریم اما یک مقطع از نظام مستقر در پیِ آن انقلاب شاید به راستی نماد شایستگی بارز انقلابیون سابق باشد و آن مقطع، جز هشت سال صدارت دولت اصلاحات نخواهد بود؛ دولتی که نه تنها بار دیگر، جمهوریت را به رسمیت شناخت بلکه به طور نسبی، ارتقاء سلامت نظام اداری و تنزل سطح فساد اقتصادی را نیز در کارنامه خود داشته است.

قصد این نگاشته بر آن نیست که قیاسی با دولت‌های ماقبل و مابعد اصلاحات داشته باشد بلکه موضوع سخن این بحث، بر سر تعبیر "اعتدال" است که به زشتی از آن، بهره سوء برده می‌شود.

شیخ دیپلمات، وعده استقرار دولت راستگویان و درستکاران را چاشنی تهییج مردم برای مشارکت در انتخابات سال 92 قرار داده بود. روشش را برای صدارت این دولت، روش اعتدال لحاظ کرده بود و به بیانی ساده، قرار بود شایستگانِ ملت، بر اریکه سکانداری دولت بنشینند. اما قریب به دو سال از زمامداری دولت تدبیر و امید می‌گذرد در حالی که اکثریت قاطع مدافعان شناخته شده‌ی روحانی و بالاخص قاطبه فعالین ستادهای انتخاباتی سابق ایشان در اکثر استان‌ها، عملکرد مدیران استانی را عامل مهمی در ایجاد تفرقه و تضعیف پایگاه اجتماعی دولت قلمداد می‌کنند.

استدلال خیراندیشان چنین است که معتمدین دولت در تصمیم‌گیری‌های اجرائی و مدیریتی در سطح استان‌ها و شهرستان‌ها، مهجور افتاده‌اند و بسیاری از عافیت‌طلبانی که سالهاست در بزنگاه فرصت‌طلبی، تغییر چهره می‌دهند و به گاه پیروزی جبهه‌ای در انتخابات، رنگ آن جریان را می‌گیرند اینک نیز رنگ تدبیر گرفته‌اند و ندای امید سر داده‌اند و بر خوان نعمت نشسته‌اند و جز به قدرت‌طلبی شخصی و انتفاع مادی به هیچ صراطی مستقیم نیستند.

همانانی که در لایه‌های میانی و پائینی مدیریت کشور، سال‌ها میدان دادن به جوانان، لقلقه زبانشان بوده ولی در عمل با تشکیل باندهائی کذاب، میدان‌داری کرده‌اند و اینک با مدیریتی اینچنین، عرصه را به سود خویش خالی دیده‌اند و کسب قدرت و ثروت برای خود را به قیمت هتک حیثیت دولت و پایمال کردن منافع ملی، وجهه همت خویش قرار داده‌اند و به دلیل رعب افکنی و فشار افراط‌گرایان بر دولت، روحانی نیز ناخواسته به ورود اینان در بسیاری از عرصه‌های مدیریتی دستگاه‌های اجرائی، تن داده و خود را در مظلومیتی گرفتار کرده که شاید خدشه‌ای بی‌بازگشت بر وجهه‌ی او بنشاند.

فقط کافیست که تهدید و تسلط اهل نفاق از سال‌هایی دور تاکنون بر عرصه‌های منابع طبیعی، کمی مورد مداقه قرار گیرد تا مفهوم این نگاشته، ملموس‌تر گردد که البته نگارنده، آمادگی آن را خواهد داشت تا در حضور اصحاب دولت، از زوایای این رویه، پرده بردارد.

هر چند که خرسندیم معصومه ابتکار، این بانوی "قهرمان زمین"، با اقتدار در برابر مخربان طبیعت و رانت جویانِ صحابه‌ی سیاست می‌ایستد.

اتفاقاً برای اپورتونیست‌ها هیچ تابلو و شعاری بهتر از اعتدال، کارساز نیست زیرا تحفظ توأم با تزویر، وجه اشتراک شخصیت تمامی فرصت‌طلبان است.

سؤال اصلی اینجاست که مگر می‌شود در جامعه سیاست زده‌ای همچون ایران و در مختصات نظام مدیریت فعلی، بر مسند مدیریت نشست ولی خود را مقید به یکی از جناحین چپ و راست ندانست؟!

حال می‌توان مقطعی با موضع چپ پیشرو یا چپ میانه‌رو و حتی محافظه‌کار در قدرت نشست و نیز در وضعیتی دیگر، راست سنتی و نیز راستی نوظهور را نمایان دید ولی اینکه روش سیاست‌ورزی اعتدال را بخواهیم با خیالی باطل بر گفتمان اصلاحات یا اصول‌گرائی در مختصات نظام مدیریت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران غلبه دهیم و فراتر از آن، حتی گفتمانش بنامیم بیشتر نمایشی از فریب خواهد بود و اتفاقاً این توهمی است که آن طایفه مجهول‌الهویه، خود را مقید به آن می‌داند و سعی بر آن دارد تا با این حربه، انشقاقی مابین اصلاحات به‌عنوان پایگاه اجتماعی حسن روحانی و منسوبین به "اعتدال" ایجاد نماید و بدین ترتیب با ائتلافی دستوری زمینه تغییر جهت موازنه قدرت از طیف اصلاحات به سمت طایفه اعتدال را در انتخابات اسفند سال جاری به سرانجام برساند.

البته این قضاوت به‌هیچ‌وجه نافی مظلومیت روحانی نخواهد بود زیرا ویرانه‌ای را که او تحویل گرفته فقط شجاعت چون اویی را می‌طلبید و بی‌انصافی است که او را در گرد افراط‌گرایان تنها بگذاریم.

اما برای دوستداران شیخ دیپلمات بسیار ثقیل است که او حامیانش را به انزوا براند و منافقانی در لباس دوست را بر مسند تصمیم‌گیری بنشاند و راست‌گویان و درستکاران حقیقی را عزلت‌نشین کند! روحانی برای نیکبختی و پیروزی باید در برابر اهل نفاق بایستد...


* روزنامه‌نگار
ارسال نظرات
ناشناس
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۴
پایگاه اجتماعی روحانی در نزد کسانی که فقط به حقوق و دستمزد شان وابسته هستند و ثروتی در زمینه ملک و دلار و ماشین ندارند به شدت سقوط کرده است
حسین
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۴
کاملا موافقم
ناشناس
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۴
دقیقا و اینکاری که او نمیکنه و مطمئنم از بابتش ضربه میخوره
محمد
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۴
روحانی انتخاب بین بد و بدتر بود...!