صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۶۳۶۶۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۳ - ۰۴ مهر ۱۳۹۲
حامی جنگ نیست. سایه صلحی که هرچند اندک بر روابط ایران و آمریکا افتاده را بسیار مثبت می‌داند. اما امید رهایی یک شبه از این همه اختلاف و سوءتفاهم را ساده‌لوحانه می‌خواند.‌

گری سیک، مشاور پیشین کاخ سفید در امنیت ملی آمريكا با همین تفکرات پای نامه مقامات سابق آمریکا به اوباما را امضا کرد؛ نامه‌ای که از اوباما می‌خواست فرصت مذاکره با روحانی را از دست ندهد.

با این حال مذاکره روحانی- اوباما را راه گشایش 34سال، بیگانگی میان ایران و آمریکا نمی‌داند. او در گفت‌وگوی اختصاصی با «بهار» از آمدن روحانی استقبال کرده و معتقد است هشت سال ریاست‌جمهوری احمد‌ی‌نژاد یک فاجعه بود. کاپیتان بازنشسته نیروی دریایی آمریکاست. دکترای خود در رشته علوم سیاسی را در سال 1973 از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد و در دوران ریاست‌جمهوری جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا بود. از محققان ارشد دانشگاه کلمبیاست که درباره موضوعات مربوط به خاورمیانه و به‌ویژه ایران فعالیت می‌کند. تاکنون دو کتاب درباره روابط ایران و آمریکا به رشته تحریر درآورده و مقالات بی‌شماری نوشته است.

در حالی پای صحبت‌هایش از این سوی دنیا با کمک اینترنت نشستم که تاکید داشت انتظار دستیابی به نتیجه‌ای ایده آل و لغو تحریم‌های اساسی و برطرف شدن سال‌ها اختلاف‌نظر میان ایران و آمریکا که در ابعاد مختلف ریشه دوانده، گام نهادن در مسیری طولانی را می‌طلبد.

شما هم قائل به این هستید که جهان با ایرانی متفاوت روبه‌رو است؟
مشخص است که فضای کلی بهبود یافته است، فضای گرم‌تری نسبت به گذشته ایجاد شده و هیچ تردیدی نسبت به این مساله وجود ندارد. جدالی در سطح بین‌الملل شکل گرفته، ایران در حال ارسال پیام‌های بسیار مثبتی است و کسانی که مخالف یک توافق دیپلماتیک با ایران هستند نیز پیام‌های بسیار متفاوتی ارسال می‌کنند. در شرایط فعلی باید بگویم عملکرد ایران بسیار خوب بوده و نسبت به گذشته پوشش خبری بسیار بهتری برای ارسال این پیام‌ها صورت می‌گیرد. من نسبتا امیدوارم که در هفته جاری شاهد پیشرفت‌هایی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل باشیم.

چه تفاوت‌های آشکار و پنهانی در نوع رویکرد دولت جدید ایران می‌بینید و آیا این رویکرد جدید می‌تواند به رفع اختلافات و سوءتفاهمات ایران و غرب کمک کند؟
به عقیده من دولت قبلی در ایران نامناسب بود و آقای احمدی‌نژاد چنین فضایی را ایجاد کرد که این فضا به وضوح به منافع ملی ایران صدمه زد. بنابراین آقای روحانی کار بسیار سختی را در پیش دارد تا بتواند بخشی از لطماتی که در هشت سال گذشته به ایران وارد شده را بهبود بخشد و من معتقدم که ایشان تاکنون عملکرد واقعا خوبی داشته اما برای بهبودی کامل ایران، راه بسیار طولانی در پیش دارد.

درباره آمریکا باید بگویم که ایران دوستان زیادی در ایالات متحده ندارد که البته می‌تواند ناشی از نزدیک به 34سال بیگانگی میان دو کشور باشد. این مساله یک سویه نیست و کاملا درست است که آمریکا نیز دوستان زیادی در ایران ندارد، دست‌کم با توجه به سیاست‌های ایالات متحده که این‌طور بوده است. بنابراین هر دو طرف راه طولانی را در پیش دارند و فکر می‌کنم که شروع خوبی داشته‌اند اما این تنها شروع کار بوده است.

حسن روحانی با پیام تعامل و تاکید بر گفت‌وگو به نیویورک آمده است. آیا پیام رییس‌جمهوری ایران جدی گرفته می‌شود؟
بله، پیام ایشان کاملا جدی گرفته می‌شود و رویکرد گفتمان، تغییر بسیار مثبتی نسبت به گذشته است. به عقیده من دولت آمریکا در حال حاضر مسئول پاسخگویی به این رویکرد جدید است و این دقیقا همان مساله‌ای است که در این مرحله انتظارش را داریم. مهم‌ترین اتفاقی که تاکنون رخ داده این است که جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران با گروه 1+5 در نیویورک دیدار خواهد کرد. چنین اقدامی یک تغییر چشمگیر است که وزرای خارجه ایران و آمریکا برای نخستین‌بار طی 34سال گذشته پشت یک میز می‌نشینند و با یکدیگر دیدار می‌کنند. این دیدار یک پیشرفت جدید و قابل توجه است.

احتمال دیدار روحانی و اوباما در نیویورک وجود دارد. آیا اوباما باید از فرصت حضور رییس‌جمهوری ایران با رویکردی متفاوت استفاده کند. چرا؟

چنین اتفاقی هنوز رخ نداده است. من هم موافقم که برای مثال اگر باراک اوباما و حسن روحانی با هم دست بدهند، اتفاق مهمی است اما فکر می‌کنم کار جدی و اصلی در سطوح پایین‌تری صورت خواهد گرفت. مقامات ارشد (روسای جمهوری) می‌توانند با ارسال سیگنال‌هایی نشان دهند که به همکاری با طرف مقابل علاقه‌مند هستند اما کار واقعی باید توسط افرادی در سطوح پایین‌تر که از وزرای خارجه شروع می‌شود، انجام شود. همان‌طور که به‌زودی دیداری در این سطح با حضور وزرای خارجه دو کشور انجام خواهد شد و دیدارهایی با نمایندگان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و همچنین گروه 1+5 باید انجام شود و پیگیری کارها از این کانال‌ها باعث دستیابی به نتایج واقعی می‌شود.

درحالی که رییس‌جمهوری ایران برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک سفر کرده، خبرگزاری رویترز گزارش می‌دهد که چهار سناتور آمریکایی روز دوشنبه باراک اوباما را تشویق کرده‌اند که باوجود ارسال نشانه‌های آشتی‌جویانه از سوی ایران، همچنان خط‌‌مشی سرسختانه‌ای را علیه ایران دنبال کند. آیا باوجود این فشارها اوباما باز هم می‌تواند گام‌هایی به سوی ایران بردارد یا خیر؟
افرادی در کنگره آمریکا حضور دارند که به‌شدت مخالف مذاکره با ایران برای دستیابی به یک توافق هستند. آن‌ها معتقدند که مذاکرات کاملا به نفع ایران خواهد بود نه آمریکا و علاقه زیادی دارند که در صورت امکان کارشکنی‌هایی در مسیر مذاکرات صورت گیرد. در ایران نیز مقاماتی حتی در سطوح بالا وجود دارند که از شکل‌گیری نوع متفاوتی از روابط میان ایران و آمریکا ناراضی هستند.

تلاش این‌گونه افراد در هر دو طرف -که من آن‌ها را تندرو می‌خوانم- در گذشته موفقیت‌آمیز بوده و توانسته‌اند مانع هرگونه پیشرفت مثبت شوند. امروز اما هر دو طرف اگر جدی هستند، باید بتوانند بر این مخالفان غلبه کنند زیرا هر دو کشور دچار مشکلات سیاست داخلی هستند. آمریکا دچار مشکل سیاست داخلی با افرادی چون سناتورهایی که اشاره کردید است و ایران هم دارای مشکلات سیاست داخلی است.

البته باید بگویم در حال حاضر با وجود آن‌که شرایط تقریبا تحت کنترل است، اما مشکلات سیاست داخلی می‌تواند روی نتایج تاثیر بگذارد و این مشکل‌ساز خواهد بود. من شدیدا معتقدم که برای غلبه بر مخالفان در داخل هر دو کشور، ضروری است که هر دو طرف در آینده‌ای بسیار نزدیک انعطاف‌پذیری نسبی از خود نشان دهند، آن‌ها نمی‌توانند یک تا دو سال صبر کنند تا شاهد نتایجی مثبت باشند.

گفت‌وگوی برد – برد از سوی ایران و غرب به کرات مطرح شده است. این گفت‌وگو چه شاخصه‌هایی دارد و ایران و غرب چه دستاوردهایی می‌توانند از این گفت‌وگوی برد – برد داشته باشند؟
مطمئنا باید مذاکرات میان ایران و آمریکا آغاز شوند و این روند رو به جلو، از بعضی جهات در هفته جاری آغاز می‌شود و جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا با طرف ایرانی دیدار خواهد کرد که اتفاق جدیدی است. بنابراین مذاکرات باید انجام شود و هر دو طرف باید طرح کلی از نتیجه‌ای که می‌خواهند بگیرند و مسیر رسیدن به این نتیجه را تعیین کنند، به‌خصوص درباره برنامه هسته‌ای ایران اما این تنها موضوع مورد بحث نیست و مسائل دیگری هم مطرح هستند که دو طرف مواضعی کاملا متفاوت نسبت به آن‌ها دارند.

آنچه در این فضای دوستانه‌تر مطرح می‌شود این است که آیا ایران و ایالات متحده قادر خواهند بود پیشنهادهای واقعی‌تری به طرف مقابل ارائه کنند و هنوز باید منتظر بمانیم تا ببینیم واقعا این‌طور می‌شود. در شرایط فعلی دو طرف فقط حرف زده‌اند و هیچ اقدام عملی صورت نگرفته، بنابراین باید منتظر اقدامات عملی در آینده باشیم. به عقیده من یک مذاکره برد- برد امکان‌پذیر است اما تنها نزدیک به یک هفته می‌گذرد و نباید متعجب باشیم که در این یک هفته نتیجه‌ای حاصل نشده است. مذاکرات ظریف و کری پنجشنبه (امروز) انجام می‌شود و مطمئنا این یک شروع است، نه موقعیتی که گمان کنیم همه مشکلات حل و فصل شده است.

اوباما در مصاحبه اخیر خود با ان‌بی‌سی درباره برنامه ایران تاکید کرد که ترکیب «تهدید معتبر نظامی» و «تلاش‌های دیپلماتیک» باعث انجام توافق با ایران می‌شود. چرا با وجود روی کار آمدن دولت اعتدال‌گرای روحانی گزینه تهدید معتبر نظامی به ادبیات اوباما اضافه شده است؟

واقعیت این است- و هیچ عقلانیتی هم وجود ندارد که بخواهیم به‌گونه‌ای دیگر تظاهر کنیم- که آمریکا به افغانستان که در شرق ایران واقع شده حمله کرد و پس از سرنگون کردن دولت این کشور، با وجود مقاومت‌های ایران دولت جدیدی به رهبری کرزی را در افغانستان راه‌اندازی کرد. آمریکا همچنین با حمله به عراق دولت صدام که بدترین دشمن ایران بود را سرنگون کرد و دولتی را در این کشور منصوب کرد که تحت تسلط شیعیان است.

از سوی دیگر آمریکا با توجه به ظرفیت نظامی کشور ایران، نیروهای نظامی را در خلیج‌فارس و در اطراف خلیج‌فارس مستقر کرده است، بنابراین واقعیت این است که آمریکا پیشرفت‌هایی در منطقه داشته و مطمئنم کسانی که مسئول سیاست‌گذاری در ایران هستند از این امر آگاهند، پس این مساله واقعا دارای جنبه‌های نظامی است و ایران هم می‌خواهد شاهد رفتن این نیروهای نظامی از منطقه باشد.

بهترین راه برای رسیدن به این هدف انجام مذاکرات قابل توجهی است که می‌تواند بخشی از مسائل میان دو کشور را حل کند. اوباما همچنین گفته که آمریکا خواستار کاهش حضور نظامی در خاورمیانه و توجه بیشتر به شرق آسیاست. فکر می‌کنم این همان نکته‌ای است که ایران از آن استقبال خواهد کرد و راه رسیدن به آن دستیابی به نوعی توافق میان دو طرف است و من امید زیادی دارم که این اتفاق رخ دهد.

در سال 2010 پس از توافق ایران با کشورهای برزیل و ترکیه بر سر انتقال ذخایر اورانیوم ایران به خارج از کشور تا حدودی زمینه حل و فصل موضوع هسته‌ای ایران فراهم شد اما پس از این توافق، با فشار آمریکا شورای امنیت قطعنامه‌ای جدید علیه ایران وضع کرد و فشارها دوباره بر ایران افزایش یافت. آیا این احتمال وجود دارد که دوباره تهران به توافقی با غرب دست پیدا کند و مشابه وضعیت سال 2010 و قطعنامه تهران تکرار شود؟

فکر نمی‌کنم این‌طور شود اما بنده به شخصه از اقدام آن زمان آمریکا برای تصویب قطعنامه علیه ایران پس از بیانیه تهران آزرده شدم و فکر می‌کنم که آمریکا اشتباهی جدی را مرتکب شد. از سوی دیگر واکنش ایران نیز به تلاش‌های غرب برای برقراری ارتباط با تهران مایوس‌کننده بوده است. از این منظر امیدوارم هر دو طرف درس‌هایی از اتفاقات گذشته گرفته باشند و تلاش کنند که روابط مثبت‌تری نسبت به قبل ایجاد کنند. نمی‌توان وقوع دوباره این اتفاق را پیش‌بینی کرد اما باید فرض را بر این بگذاریم که دو طرف مذاکرات جدی داشته باشند و نتایج رضایت‌بخشی از این مذاکرات بگیرند.

در مذاکرات روز پنجشنبه (امروز) ایران و گروه 1+5 که در سطح وزرای خارجه برگزار می‌شود، وزیر خارجه آمریکا به‌طور رسمی پس از سال‌ها قطع رابطه تهران - واشنگتن در کنار سایر وزرای خارجه عضو گروه 1+5 در یک مذاکره رسمی مقابل همتای ایرانی‌اش می‌نشیند، این ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم در متن یا در حاشیه نشست 1+5 چه کمکی به آب شدن یخ روابط تهران - واشنگتن می‌کند؟

همان‌طور که پیش از این هم اشاره کردم دیدار ایران و گروه 1+5 سیگنال بسیار مثبتی است اما نباید انتظار حل و فصل تمام مشکلات در این دیدار را داشته باشیم. انجام این دیدار به‌تازگی نهایی شده و شاید تا هفته گذشته کسی فکر نمی‌کرد که چنین نشستی برگزار شود. واقعا خوشحال شدم که کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران درباره مفید بودن برگزاری این مذاکرات توافق کردند. به عقیده من این نتیجه شگفت آور و بسیار مثبت بوده و باید مورد استقبال مقامات قرار گیرد.

به عقیده شما مذاکره دولت اوباما با ایران چه تاثیری بر روابط آمریکا با دیگر کشورها خواهد داشت؟

هر مذاکره مهمی که صورت گیرد و هر تغییری که در روابط یک کشور انجام شود، نه تنها بر روابط کشورهای شرکت‌کننده بلکه بر روابط بسیاری از دیگر کشورها تاثیر می‌گذارد. نمی‌توانم به فهرست کاملی از تغییرات احتمالی که ممکن است در روابط ایران و متحدانش و روابط آمریکا و متحدان یا دشمنانش اتفاق بیفتد بپردازم زیرا فهرست طولانی خواهد شد اما اگر بخواهم به‌طور خلاصه اشاره کنم، دست‌کم دستیابی به یک نتیجه مثبت میان ایران و آمریکا در زمینه یافتن راه‌حلی برای ابعاد مشکل هسته‌ای میان آن‌ها و حداقل دست یافتن به یک پیشرفت قابل توجه در این مسیر می‌تواند شدت اختلافاتی که در خاورمیانه تداوم داشته را کاهش دهد و من امیدواری‌هایی می‌بینم که نتیجه‌ای کسب شود که تاثیری مثبت بر شرایط داشته باشد.

مطمئنا کشورهایی هستند که با این پیشرفت مخالفت خواهند کرد اما کشورهای بسیاری نیز وجود دارند که از برقراری چنین ارتباطی استقبال خواهند کرد و آن را بسیار مفید خواهند دانست. البته صحبت درباره این مسائل در حال حاضر بسیار زود است و آنچه راجع به آن صحبت می‌کنیم ظاهر تغییر است و هنوز تغییر واقعی صورت نگرفته است. تعجب‌آور هم نیست زیرا تنها یک هفته گذشته اما باید مذاکرات به صورت کاملا جدی انجام شود و نتیجه چنین مذاکراتی برای همه مثبت خواهد بود.

درباره اسراییل چطور؟ آیا مذاکره با ایران به جایگاه اوباما در میان حامیان اسراییل ضربه خواهد زد؟
مواضع این افراد کاملا مشخص است. آن‌ها از آمریکا می‌خواهند موضعی اتخاذ کند که درنهایت منجر به توقف فعالیت‌های هسته‌ای ایران به‌طور کامل شود. اما باراک اوباما تاکید دارد و کاملا مشخص کرده که خواستار حل و فصل مساله هسته‌ای ایران از طریق مذاکره میان آمریکا و ایران است و فکر می‌کنم در این مورد کاملا جدی است.

با این حال افرادی چون بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل و بسیاری از مقامات آمریکایی که از اسراییل حمایت می‌کنند موضعی کاملا متفاوت دارند و با دیدی بسیار تردیدآمیز به هرگونه مذاکره می‌نگرند. رییس‌جمهوری آمریکا آشکارا اعلام کرده که خواستار برگزاری مذاکرات است اما به‌دلیل فشارهای داخلی در آمریکا، دقیقا مانند فشارهای داخلی در ایران هر دو طرف باید سریعا به نتایجی واقعی دست یابند تا افرادی که مخالف مذاکرات هستند را ساکت کنند.

با توجه به شرایط فعلی به نظر می‌رسد که دستیابی به چنین نتیجه‌ای ممکن است اما هنوز انجام نشده است.

به عنوان سوال آخر، مطالبه جدی مردم و دولت ایران رفع تحریم‌هاست. آیا گروه 1+5 اکنون آمادگی توقف تحریم‌های اساسی علیه ایران همچون تحریم‌های نفتی و بانکی را دارد؟

تا زمانی‌که گام‌های جدی در این زمینه برداشته نشود، فکر نمی‌کنم تحریم‌های چندانی نسبت به ایران لغو شود. بگذارید فرض را بر این بگذاریم که در نشست ایران و گروه 1+5 دو طرف تصمیم‌گیری‌هایی خواهند داشت؛ برای مثال آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی از سایت‌های مشخصی در ایران را کسب کند و ایران برای مثال با توقف موقت غنی‌سازی موافقت کند یا توافقاتی از این دست انجام شود.

در این صورت این احتمال وجود دارد که بخشی از تحریم‌ها لغو شود اما این‌که فکر کنیم تحریم‌ها به‌طور کامل و در این گام لغو خواهد شد کاملا اشتباه است. مساله تحریم‌ها بسیار پیچیده است، در واقع اعمال تحریم‌ها بسیار آسان‌تر از لغو آن‌هاست بنابراین لغو این تحریم‌ها یک فرآیند طولانی خواهد بود. شخصا امیدوارم که تبادل ساده و مستقیمی میان دو طرف صورت بگیرد اما ایران یک کار می‌کند و غرب کار دیگری و همین مساله مسیر را به انحراف می‌کشاند و به جای حل مساله بر مشکلات خواهد افزود.

ضمن این‌که هر دو طرف دچار مشکلات داخلی هستند و در داخل هر دو کشور افرادی هستند که پس از هر مرحله می‌خواهند بدانند آیا تصمیم‌گیری‌ای صورت‌گرفته که در راستای منافع ما باشد یا این‌که ما همه امتیازات را در قبال هیچ واگذار کرده‌ایم. این‌ها سوالاتی هستند که باید پاسخ داده شوند و در این مرحله هیچ‌یک از ما پاسخ این سوالات را نمی‌دانیم.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۴
حالا حسن آقا اومده شروع کنه به کار کردن وقتی دورش تموم میشه یکی دیگه میاد همه چی رو خراب میکنه و داستان دوباره از اول خط .
دوستان هممون سر کاریم .