نومحافظهکاران در کمین توافق ترامپ؛
غنیسازی؛ گره کور مذاکرات جدید ایران و آمریکا

دونالد ترامپ در تلاش برای دستیابی به توافقی تازه با ایران است، در حالیکه خواهان توقف کامل غنیسازی در این کشور شده؛ مطالبهای که با مخالفت تهران روبهروست. ایران پیشنهاد ایجاد کنسرسیوم هستهای را مطرح کرده، اما ابهاماتی درباره تضمینها و وابستگی سوخت باقی است. همزمان، جمهوریخواهان کنگره فشار میآورند و اسرائیل خواهان نابودی کامل زیرساختهای هستهای ایران است.
فرارو – استیو ارلانگر رئیس دفتر اروپای شرقی روزنامه نیویورک تایمز
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، رئیسجمهور دونالد ترامپ در تمام مواضع خود با شفافیت اعلام کرده که هدف اصلیاش دستیابی به توافقی با ایران بر سر برنامه هستهای این کشور است، نه کشاندن منطقه به جنگی تازه. او حتی پیشنهادهای مطرحشده از سوی تلآویو برای آغاز یک کارزار نظامی مشترک را رد کرده و راه دیپلماسی و مذاکره را در اولویت قرار داده است. ترامپ این هفته در جریان سفرش به عربستان سعودی، با لحنی معنادار گفت: «میخواهم با ایران به توافق برسم. اگر بتوانم چنین توافقی را نهایی کنم، بسیار خوشحال خواهم شد؛ بهویژه اگر این توافق بتواند منطقه شما و جهان را امنتر سازد.»
از انزوا تا مذاکره؛ آیا عربها آماده معامله با تهراناند؟
سفر اخیر دونالد ترامپ به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بیش از هر زمان دیگری نشان داد که او عزم جزم دارد مسیر دیپلماسی با ایران را تا پایان دنبال کند. در سال ۲۰۱۵، زمانیکه ایران پس از مذاکراتی نفسگیر با شش قدرت جهانی محدودسازی برنامه هستهایاش را پذیرفت، دولتهای عرب منطقه همچنان تهران را تهدیدی جدی میدانستند و بهدنبال انزوای آن بودند. اما امروز، همان بازیگران عرب بهتدریج در حال تغییر موضعاند؛ آنها نهتنها بهدنبال نزدیکی محتاطانه با ایران هستند، بلکه خواهان مهار موج فزاینده بیثباتی و جلوگیری از گسترش درگیریهای منطقهای شدهاند؛ آن هم در شرایطی که آتش جنگ در غزه همچنان شعلهور است و سایه سنگین آن سراسر خاورمیانه را دربرگرفته است.
در هر ایستگاه از سفر منطقهای ترامپ، رهبران عرب یک پیام روشن و مشترک داشتند: راهحلی دیپلماتیک برای بحران هستهای ایران پیدا کن. آنها بهصراحت خواستار آن بودند که واشنگتن بهجای تشدید تنشها، مسیر گفتوگو و مصالحه را انتخاب کند. علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران، در توضیح این دغدغهها گفت: «گزینه جایگزین برای آنها فاجعهبار است؛ چه ایرانِ مجهز به بمب و چه ایرانِ بمبارانشده. هر دو سناریو پیامدهایی ویرانگر برای کل منطقه در پی دارند.»
با این حال، دستیابی به توافقی پایدار با تهران، آزمونی دشوار برای جناح تندرو حزب جمهوریخواه بهحساب میآید؛ جناحی که اگرچه از ترامپ حمایت میکند، اما در عین حال خواهان نابودی کامل زیرساختهای هستهای ایران است. در همین راستا، این هفته بیش از ۲۰۰ نماینده جمهوریخواه در نامهای رسمی از رئیسجمهور خواستند که در قبال تهران نرمش به خرج ندهد و رویکردی «قاطع» و بیامتیاز در پیش گیرد.
غنیسازی تا کجا؟ کشاکش بر سر «خط قرمز» در میدان دیپلماسی
ایالات متحده و متحدانش نگراناند که دستیابی ایران به سلاح هستهای، آغازگر رقابتی تسلیحاتی در خاورمیانه شود؛ رقابتی که میتواند ثبات شکننده منطقه را بر هم زند و احتمال بروز اشتباهات محاسباتی خطرناک میان بازیگران رقیب را بهطور چشمگیری افزایش دهد. در چنین فضایی، ترامپ همچنان تهدید نظامی را بهعنوان اهرمی مؤثر برای اعمال فشار حفظ کرده است. او روز پنجشنبه در جریان سفرش به قطر گفت: «شاید به توافقی نزدیک شده باشیم که نیازی به این کار [حمله نظامی] نباشد.» اما بلافاصله هشدار داد: «دو مسیر پیش روی ماست؛ یکی مسیری بسیار خوب و دیگری مسیری همراه با خشونت.»
با اینحال، فضای حاکم بر مذاکرات که به رهبری استیو ویتکاف، مذاکرهکننده ارشد دولت ترامپ در حال پیگیری است، از سوی بسیاری از مقامها و ناظران سیاسی «مثبت» ارزیابی شده است. دونالد ترامپ روز جمعه اعلام کرد که ویتکاف چارچوب اولیهای از یک توافق را به طرف ایرانی ارائه داده و اکنون توپ در زمین تهران است. او در مسیر بازگشت از خاورمیانه به واشنگتن، در جمع خبرنگاران گفت: «آنها میدانند که باید سریع تصمیم بگیرند.» اما این فضای خوشبینی دیپلماتیک چندان دوام نیاورد و بهسرعت با تردیدهایی روبهرو شد. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در واکنشی صریح اعلام کرد که تهران «هیچگونه پیشنهاد کتبی از سوی ایالات متحده نه بهطور مستقیم و نه غیرمستقیم دریافت نکرده است.»
با وجود فضای نسبتاً مثبتی که بر روند گفتوگوها حاکم است، شکافهای بنیادین میان دو طرف همچنان به قوت خود باقی است. رئیسجمهور ترامپ با صراحت خواستار توقف کامل فرایند غنیسازی اورانیوم از سوی ایران شده است؛ فرایندی که میتواند هم در چارچوب تولید انرژی هستهای کاربرد داشته باشد و هم مسیر دستیابی به سلاح اتمی را هموار کند. این مطالبه با حمایت قاطع اسرائیل و بخشهایی از تندروترین حامیان ترامپ در واشنگتن همراه است. در مقابل، تهران با استناد به مفاد معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، بر حق خود برای غنیسازی با اهداف صلحآمیز تأکید دارد و توقف کامل این فعالیتها را خط قرمزی غیرقابلپذیرش میداند.
مقامهای ایرانی اخیراً اعلام کردهاند که آمادگی دارند غنیسازی در سطوح بالا؛ سطوحی که بالقوه میتواند در تولید سلاح هستهای بهکار رود و از منظر فنی فراتر از نیازهای غیرنظامی محسوب میشود را متوقف کرده و ذخایر اورانیوم با خلوص بالا را از میان بردارند. با این حال، آنها توقف کامل فرآیند غنیسازی را قاطعانه رد میکنند. علی شمخانی، مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی، در گفتوگویی با شبکه ان.بی.سی، بار دیگر بر این موضع پافشاری کرد و آن را «خط قرمز ایران» خواند.
نکته قابلتأمل آنجاست که دونالد ترامپ، بدون هیچ توضیحی، همین مصاحبه علی شمخانی را در پلتفرم تروث سوشیال بازنشر کرد؛ اقدامی که از نگاه ناظران میتواند بهنوعی نشاندهنده پذیرش ضمنی یا دستکم توجه جدی او به این پیشنهاد تلقی شود. با این حال، باید یادآور شد که امتیازات مطرحشده از سوی ایران تفاوت چشمگیری با تعهداتی که تهران در چارچوب توافق هستهای سال ۲۰۱۵ پذیرفته بود، ندارند؛ توافقی که در ازای اجرای آن، بخشی از تحریمهای گسترده اقتصادی علیه ایران تعلیق یا لغو شد.
انجماد بهجای انحلال؟ راهحل خاکستری برای معمای غنیسازی
علی واعظ، تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران میگوید استیو ویتکاف، مذاکرهکننده ارشد دولت ترامپ، در تلاش است پیچیدگیهای فنی و سیاسی ناشی از خواستههای متضاد دو طرف در موضوع غنیسازی را مهار کند. بهگفته واعظ، «ویتکاف بهدنبال راهحلهایی خلاقانه است؛ راهحلهایی که لزوماً در چارچوب بازی صفر و یک قرار نگیرند و بتوانند نیازهای دو طرف را بهگونهای متوازن پاسخ دهند.»
در میان گزینههای مطرحشده روی میز مذاکرات، یکی از پیشنهادهای کلیدی، «انجماد بلندمدت» برنامه غنیسازی ایران تحت نظارتهای بینالمللی تقویتشده است؛ مدلی که با هدف اعتمادسازی تدریجی و ایجاد فضای تنفس سیاسی برای هر دو طرف طراحی شده است. در سناریویی دیگر، این ایده مطرح شده که ایران، در صورتی که تضمینهایی معتبر برای دسترسی پایدار به سوخت هستهای از بازار جهانی دریافت کند، بهتدریج برنامه غنیسازی داخلی خود را کنار بگذارد.
چنین چارچوبی از منظر سیاسی برای ترامپ میتواند جذاب باشد، زیرا این امکان را فراهم میآورد که بدون آنکه مجبور به عقبنشینی علنی از موضع سختگیرانهاش شود، توقف تدریجی غنیسازی در ایران را بهعنوان یک پیروزی دیپلماتیک و دستاورد راهبردی به افکار عمومی عرضه کند؛ نشانهای که میتواند القا کند ایران اصل توقف را بهکلی رد نکرده، بلکه در چارچوبی مشخص و زمانبندیشده، درِ آن را نیمهباز گذاشته است.
کارشناسان بر این باورند که لغو تحریمهای اقتصادی میتواند بهصورت مرحلهای و مشروط اجرا شود؛ الگویی که ضمن افزایش انعطافپذیری روند مذاکرات، امکان نظارت و ارزیابی تدریجی پایبندیها را نیز فراهم میکند. در همین حال، برخی تحلیلگران پیشنهاد کردهاند که اجازه سرمایهگذاری محدود و تحت نظارت شرکتهای آمریکایی در ایران، میتواند در بلندمدت بهعنوان ابزاری برای اعتمادسازی عمل کند؛ اقدامی که نهتنها به ترمیم تدریجی روابط اقتصادی دو کشور منجر میشود، بلکه میتواند نقشی بازدارنده و پیشگیرانه در برابر بروز یک درگیری نظامی ایفا کند.
ایران که پس از خروج یکجانبه دونالد ترامپ از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ متحمل آسیبهای اقتصادی و دیپلماتیک قابلتوجهی شد، اینبار در پی دریافت تضمینهایی است که تعهد ایالات متحده به هر توافق جدیدی را تضمین کند. مقامهای ایرانی بر این باورند که ترامپ برخلاف یک رئیسجمهور دموکرات در موقعیتی قرار دارد که میتواند چنین تضمینهایی ارائه دهد؛ بهویژه آنکه توافق احتمالی پیشرو برخلاف برجام، قرار است ماهیتی دوجانبه داشته باشد، نه چندجانبه. در همین راستا، تصمیم اخیر ترامپ برای لغو برخی تحریمها علیه رهبری جدید سوریه میتواند تهران را بیش از پیش بهسوی میز مذاکره سوق دهد. با این حال، اگرچه رئیسجمهور میتواند بخشی از تحریمها را بهطور مستقل تعلیق یا لغو کند، اما برداشتن کامل آنها همچنان نیازمند همراهی و تصویب کنگره خواهد بود.
دیپلماسی در محاصره جناح راست؛ آیا ترامپ از سد کنگره عبور میکند؟
سوزان مالونی، کارشناس برجسته مسائل ایران و مدیر برنامه سیاست خارجی در مؤسسه بروکینگز، هشدار میدهد: «ایرانیها با دقت زیر نظر دارند که آیا ترامپ قادر خواهد بود در مسیر توافق با تهران، هماهنگی لازم با کنگره را ایجاد کند یا نه.» این تردید، چندان بیپایه نیست. ترامپ در تلاش برای دستیابی به هرگونه توافق جدید با ایران، با مخالفتهای جدی از درون اردوگاه خود مواجه است؛ مخالفتهایی که عمدتاً از سوی نومحافظهکاران کنگره و محافل همسو با آنان ابراز میشود؛ همان جریانی که خروج جنجالی ترامپ از برجام را با شور و شوق تحسین کرد و همواره بر خلع کامل ظرفیتهای هستهای ایران بهعنوان تنها راهحل قابلقبول تأکید داشته است.
ولی نصر، استاد مطالعات بینالمللی در دانشگاه جان هاپکینز و از چهرههای شناختهشده در حوزه تحلیل مسائل ایران، بر این باور است که «ترامپ در تلاش است انتظارات داخلی را مهار و مدیریت کند.» در این میان، اسرائیل همچنان بر نابودی کامل برنامه هستهای ایران اصرار دارد. اما سوزان مالونی، کارشناس ارشد مؤسسه بروکینگز معتقد است رئیسجمهور ایالات متحده واقعاً بهدنبال دستیابی به توافق با تهران است و «احتمال دارد در نهایت به چیزی کمتر از خواستههای اولیهاش رضایت دهد»؛ حتی اگر این تصمیم با مخالفت بخشی از جمهوریخواهان همراه باشد. مالونی تأکید میکند: «دقیقاً به همین دلیل است که این پرونده، به آزمونی جدی برای ارزیابی میزان کارآمدی سیاست خارجی ترامپ تبدیل شده؛ آزمونی که میتواند سرنخهایی تعیینکننده از مسیر آینده حزب جمهوریخواه در عرصه سیاست خارجی بهدست دهد.»
اگر استیو ویتکاف و مقامهای ایرانی بتوانند بر سر اصول کلی یک توافق به تفاهم برسند، مرحله بعد وارد فاز فنی خواهد شد؛ مرحلهای پیچیده، فشرده و زمانبر که ممکن است ماهها به طول انجامد و مستلزم نقشآفرینی محوری آژانس بینالمللی انرژی اتمی است؛ نهادی که مسئول اجرای نظارتهای فنی در چارچوب معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) و انجام بازرسیهای میدانی در خاک کشورهاست. با این حال، زمان دقیق ازسرگیری این مذاکرات همچنان در ابهام باقی مانده و هیچ جدول زمانی روشنی برای آن اعلام نشده است.
ایران اخیراً بار دیگر پیشنهادی را روی میز گذاشته که نخستینبار در سال ۲۰۰۷ مطرح شده بود: تشکیل یک کنسرسیوم مشترک از کشورهای مسلمان برای اجرای فرآیند غنیسازی هستهای؛ طرحی که حتی عربستان سعودی، رقیب سنتی و دیرینه تهران را نیز در بر میگیرد. ریاض در حال پیشبرد برنامهای برای راهاندازی پروژهای غیرنظامی در حوزه غنیسازی هستهای با مشارکت ایالات متحده است. در قالب این پیشنهاد، ایران متعهد میشود اورانیوم غنیشده در سطح غیرنظامی را در اختیار عربستان و سایر اعضای کنسرسیوم قرار دهد و در ازای آن، سرمایهگذاری از سوی این کشورها دریافت کند.
امروز، شرایط منطقهای شاید بیش از هر زمان دیگری برای پذیرش چنین ابتکاری مهیا باشد. با این حال، پیشنهاد ایران با خواسته صریح رئیسجمهور ترامپ مبنی بر توقف کامل غنیسازی در خاک این کشور در تضاد است و در عین حال پاسخی مشخص به نگرانیها درباره ذخایر اورانیوم با غنای بالا در ایران ارائه نمیدهد. فراتر از آن، چنین توافقی ممکن است کشورهای مشارکتکننده از جمله عربستان سعودی را به تأمین سوخت از سوی ایران وابسته سازد؛ وابستگیای که بدون ارائه تضمینهای روشن و قابلاعتماد از سوی ایالات متحده یا روسیه، بهسختی میتواند از سوی این کشورها پذیرفته شود، بهویژه در شرایطی که نگرانیها درباره احتمال عقبنشینی ایران از تعهداتش در آینده همچنان پابرجاست.