
ایالات متحده، در واکنش به حملات حوثیها به کشتیها در حمایت از غزه، عملیات نظامی جدیدی علیه این گروه در یمن آغاز کرد. این عملیات که با هدف بازدارندگی و تضعیف قدرت حوثیها انجام میشود، به کشته و زخمی شدن دهها نفر منجر شده است. در همین حال، حوثیها با تهدید به هدف قرار دادن کشتیهای آمریکایی در دریای سرخ، از خود واکنش نشان دادهاند. دولت ترامپ این حملات را بخشی از راهبرد مهار ایران اعلام کرده است، در حالی که عربستان سعودی همچنان در تلاش است تا از گسترش تنشهای منطقهای جلوگیری کند.
فرارو– جورجیو کافیرو، کارشناس ارشد مسائل بین الملل موسسه خاورمیانه
به گزارش فرارو به نقل از پایگاه تحلیلی نیوعرب، چهارده ماه پیش، جو بایدن، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، حملاتی نظامی علیه انصارالله یمن (حوثیها) آغاز کرد. این حملات در واکنش به حملات دریایی حوثیها در دریای سرخ و خلیج عدن انجام شد؛ حملاتی که حوثیها اعلام کرده بودند در حمایت از غزه صورت گرفته است. این در حالی است که پس از دوره آتشبس غزه (۱۹ ژانویه تا ۱۷ مارس ۲۰۲۵)، اعمال محاصره کمکهای بشردوستانه از سوی اسرائیل در ابتدای ماه و ازسرگیری جنگ در هفته جاری، انصارالله را بر آن داشت تا اعلام کند عملیات علیه کشتیهای اسرائیلی را مجدداً از سر خواهد گرفت.
با اینکه حوثیها هنوز هیچ حملهای انجام نداده بودند، دولت ترامپ به طور پیشدستانه عملیاتی را که در دوره بایدن علیه حوثیها آغاز شده بود، از سر گرفت. این حملات در ۱۵ مارس، یعنی دو روز پیش از آغاز بمباران اسرائیل در نوار غزه و پایان آتشبس نزدیک به دوماهه انجام شد. در این حملات، ایالات متحده بیش از ۳۰ موضع را در یمن هدف قرار داد که میتوان به تأسیسات تولید و ذخیرهسازی تسلیحات، زیرساختهای پهپادی و پایگاههای فرماندهی، کنترل و آموزشی در مناطقی مانند صنعا، صعده، البیضاء و رداع اشاره کرد. به گفته مقامات حوثی، این حملات به کشته شدن ۵۳ نفر و زخمی شدن ۹۸ نفر انجامید.
مایکل والتز، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، در توضیح این عملیات اعلام کرد که دور نخست حملات توانسته تعدادی از رهبران حوثی را هدف قرار دهد و از میان بردارد. ارتش آمریکا بلافاصله پس از این حملات، عملیاتهای تازهای را آغاز کرد و بندر الحدیده را مورد هدف قرار داد. دولت ترامپ هیچ نشانهای از توقف این حملات ارائه نداده است.
در ۱۶ مارس، پیت هگست، وزیر دفاع تأکید کرد که این حملات تا زمانی که انصارالله تمامی حملات دریایی خود را متوقف نکند، «بدون وقفه» ادامه خواهد یافت. او با اشاره به فعالیتهای حوثیها اظهار داشت که عملیات کنونی بخشی از تلاش برای پاسخگویی به تهدیدات دریایی حوثیها است. یک روز بعد، ژنرال آلکسوس گرینکویچ در پنتاگون تصریح کرد: «عملیات همچنان ادامه دارد و در روزهای آینده نیز ادامه خواهد یافت تا اهداف رئیسجمهور تحقق یابد.»
عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله در واکنش به حملات نظامی واشنگتن اعلام کرد که در صورت ادامه این حملات، کشتیهای آمریکایی در دریای سرخ هدف قرار خواهند گرفت. او تصریح کرد: «ما به دشمن آمریکایی با حملات موشکی و هدف قرار دادن ناوها و کشتیهای جنگی آن پاسخ خواهیم داد.» دفتر سیاسی انصارالله نیز، این حملات را به عنوان «جنایت جنگی» محکوم کرده است.
یک منبع حوثی به نیوزویک گفت که این گروه اجازه نخواهد داد واشنگتن از «دشمن صهیونیستی» حمایت کرده و به گرسنگی و تشنگی مردم غزه دامن بزند. او تأکید کرد که انصارالله فشار بر اسرائیل را افزایش خواهد داد و در صورت تشدید اقدامات از سوی آمریکا، پاسخی غیرمنتظره ارائه خواهد کرد. حملات آمریکا که از ۱۵ مارس آغاز شدهاند، نسبت به عملیاتهای سال گذشته، از شدت بیشتری برخوردار هستند و نشاندهنده یک مرحله جدید و تشدید درگیریهای منطقهای هستند.
محمد الباشا، بنیانگذار شرکت مشاوره امنیتی «باشا ریپورت»، در گفتوگو با «نیو عرب» گفت: «پیام اصلی این حملات، احیای بازدارندگی است. در دوره بایدن، ایالات متحده توان بازدارندگی خود را در برابر حوثیها از دست داده بود. حال، رئیسجمهور ترامپ و تیمش به همراه ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا، به طور فعال در تلاش هستند تا این تعادل را دوباره برقرار کنند.» الباشا تاکید کرد: «نخستین حمله تحت فرمان ترامپ، محله الجراف را هدف قرار داد. این منطقه نقشی مشابه ضاحیه برای حزبالله ایفا میکند. بهنظر میرسد این اولین باری است که یک حمله هوایی آمریکا ساختمانی مسکونی را که به عنوان دفتر سیاسی، مرکز اطلاعاتی، پایگاه آموزشی یا محلی برای برنامهریزی راهبردی انصارالله استفاده میشده، هدف قرار میدهد.»
الیونورا اردماگنی، پژوهشگر ارشد مؤسسه مطالعات سیاسی بینالمللی ایتالیا در گفتوگو با «نیو عرب» تأکید کرد که عملیات جدید علیه حوثیها تفاوتهای اساسی با اقدامات دوران بایدن دارد. او توضیح داد که بازگشت ترامپ به کاخ سفید باعث شده همکاری و هماهنگی میان واشنگتن و تلآویو در برخورد با انصارالله بیشتر شود. به گفته اردماگنی، «ترامپ با تأکید بر هدف قرار دادن رهبران حوثی، رویکردی متفاوت از بایدن دارد، زیرا رئیسجمهور پیشین آمریکا بیشتر بر تضعیف تواناییهای تهاجمی حوثیها و جلوگیری از تهدیدات فوری علیه کشتیها متمرکز بود. در حقیقت، استراتژی جدید ایالات متحده در قبال حوثیها اکنون به مواضع دولت اسرائیل شباهت بیشتری پیدا کرده است.»
دکتر آندریاس کریگ، استادیار دانشکده مطالعات دفاعی کالج کینگز لندن، در مصاحبهای با «نیو عرب» اظهار داشت: «شدت این حملات آشکارا متفاوت از آن چیزی است که ما در دوران دولت بایدن شاهد بودیم. هدف قرار دادن رهبران حوثیها بیتردید نشاندهنده تشدید عملیات است. با این حال، دستاوردی که ممکن است از این حملات حاصل شود، چیزی فراتر از تضعیف تواناییهای حوثیها نخواهد بود. شاید تنها هدفی که بتوانند به آن دست یابند، همین تضعیف نیروهای دشمن باشد.»
کریگ تاکید کرد که این عملیات عمدتاً محدود و از راه دور انجام شده است. رویکرد ترامپ در این مرحله بر انجام حملات غیرمستقیم و دوری از به خطر انداختن نیروهای آمریکایی متمرکز بوده است، ضمن اینکه تلاش شده هزینههای این عملیات برای مالیاتدهندگان کاهش یابد. اما او هشدار داد که محدودیتهای ذاتی این استراتژی نیز بدان معناست که ادامه آن در طولانیمدت دشوار خواهد بود. به گفته کریگ، حوثیها از این موضوع آگاهند و میدانند که اگر بتوانند برای مدتی مقاومت کنند و عملیات به نتیجهای نرسد، ترامپ ممکن است در داخل ایالات متحده با فشارهای سیاسی فزاینده مواجه شود.
تصمیم دولت ترامپ برای تشدید حملات علیه حوثیها بخشی از یک راهبرد کلان کاخ سفید برای افزایش فشار بر ایران است. این سیاست شامل ترکیبی از تحریمهای اقتصادی سختتر و اقدامات نظامی علیه گروههای وابسته به محور مقاومت میشود. در سال گذشته، اسرائیل ضرباتی به حزبالله لبنان وارد کرد، جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ پیامدهای مهمی داشت و سقوط دولت بشار اسد در سوریه در دسامبر ضربهای جدی به محور مقاومت زد. با این وجود، انصارالله یمن همچنان یکی از قدرتمندترین ارکان این محور است. این موضوع آنها را به یک هدف اولویتدار برای دولت ترامپ تبدیل کرده و تلاشهای جدید کاخ سفید برای تضعیف این گروه، بخشی از سیاست کلان مهار ایران و ائتلافهای منطقهای آن است.
راهبرد دولت ترامپ شامل حملات پیشگیرانه علیه حوثیهای یمن است تا از این طریق این گروه را تضعیف کند و در نتیجه آن نفوذ منطقهای ایران هم کاهش یابد. در همین حال، ایران به دنبال دستیابی به توافقی است که منجر به لغو تحریمها شود، اما شرایط سختگیرانه ترامپ که بر پایه فشار حداکثری است، مورد قبول تهران نیست. در این زمینه، تصمیم ترامپ برای بمباران یمن حامل دو پیام روشن بود: نخست، هشداری صریح به حوثیها برای توقف حملات دریایی، و دوم، علامتی آشکار به تهران که واشنگتن در هر مذاکره آینده موقعیت برتر خواهد داشت.
در شرایط کنونی، تهران از هرگونه اقدام نظامی مستقیم اجتناب خواهد کرد. به نظر میرسد تهران بهصورت محتاطانه عمل میکند و تلاش دارد از سناریوهایی که ممکن است به سود اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو تمام شود، دوری کند. در پاسخ به اتهامات مربوط به حمایت از حوثیها، ایران رویکردی استراتژیک اتخاذ کرده است. مقامات ایرانی بهجای پذیرش مستقیم این اتهامات، بر استقلال انصارالله تأکید میکنند.
دونالد ترامپ در شبکه اجتماعی تروث سوشیال، به ایران هشدار داد که هرگونه حملات بیشتر حوثیها را بهعنوان حملات مستقیم از سوی تهران تلقی خواهد کرد. در همین حال، گزارشهایی حاکی از آن است که روسیه نیز در هدایت و تعیین اهداف برای حملات علیه حوثیها نقش داشته است. با این حال، علیرغم آنکه ایران از حوثیها خواسته تا تنشها را کاهش دهند، این درخواست تاکنون بینتیجه بوده است.
دکتر اَنِل شِیلین، پژوهشگر برنامه خاورمیانه در مؤسسه کوئینسی، هشدار داده که اشتباه در ارزیابی میزان استقلال حوثیها و تصور نادرست از سطح کنترل ایران بر انصارالله میتواند واشنگتن را به اتخاذ تصمیماتی در خصوص یمن و ایران سوق دهد که عواقب خطرناکتری در پی خواهد داشت. به گفته او، نادیده گرفتن استقلال نسبی حوثیها ممکن است موجب تشدید تنشها و پیچیدهتر شدن اوضاع در منطقه شود.
تصمیم دولت ترامپ برای تشدید حملات علیه حوثیها در یمن، چالشهای قابل توجهی برای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به همراه داشته است. در حالی که پادشاهیهای خلیج فارس تمایل دارند تهدیدات انصارالله را مهار کنند، از سوی دیگر با نگرانیهای فزایندهای در مورد تشدید تنشها و گسترش درگیری مواجه هستند. شرایط پیچیدهتر میشود، زیرا غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ و شدت حملات او علیه اهداف حوثی در یمن، لایههای جدیدی از عدم اطمینان را به این وضعیت پرتنش میافزاید. برای دولتهای عربی خلیج فارس، ایجاد یک توازن حساس در این موقعیت بهطور فزایندهای دشوار و در عین حال حیاتی شده است.
رهبران عرب خلیج فارس اکنون بیش از هر زمان دیگری خواستار ثبات در منطقه هستند، چرا که شش عضو شورای همکاری خلیج فارس در حال دنبال کردن برنامههای بلندپروازانهای برای توسعه اقتصادی و تنوعبخشی به منابع درآمد خود هستند. تحقق این اهداف مستلزم جذب کسبوکارهای بینالمللی، سرمایهگذاریهای کلان و رونق گردشگری است. با توجه به سرایت سریع تنشها و درگیریهای منطقهای، این کشورها نگران پیامدهای احتمالی هرگونه تشدید خشونت و تأثیر آن بر صلح و امنیت خلیج فارس هستند.
فروپاشی اخیر آتشبس در غزه و بازگشت درگیریها به یمن، اعضای شورای همکاری خلیج فارس را در موقعیت حساسی قرار داده است. در حالی که دریای سرخ بهعنوان گذرگاهی حیاتی برای کشورهای نفتخیز خلیج فارس عمل میکند، هیچکدام از این دولتها علاقهای به تشدید تنشها ندارند. بدین ترتیب، آنها در درصدد هستند تا از گسترش بیشتر ناآرامیها جلوگیری کنند، چرا که هرگونه بیثباتی بیشتر میتواند بهشدت برنامههای اقتصادی آنها را به خطر بیندازد.
عربستان سعودی، که سالها درگیر یک درگیری پرهزینه و طولانی در یمن بوده و بارها از حملات موشکی و پهپادی حوثیها آسیب دیده است، مصمم است از گسترش بیشتر این تنشها با انصارالله جلوگیری کند. بهجز بحرین، هیچیک از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در عملیات نظامی آمریکا و بریتانیا علیه حوثیها شرکت نکردهاند. این تصمیم عمدتاً به دلیل درک مشترک رهبران عرب خلیج فارس است که هرگونه مشارکت مستقیم، آنها را در معرض تلافیجوییهای انصارالله قرار خواهد داد؛ چیزی که هیچیک از این دولتها تمایلی به پذیرش آن ندارند. هدف نهایی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، حفظ آرامش نسبی و جلوگیری از تشدید درگیریها در منطقه است.
علیرغم تحولات نظامی اخیر، عربستان سعودی همچنان در برابر عملیات نظامی علیه حوثیها موضع رسمی اتخاذ نکرده است. ریاض ظاهراً به حفظ آتشبسی که در آوریل ۲۰۲۲ برقرار شد، پایبند است و به دیپلماسی بهعنوان رویکرد اولویتدار خود با انصارالله ادامه میدهد. با این حال، اعلام انصارالله بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی و افزایش عملیات نظامی آمریکا، این وضعیت را پیچیدهتر کرده است.
عربستان سعودی تاکنون هیچ نشانهای از ارائه دسترسی به پایگاههای خود برای حمایت از حملات ایالات متحده نشان نداده است؛ نه برای سوختگیری هوایی و نه برای بمباران مستقیم مواضع حوثیها. اما ادامه و افزایش شدت حملات از سوی واشنگتن میتواند نگرانیهای بیشتری را در میان مقامات سعودی ایجاد کند. ریاض بهویژه از پیامدهای این تشدید تنشها و تأثیرات بالقوه آن بر امنیت منطقهای خود نگران است.