bato-adv
bato-adv
چرا آمریکا دیگر از آزادی حمایت نمی‌کند؟

سقوط اخلاقی سیاست خارجی آمریکا

سقوط اخلاقی سیاست خارجی آمریکا

طی هفته‌های اخیر، ترامپ با تغییرات جنجالی در سیاست خارجی آمریکا و برخورد‌های عجیب با متحدان، دیپلماسی سنتی این کشور را دگرگون کرده است. او از حمایت آشکار از اوکراین در برابر حمله روسیه خودداری کرده و رفتار تحقیرآمیزی با رئیس‌جمهور زلنسکی نشان داده است. با فشار بر کانادا، دانمارک و پاناما و توقف کمک به فقیرترین مردم جهان، ترامپ در حال تغییر جهت‌گیری اخلاقی و سیاست دیرینه‌ای است که برای تقویت آزادی و دموکراسی به‌وجود آمده بود.

تاریخ انتشار: ۱۷:۳۹ - ۱۳ اسفند ۱۴۰۳

چرا آمریکا دیگر از آزادی حمایت نمی‌کند؟فرارو– فرید زکریا، مجری شبکه سی. ان. ان و ستون نویس روزنامه واشنگتن پست

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه واشنگتن پست، در طول تاریخ ایالات متحده، مردم این کشور همواره نگاهی محتاطانه و مردد نسبت به مشارکت در جنگ‌های خارجی و ماجراجویی‌های بین‌المللی داشته‌اند. در سخنان خداحافظی جورج واشنگتن، او به آمریکایی‌ها هشدار داد که از اتحاد‌های پیچیده و مناقشات قدرت‌های بزرگ دوری کنند. این توصیه، تأثیری عمیق و ماندگار بر ذهنیت سیاسی و گرایش‌های سیاست خارجی آمریکایی‌ها برجای گذاشت. بااین‌حال، حتی در دوران‌های اولیه جمهوری، آمریکایی‌ها معمولاً قدرت تشخیص خوبی داشتند و می‌دانستند که چه کسانی شایسته حمایت‌اند: آنهایی که در راه آزادی مبارزه می‌کردند و در مقابل، آنهایی که آزادی را سرکوب می‌کردند، سزاوار نکوهش و انتقاد بودند.

باج‌خواهی از متحدان؛ زلنسکی و درس‌های سخت از کاخ سفید

در سراسر ایالات متحده، تندیس‌های قهرمانانی مانند تادئوس کوشچوشکو، میهن‌پرست لهستانی قرن هجدهم و لاجوش کوشوت، مبارز آزادی‌خواه مجارستانی قرن نوزدهم به چشم می‌خورد. این شخصیت‌ها، که در تلاش برای رهایی ملت‌های خود از یوغ امپراتوری‌های روسیه و هابسبورگ بودند، توانستند الهام‌بخش بسیاری از آمریکایی‌ها شوند. در آن زمان، ایالات متحده هنوز ملتی جوان و شکننده بود، اما با شور و شوق از آرمان‌های آزادی‌خواهانه این مبارزان پشتیبانی کرد. هنگامی که آلمان در سال ۱۹۱۴ به بلژیک حمله کرد، اگرچه ایالات متحده مستقیماً وارد جنگ نشد، اما با سازمان‌دهی بزرگ‌ترین کارزار کمک غذایی در تاریخ آن زمان، حمایت خود از قربانیان را به‌صورت ملموس نشان داد. در دوران جنگ سرد نیز، واشنگتن هرگز الحاق سه جمهوری بالتیک به اتحاد جماهیر شوروی را به رسمیت نشناخت؛ کشور‌هایی که امروز با استقلال کامل و سربلندی، جایگاه خود را در صحنه جهانی تثبیت کرده‌اند.

آمریکا به‌عنوان یک ابرقدرت، هرچند در گذشته اشتباهات بزرگی را مرتکب شده است که می‌توان به مداخلات در ویتنام، عراق و افغانستان اشاره کرد؛ اما حتی در آن موارد نیز خود را مدافع آزادی و دموکراسی معرفی می‌کرد. یکی از جنبه‌های شگفت‌انگیز و قابل‌تأمل دیپلماسی ایالات متحده در هفته‌های اخیرکه نقطه اوج آن صحنه‌ای بی‌سابقه در کاخ سفید بود این است که رئیس‌جمهور آمریکا حاضر نشد به‌صراحت از قربانی تجاوز حمایت کند یا حمله کننده را که جنگ را آغاز کرده، محکوم کند.

در عوض، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا و جی‌دی ونس معاونش در یک مراسم نمادین و پرحاشیه در کاخ سفید، به‌طور علنی ولودیمیر زلنسکی را سرزنش کردند. آنها از او خواستند بابت حمایت‌های ایالات متحده تشکر کند (کاری که زلنسکی بار‌ها انجام داده بود) و حتی او را به ناسپاسی متهم کردند. جرم زلنسکی، اگر بتوان آن را جرم نامید، تنها این بود که یادآوری کرد اوکراین در سال ۲۰۱۵ با ولادیمیر پوتین توافق آتش‌بسی امضا کرده بود؛ توافقی که بار‌ها توسط خود پوتین نقض شد.

در همین حال، ترامپ فرصت را غنیمت شمرد تا یک بار دیگر احساس تعلق خاص خود به پوتین را آشکار کند. زلنسکی، اما در برابر این رفتار‌ها واکنشی شتاب‌زده و احساسی نشان داد. او بیش از حد پاسخ داد و به طعنه‌های ونس واکنش نشان داد. شاید بهتر بود که زلنسکی شیوه برخورد امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه و کی یر استارمر نخست وزیر بریتانیا را با ترامپ الگو قرار می‌داد: ستایش‌های مداوم و فروتنی بی‌وقفه، رویکردی که به نظر می‌رسد برای ترامپ و تیمش قابل قبول‌تر باشد

صلح به‌سبک ترامپ؛ فروش گرینلند، غارت اوکراین و تحقیر متحدان

وینستون چرچیل روزگاری درباره رابطه‌اش با همتای آمریکایی‌اش یعنی فرانکلین روزولت گفت: «هیچ عاشقی هرگز به‌اندازه من به هوس‌های معشوقه‌اش توجه نکرد که من به خواسته‌های رئیس‌جمهور روزولت توجه کردم.» امروز، ولودیمیر زلنسکی در حال رهبری کشوری است که در میانه جنگی ویرانگر قرار دارد، کشوری که ده‌ها هزار نفر از شهروندان خود را از دست داده و برای بقای خویش مبارزه می‌کند. او و ملت او، برخلاف تمام چالش‌ها برای دفاع از ارزش‌هایشان ایستاده‌اند؛ ارزش‌هایی که ایالات متحده از زمان تأسیس خود به عنوان سنگ بنای هویتش پذیرفته و تبلیغ کرده است.

اتفاقات روز جمعه پس از هفته‌ها دیپلماسی پرفشار رخ داد؛ دیپلماسی‌ای که در آن دولت ترامپ با همسایگان و متحدان سنتی خود برخوردی کاملاً غیرمعمول داشت. از کانادا خواسته شد که اساساً وجود کشور خود را انکار کند. دانمارک تحت فشار قرار گرفت تا گرینلند را به فروش برساند. از پاناما خواسته شد که کانال پاناما را واگذار کند. همچنین تهدید شد که تعرفه‌هایی سنگین‌تر از آنچه معمولاً برای دشمنان آمریکا اعمال می‌شود، بر متحدان ایالات متحده وضع خواهد شد.

به‌علاوه، تقریباً تمام کمک‌های غذایی و پزشکی که به فقیرترین مردم جهان داده می‌شد، متوقف شد. روری استوارت، وزیر پیشین کابینه بریتانیا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «آیا آمریکا ۸۰ سال صرف ساخت قدرت و اتحادهایش کرد تا نیرویی برای خیر باشد؟ خیر، بلکه برای آنکه همسایگانش را فقیر کند، آنهایی را که از آنها حفاظت می‌کرد تهدید کند، مواد معدنی کشور‌هایی که در جنگ فرو رفته‌اند را غارت کند و وعده‌هایش به صد‌ها میلیون نفر از فقیرترین مردم جهان را زیر پا بگذارد.» ترامپ تنها در حال تغییر سیاست خارجی آمریکا نیست. او در حال تغییر جهت‌گیری اخلاقی ایالات متحده است؛ جهتی که از زمان تأسیس این کشور نزدیک به ۲۵۰ سال پیش به‌طور نسبتاً ثابت و پایدار حفظ شده بود.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین