![آیا مذاکرات ترامپ و پوتین به پایان جنگ منجر میشود؟ آیا مذاکرات ترامپ و پوتین به پایان جنگ منجر میشود؟](https://cdn.fararu.com/files/fa/news/1403/11/27/2442180_680.png)
دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ با تحرکات بحثبرانگیز در خاورمیانه آغاز شده است. اگرچه تمرکز او بر ملیگرایی اقتصادی و فشار حداکثری بر ایران، یادآور سیاستهای پیشین اوست، اما اظهارات و اقداماتش همچنان جنجالآفرین بوده و چالشهایی جدی برای ثبات منطقه ایجاد کرده است. تنشها در غزه، پیچیدگی توافقات آتشبس و رویکرد نامشخص در قبال دیپلماسی منطقهای، نشاندهنده دوری از یک سیاست مشخص و پایدار در خاورمیانه است.
فرارو- برایان کاتولیس پژوهشگر ارشد موسسه خاورمیانه و عضو مرکز پیشرفت آمریکا.
به گزارش فرارو به نقل از موسسه خاورمیانه، سیاست دولت ترامپ در خاورمیانه طی سه هفته نخست بازگشت به قدرت، با سر و صدای سیاسی و نمایشهای بحثبرانگیز همراه بوده است. با اینکه هنوز نمیتوان اثرات بلندمدت این تحرکات را بهطور دقیق ارزیابی کرد، اما به نظر میرسد که تنها نشانههای محدودی از یک مسیر پایدار دیده میشود. این دوره با مجموعهای از اقدامات نمایشی آغاز شد که عمدتاً هدفشان بر هم زدن معادلات مخالفان و وادار کردن آنها به واکنشهای عجولانه و نسنجیده بود. ایزرا کلاین، ستوننویس روزنامه نیویورک تایمز، این استراتژی را بهخوبی تشریح کرده و آن را بخشی از الگوی گستردهتری میداند که ترامپ در دوران قبلی ریاستجمهوری خود نیز دنبال میکرد.
یکی از نکات برجسته در این مدت، تمرکز رسانهها بر اظهارات جنجالی ترامپ درباره کنترل غزه و تخلیه کامل فلسطینیها از این منطقه بود. این اظهارات، به تیترهای اصلی مطبوعات تبدیل شد؛ این در حالی بود که شرایط منطقهای همچنان بیثبات باقی مانده و پرسشهای مهمی درباره تحولات در مرزهای اسرائیل، سوریه و لبنان وجود داشت.
سیاست خاورمیانهای ترامپ در دوره جدید بر چهار محور اصلی متمرکز شده است: تلاش برای حفظ آتشبسهای شکننده در غزه و لبنان، مواجهه با چالش استراتژیک ایران، تغییر در ساختار نهادهای امنیت ملی ایالات متحده و اتخاذ رویکردی متفاوت در زمینه ملیگرایی اقتصادی. این چهار محور به احتمال زیاد فضای سیاسی و دیپلماتیک ماههای آتی را شکل خواهند داد، هرچند منطقه همچنان مستعد وقوع تحولات غیرمنتظره خواهد بود.
چند روز پس از توافق آتشبس و آزادی گروگانها میان اسرائیل و حماس، دونالد ترامپ بار دیگر زمام امور را به دست گرفت. این رخداد حدود دو ماه پس از تلاشهای میانجیگری دولت بایدن برای برقراری آتشبس میان حزبالله و اسرائیل در لبنان اتفاق افتاد. با این حال، اجرای این توافقها همچنان با چالشهایی جدی روبهرو است. تنشها میان حماس و اسرائیل دوباره شدت یافته است، به طوری که هر دو طرف یکدیگر را به عدم پایبندی به تعهدات و تأخیر در اجرای توافق متهم میکنند.
دونالد ترامپ به صراحت هشدار داده که اگر حماس در آزادسازی گروگانها کوتاهی کند، از اسرائیل خواهد خواست آتشبس را پایان دهد. او همچنین تأکید کرده که در صورت شکست این توافق، شرایط بهطور چشمگیری وخیمتر خواهد شد. در همین حال، ایالات متحده همچنان به تلاشهای پشتپرده خود با مصر و قطر برای تضمین اجرای این توافق پیچیده سهمرحلهای ادامه میدهد. از سوی دیگر، حماس نیز متعهد شده گروگانها را طبق توافق آزاد کند، اما این روند نیازمند نظارت دقیق و مستمر است. در صورت فروپاشی این توافق، نه تنها امنیت منطقه با تهدیدی جدی روبهرو خواهد شد، بلکه برنامههای دولت ترامپ نیز در معرض خطر قرار میگیرد.
در لبنان، تیم ترامپ همچنان به تلاش برای حفظ آتشبس میان حزبالله و اسرائیل ادامه میدهد. مورگان اورتگاس، معاون نماینده ویژه به بیروت سفر کرده تا طرفین را به رعایت توافق و جلوگیری از بازگشت به درگیریها ترغیب کند. این تلاشهای مستمر دیپلماتیک و حمایتهای امنیتی ایالات متحده از شرکای منطقهای، نقش محوری این کشور را در شکلدهی به روندهای صلح و ثبات در منطقه بهخوبی نشان میدهد.
با این حال، جنجالهایی که گاهبهگاه پیرامون اظهارات بحثبرانگیز ترامپ، از جمله ادعای کنترل آمریکا بر غزه، ایجاد میشود، نه تنها تمرکز رسانهها را از مسائل اصلی دور میکند، بلکه در بدترین حالت، پیامهای گمراهکنندهای درباره پیامدهای واقعی این تلاشها به همراه دارد. این گونه اظهارات، اغلب توسط شرکای کلیدی ایالات متحده و اسرائیل که در تدوین راهبردهای پساجنگ نقش حیاتی ایفا میکنند، به سرعت رد شده و جدی گرفته نمیشوند.
چندی پیش از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، دونالد ترامپ با امضای یادداشت ریاستجمهوری در حوزه امنیت ملی، بار دیگر به سیاست موسوم به «فشار حداکثری» بر ایران اشاره کرد. این اقدام، یادآور سیاستهای دوران نخست ریاستجمهوری اوست. با این حال، باید توجه داشت که این یادداشت بهتنهایی به معنای تغییر سیاست نیست، زیرا هیچ تحریم یا محدودیت جدیدی از جمله کنترلهای صادراتی علیه ایران در آن لحاظ نشده است. این سند تنها از نهادهای امنیت ملی ایالات متحده میخواهد تا از اختیارات موجود خود با جدیت بیشتری بهره برده و فشار اقتصادی بر ایران را افزایش دهند.
در عین حال، ترامپ همچنان تمایل دارد به توافقی با ایران دست یابد. او علاقه خود را به استفاده از دیپلماسی برای حل مسائل باقیمانده پیرامون برنامه هستهای ایران و دیگر موضوعات مرتبط ابراز کرده است، هرچند که استراتژی مشخص و روشنی برای این هدف ارائه نکرده است. نحوه تعامل ایران با همسایگانش و نقش آن در تحولات منطقهای نیز بهطور قطع یکی از عوامل کلیدی در تعیین مسیر سیاست آینده خواهد بود.
به همین دلیل، دولت ترامپ باید از طریق همکاری نزدیکتر با شرکای کلیدی در خاورمیانه، راهکارهایی برای پرداختن به این مسائل بیابد. همانطور که گزارش اخیر مؤسسه خاورمیانه تأکید میکند، این همکاریها میتواند به مدیریت بهتر چالشهای مربوط به برنامه هستهای ایران و فعالیتهای آن در کشورهایی مانند عراق و یمن کمک کند؛ چالشهایی که همچنان از نگرانیهای اصلی ایالات متحده و متحدان منطقهای آن هستند.
سومین عاملی که بر توانایی ایالات متحده در شکلدهی به تحولات و اعمال نفوذ در خاورمیانه تأثیرگذار است، به تصمیمات اخیر دولت ترامپ بازمیگردد. این تصمیمات شامل قطع کمکهای خارجی، انحلال آژانس توسعه بینالمللی آمریکا و طرحهای احتمالی اداره بهره وری دولت (DOGE) برای انجام اصلاحات اساسی در وزارت خارجه، پنتاگون، نهادهای اطلاعاتی و وزارت بازرگانی است. این مجموعه اقدامات، فراتر از بحثهای حقوقی و سیاسی داخلی، تأثیرات محسوسی بر نفوذ ایالات متحده در منطقه داشته است.
در نوار غزه نیز کاهش کمکهای بشردوستانه که بخشی از توافق آتشبس شکننده در این منطقه بوده، نگرانیهایی را برانگیخته است. سازمانهای امدادی هشدار دادهاند که کاهش این کمکها میتواند ظرفیت ارائه خدمات ضروری را مختل کند. انحلال سریع آژانس توسعه بینالمللی آمریکا که نقشی اساسی در تقویت جایگاه آمریکا در خاورمیانه ایفا میکرد، تنها اولین گام در زنجیره اقداماتی به نظر میرسد که دولت ترامپ برای محدود کردن نقش ایالات متحده در ایجاد ثبات و توسعه در این منطقه در نظر گرفته است.
اقداماتی همچون اعمال تعرفه بر واردات فولاد از کشورهایی مانند کانادا و مکزیک و همچنین هدف قرار دادن دیگر شرکای تجاری در سراسر جهان، پیامهایی متناقض درباره نقش آینده ایالات متحده در اقتصاد جهانی مخابره کرده است. این تغییرات میتواند کشورهای خاورمیانه را به بازنگری روابط اقتصادی و تجاری خود سوق دهد.
ترامپ اخیراً تعرفههایی بر واردات فولاد اعمال کرده که هدف اصلی آن به نظر میرسد چین، بهعنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان باشد. با این حال، کشورهایی نظیر کانادا، مکزیک و برزیل نیز مشمول این تعرفهها شدهاند و حتی برخی کشورهای خاورمیانه از جمله امارات متحده عربی، قطر، عربستان سعودی، بحرین و عمان ممکن است از تأثیرات آن بینصیب نمانند. با این وجود، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که تأثیر این تعرفهها بر خاورمیانه در نهایت محدود خواهد بود و تغییرات عمدهای را به همراه نخواهد داشت.
در این میان، تغییرات اولیه در سیاستهای اقتصادی جهانی و پیامهایی که ترامپ در حوزه سیاست انرژی ارسال کرده است، بهطور مداوم در گفتگوهایم با مقامات و تحلیلگران خاورمیانه مطرح میشد. بسیاری از کشورهای منطقه تلاش میکنند مدلهای اقتصادی خود را بازبینی کنند و ارتباطات خود را با اقتصادهای جهانی و منطقهای تقویت نمایند. با این حال، در هفتههای نخست دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، تمرکز اصلی او بیشتر بر مسائل داخلی ایالات متحده معطوف شده است و خاورمیانه در رأس اولویتهای سیاست خارجی او قرار نگرفته است.
همچون دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، وقوع رویدادهای غیرمنتظره همچنان در دستور کار قرار دارد. در همین هفته، ترامپ اعلام کرد که ممکن است با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در عربستان سعودی دیدار کند. این کشور نقشی کلیدی در آزادی اخیر یک زندانی آمریکایی از روسیه ایفا کرده است. با این حال، معادلات خاورمیانه همچنان پیچیده و خاص خود است. اظهارات دونالد ترامپ درباره غزه، اگرچه توجه برخی جناحهای داخلی در اسرائیل را جلب کرده، اما تأثیرات منطقهای چشمگیری نداشته است. همچنان مشخص نیست که آیا این اظهارات میتواند کشورهای عربی را به ارائه جایگزینهای مشخص ترغیب کند یا خیر.
بهطور کلی، اقدامات اولیه ترامپ در دور دوم ریاستجمهوریاش تا حد زیادی او را از واقعیتهای پیچیده خاورمیانه دور نگه داشته است. مسائلی همچون دوام آتشبسها و نحوه برخورد با ایران همچنان از مهمترین چالشهای پیش روی ایالات متحده به شمار میروند. این پرسش نیز برجسته شده که آیا روند دولت ترامپ از آغاز برنامهای مشخص و روشن داشته یا اینکه اکنون از مسیر آن برنامه فاصله گرفته است.